فاطمه(س) یک پیراهن ساده داشت . پدر برای ازدواج او یک پیراهن نو برایش خرید. فاطمه(س) به ان نگاه کرد پارچه ی نرم و لطیفی بود. ان را کنار گذاشت تا موقع عروسی بپوشد. در همین موقع صدای در امد. زنی با صدای خسته گفت: من زن فقیری هستم . لباسی که به تن دارم کهنه و پاره شده ایا شما لباسی دارید به من بدهید؟
فاطمه(س) وقتی لباس زن فقیر را دید به یاد لباسی که پدرش تازه برایش خریده بود افتاد و بعد به پیراهن ساده ای که در تن داشت نگاه کرد، و با خود فکر کرد کدامیک را بدهد. یاد ایه ی خداوند در قران افتاد که می گفت: چیزی را که دوست دارید به فقیران ببخشید. فاطمه (س) فوری پیراهن نو را برداشت پشت در رفت و با مهربانی ان را به زن فقیر داد. زن فقیر خندید .
صورتش را به طرف اسمان گرفت و دعا کرد و با خوشحالی زیاد از انجا رفت. وقتی خبر به حضرت محمد(ص) رسید از کار دخترش خوشحال شد. خدا هم از این کار خوشحال شد و فرشته ی بزرگ خود را به زمین فرستاد . فرشته پیراهن سبز و زیبایی جلوی حضرت محمد(ص) گذاشت و گفت: ای رسول خدا ،خداوند به تو سلام رساند و به من فرمان داد که این لباس سبز بهشتی را برای فاطمه(س) بیاورم. وقتی نگاه حضرت فاطمه(س) به لباس سبز بهشتی افتاد از خوشحالی گریه کرد. عطر بهشتی پـیراهن خیلی زیاد همه ی خانه را پر کرد.
روز طبیعت؛ جشن دوستی با زمین سیزده به در روزی است که بچهها میتوانند مثل…
چرا روز جمهوری اسلامی ایران برای بچهها مهم است؟ روز جمهوری اسلامی ایران یادآور روزی…
نوروز، جشن تولد طبیعت برای کودکان نوروز مثل یک قصهٔ پریان است که هرسال تکرار…
چرا آغاز تعطیلات نوروزی برای بچهها مهم است؟ آغاز تعطیلات نوروزی مثل باز شدن دروازهی…
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…