کودکان، جروبحث را دوست دارند. آنها می خواهند که نظرشان نظر همه باشد. آنها مایلند ثابت کنند که حق با آنهاست و دیگران اشتباه می کنند. کودکان دوست دارند کنترل اوضاع را در دست داشته باشند. آنها از این که بر والدین خود غلبه می کنند، لذت می برند.
کودکان برای کسب قدرت، نیاز عجیبی دارند. این نیاز، طبیعی است چرا که میبینند بزرگسالان، قدرتمند هستند و هر کاری را که دوست داشته باشند انجام میدهند، حداقل، این تنها فکری است که کودکان ما، در مورد ما می کنند. ما، در نظر آن ها افرادی قدرتمند و دارای اعتماد به نفس به نظر میرسیم. آنها فکر می کنند که چون بزرگسال هستیم پس قدرتمندیم و آنها هم دوست دارند مثل ما شوند و به همین خاطر، در صدد کسب قدرت بر می آیند.
نیاز به کسب قدرت، کار بدی نیست، فقط زمانی که کودک از این قدرت به طرز منفی استفاده می کند مشکل ساز می شود. کودکان قدرت طلب سعی می کنند هر کاری را که دلشان میخواهد انجام بدهند و از انجام کارهای خواسته شده، امتناع میکنند. این گونه کودکان دوست ندارند که کاری از آنها خواسته شود و در نتیجه، در برابر قدرت مقاومت می کنند. این قبیل کودکان دوست دارند خودشان مقرراتی را وضع کنند و به دیگران بگویند که کارها به چه نحوی باید صورت گیرد.
بسیاری از والدین از طریق اعمال قدرت متقابل در صدد کنترل قدرت طلبی کودک خود برمی آیند که این کار، مؤثر نیست. تلاش برای کنترل کودک قدرت طلب، اغلب به بن بست می رسد و به قدرت طلبی بین فرزند و والد منجر می شود. در این جور مواقع، کسی پیروز نهایی نیست. اگر در صدد چنین کاری بر آیید خواهید دید که بازنده هستید. اگر کودک شما در این قدرت طلبی برنده باشد چنین نتیجه خواهد گرفت که قدرت او بر شما فایق آمده و او را پیروز کرده است و اگر شما در این قدرت طلبی برنده باشید، کودک شما فکر خواهد کرد که این، قدرت شما بوده که او را مغلوب کرده است. او دوباره به ارزش و اهمیت قدرت پی خواهد برد که این نیز به نوبه خود، به تلاش مستمر برای کسب قدرت منجر خواهد شد. شما، نبرد را آغاز کرده اید اما آن را خواهید باخت.
هر کودکی به طریقی خاصی، قدرت طلبی می کند. بسیاری از این قدرت طلبیها، فعالانه صورت می گیرند. جروبحث کردن مثال بارزی از این نوع قدرت طلبی است. بعضی از کودکان به ارزش و اهمیت مبارزه منفی پی برده اند. پس، به جای این که جرو بحث کنند از انجام کار خواسته شده از آن ها، امتناع می کنند. آنها در این جور مواقع، سری تکان میدهند و ساکت و آرام یک جامی نشینند. بعضی ها هم حتی کمی می خندند. این نوع قدرت طلبی، هدف معینی دارد و آن، عصبانی کردن شماست.
قدرت طلبی در برابر کودکان را کنار بگذارید. برای قدرت طلبی، به دو نفر نیاز است. برای جرو بحث کردن نیز همین طور. به خود متعهد شوید تا با کودکان خود، وارد جرو بحثهای طولانی نشوید. انتظارات خود را از کودکان به وضوح بیان کنید و محکم و استوار دنبال کار خود بروید. خواسته های خود را از آنها نیز به طور شفاف توضیح دهید و بگویید که در صورت سرپیچی از آن ها، چه عواقبی برایشان خواهد داشت.
هرگز خود را زیاد در چنین موقعیتی، قرار ندهید و با کودک به جر و بحث نپردازید. در صورت لزوم به اتاق خودتان بروید و در را از پشت ببندید. اجازه ندهید کودک، شما را عصبانی کند. اگر عصبانی شوید، کودک به هدفش خواهد رسید. خشم شما باعث خواهد شد که کودک بر شما مسلط شود. ممکن است برای پرداختن به مبارزه قدرت طلبی ، لازم باشد از تنبیه استفاده کنید. در این صورت به کودک خود، موضوع را توضیح دهید. اگر حاضر به همکاری نشد، خود را برای تنبیه کردن آماده کنید. اگر می خواهید کودک را به خاطر قدرت طلبی، تنبیه کنید دو چیز را به خاطر داشته باشید. اول این که کودک را سر در موقع خشم، تنبیه نکنید چرا که به لجاجت و قدرت طلبی او خواهد افزود. دوم این که تنبیه های کوچکتر، کارآمدتر از تنبیه های بزرگتر هستند. اگر کودک فکر کند که شما او راشدیدا تنبیه کردهاید در صدد تلافی بر خواهد آمد.
اگر کودک خواسته شما را بدون جرو بحث انجام داد از او تشکر کنید. با گفتن این که ازت ممنونم، به کارش بها دهید. به عنوان یک راه حل درازمدت به خاطر داشته باشید که نیاز کودک به قدرت طلبی می تواند یک چیز مثبت باشد. او از این طریق می خواهد به استقلال، اعتماد به نفس، رهبریت و تصمیم گیری برسد. اگر کودک این ویژگی ها را از خود نشان می دهد، راه را بر او هموار کنید و رفتارهای مثبت او را مورد توجه قرار دهید. اتخاذ روش مثبت برای اصلاح رفتار، بهترین راه حل برای پرداختن به قدرتطلبی کودکان است، همانطور که در مورد بسیاری از رفتارهای مشکل افرین صادق است.
فرق بین قدرت و سلطه به خود شما بستگی دارد. وقتی مجبورید با کودکان خود، برخورد کنید بر تعاون و همکاری تأکید نمایید نه بر کنترل. برخلاف موقعیت پیش آمده، سعی کنید ارام و خونسرد باشید. کنترل خود را از دست ندهید. باید فکر کنید. واکنشی برخورد نکنید. انتظارات خود را به طور دقیق و شفاف بیان نمایید. عواقب سرپیچی کردن را به کودکان خود توضیح دهید. هرگز اتمام حجت نکنید. بر افزایش انگیزه کودک خود تمرکز نمایید.
اصلاح رفتار کودک از طریق کلام، کار دشواری است. اصلاح رفتار کلامی به ویژه اگر خشمگین هم باشید می تواند به جرو بحث شدید منجر شود. فریاد کشیدن، فحش دادن و تهدید کردن می تواند خشم شما را تسکین دهد اما نمی تواند سوء رفتار کودک را اصلاح کند. بعضی وقتها حتی وضع را بدتر هم می کند.
آرام باشید. به کودک خود بگویید که آرام باشد. اگر لازم است برای تنبیه کردن کودک، آماده شوید. سعی نکنید گرفتار فحش دادن و تهدید کردن کودک شوید. شما مایل نیستید بقیه عمر خود را به این ترتیب سپری کنید. تهدید کردن و داد کشیدن بر سر کودک، وضع را بدتر می کند. اگر هدف کودک، عصبانی کردن شما باشد با این کار، او به هدفش می رسد. داد کشیدن سر کودک، رفتار ناخواسته را تقویت خواهد کرد.
پس سؤال این است که چه طور می توان بدون جرو بحث کودک را اصلاح کرد؟ پاسخ و این است که اصلاح رفتار کلامی، خود، بخشی از برنامه تربیت فرزند است. هدف اصلاح کلامی این است که تصمیم گیری بهتر را به کودک بیاموزد. در اینجا به چند پیشنهاد در این زمینه اشاره می شود:
۱٫کار اصلاح رفتار کودک را با اعتبار بخشیدن به رابطه والد – فرزندی شروع کنید.
مثلا به او بگویید: عزیزم، تو پسر من هستی و من تو را دوست دارم. هر کاری که بکنی این موضوع را تغییر نخواهد داد.
۳- به رفتارهای خوب کودک که قبلاً از خود بروز داده است اشاره کنید، مثلاً بگویید: این رفتار، رفتار تو نبوده ماهر وقت به خرید می رفتیم، تو رفتار خیلی خوبی داشتی.
۴- حساب رفتار کودک خود را از خود او جدا کنید، مثلاً بگویید: آن رفتار، قابل قبول نبود. نگویید: هر کسی چنین رفتاری بکند، احمقی بیش نیست.
۵- سعی کنید متناسب با مشکل، با کودک برخورد کنید، مثلاً اگر موقع خرید،رفتار درستی ندارد محدودیت خرید برای او ایجاد کنید. مثلاً بگوید: به خاطر این کارت، به ملت دو هفته نمی تونی با من به خرید بروی و مجبوری در خانه بمانی. امیدوارم دفعه بعد که میخواهی با من به خرید بروی، رفتارت درست شده باشد. دلیل بدرفتاری کودک را از او سؤال نکنید. کودکان به این دلیل بدرفتاری می کنند که خودشان میخواهند. وقتی دلیل بدرفتاری آن ها را میپرسید در واقع به طور ضمنی توجیهی برای آن می آورید. کودکان باهوش در این جور مواقع سعی می کنند توجیه قابل قبولی برای سوء رفتار خود بیاورند و شما را محکوم کنند. اگر دلیل آن ها را قبول نکنید، در واقع آنها را به مبارزه طلبیده اید. بدانید که کودک ناراحت، شنونده خوبی نیست و این زمان، زمان مناسبی برای ارتباط سازنده نخواهد بود. صبر کنید تا او آرام بگیرد.
به کودکان خود بیاموزید تا به جای زجر کشیدن از اشتباهات، از آنها درس عبرت : بگیرند. راه های درست انجام دادن کارها را به کودکان، نشان دهید. مثلاً به آنها بگوید: : آیا به یاد داری که زباله را بیرون بردی؟ کار خوبی کردی.
بپذیرید که شما نیز بعضی وقتها کار اشتباهی انجام می دهید. کودکان شما از رفتار شما درس عبرت خواهند گرفت. وقتی به راحتی اشتباهات و ضعفهای خود را بپذیرید در واقع به آنها نشان می دهید که بزرگسالی به معنای کامل بودن و همه چیز را دانستن . نیست. پسرم آنتونی در جلسه ای که من با نمونه خوان این کتاب داشتم شرکت کرد. او باور نکرد که نمونه خوان کتاب من، آن همه پیشنهاد برایم داشت. خوب بود که پسرم فهمیدمن، انسان کاملی نیستم و خوب بود که فهمیدمن شخصاً این اشتباهات را انجام نمی دهم. به او توضیح دادم که کار نمونه خوان این است که این کتاب، به طرز بهتری به چاپ برسد. به او نشان دادم که اشتباه کردن، کار انسانی است و ما مصون از اشتباه نیستیم.
سعی نکنید که اشتباهات، بر روی هم تلنبار شوند. به آنها بپردازید و سعی کنید یک به یک آنها را برطرف کنید. هدف از اصلاح کلامی این است که کودکان حرف گوش کنی داشته باشیم. بدرفتاری و اشتباه کردن، کاری غیرعادی نیست. می توانید از طریق کم کردن این مشکلات به کودکان خود کمک کنید. سعی نکنید به اشتباهات و بدرفتاریهای انها بیش از حد متمرکز شوید و سعی نکنید جلوی همسر خود، کودکان تان را به خاطر بدرفتاری یا اشتباهاتشان، تنبیه نمایید. کودکان نمی توانند بر ضعف و ناتوانی اعتماد کنند. آنها صرفا میتوانند بر قوت و پایداری اعتماد نمایند.
این ایده موقعی که کودکان تان با یکدیگر جروبحث می کنند نیز صادق است. سعی کنید در این جور مواقع آرام باشید و به تهدید آنها نپردازید. اگر می توانید سعی کنید در رسیدن به توافق به آنها کمک کنید. براندون و مری به مدت ده دقیقه با یکدیگر جرو بحث می کردند. صبر و حوصله پدرشان تمام شد و با عصبانیت به آنها گفت: جرو بحث رو تموم کنین و الا هر دو باید برین به رختخواب.
بسیاری از کودکان، موقع تهدید شدن، کمی آرام میگیرند. متأسفانه، پدر فکر میکند که داد زدن بر سر کودک، کارساز خواهد بود اما این یک اشتباه است. داد زدن بر سر او کودک به طور موقتی کارساز است اما پایداری زیادی نخواهد داشت. و داد زدن بر سر تهدید کردن کودک در درازمدت هیچ اثری بر سوء رفتارش نخواهد داشت. کودکان دوباره – جروبحث خواهند کرد و پدر، دوباره بر سر آنها داد خواهد کشید و آنها به طور موقت و به مدت کوتاهی آرام خواهند گرفت اما به زودی دوباره به جروبحث با یکدیگر خواهند پرداخت و این داستان همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
این کودکان یاد خواهند گرفت تا زمانی که پدرشان بر سر آنها داد نکشیده است، به جرو بحث بپردازند و یاد نگیرند که چگونه مشکل خود را به طرز صحیح حل کنند. اندکی شوخطبعی میتواند کمک کننده باشد. در اینجا به شیوه ای اشاره می شود که می توانید از آن در خنثی کردن جرو بحث کودکان در داخل اتومبیل استفاده کنید. هر وقت دیدید که موقع رفتن به مسافرت، کودکان شما با یکدیگر جروبحث می کنند از آنها بخواهید که جرو بحثشان را متوقف کنند. اگر متوقف نکردند، شروع کنید به حرف زدن در مورد مسافرتی که صرفا والدین خواهند رفت و آنها را نخواهند برد. وقتی کودکان این موضوع را بشنوند، آرام خواهند شد و با یکدیگر جر وبحث نخواهند کرد.
کودکان وقتی عصبانی یا جریحه دار شوند ممکن است دست به عمل تلافیجویانه بزنند و احساسات شما را هم جریحهدار کنند. این کار آنها، خشم و عصبانیتشان را تا حدی فرو می نشاند و فکر میکنند که حق والدین را کف دستشان گذاشته اند. به خاطر حس شدیدی که کودکان نسبت به موضوع انصاف دارند انتقام گیری برایشان بسیار حائزاهمیت است.
انتقام گیری می تواند رابطه بین والد – فرزندی را نابود سازد. این امر به ویژه در مورد نوجوانان بسیار صادق است. بعضی از کودکان، والدین خود را جلوی دیگران رسوا می کنند. بعضی دیگر به چیزی حملهور می شوند که مورد دلخواه والدین شان است. بعضی دیگر از کودکان هم به هنگام تلافی به خواهر یا برادر کوچکتر از خود آسیب می رسانند و بعضی هم از خانه فرار می کنند و بعضی دیگر، پنجره یا یک شین با ارزش را می شکنند. روزی بازار مادری مشاوره داشتم که پسرش در صدد انتقام گرفتن از او بود. روزی وقتی به خانه امد . دید که پسرش تمام ظرف و ظروف کریستالی و با ارزش چینی را به خیابان انداخته است. پس همان طور که ملاحظه می کنید، انتقام، کار خوشایندی نیست. انتقام مخصوصاً زمانی صورت میگیرد که کودک شما فکر می کند به طرز ناعادلانه مورد تنبیه قرار گرفته است. پس سعی می کند با تکرار سوء رفتارش به تلافی بپردازد و شما را عصبانی کند. عصبانیت شما به تنبیه کودک و تنبیه کودک منجر به تلافی خواهد شد و این چرخهٔ معیوب همچنان ادامه خواهد یافت.
هدف انتقام گیری کودک شما، احساسات شماست. کودکی که قصد انتقام گیری دارد میخواهد احساسات شما را جریحه دار کند. اگر موفق به چنین کاری بشود به هدفش رسیده است. بعضی از والدین در مورد مهارتهای فرزند پروری خود، از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند. کودکان باهوش این موضوع را می فهمند و از آن، بهرهبرداری کامل به عمل می آورند.
کودکان انتقام جو دقیقا میدانند که چه موقعی باید به والدین خود حملهور شوند. انها به والدین خود چیزهایی مثل «ازات متنفرم، تو مادر بسیار بدی هستی» میگویند. دلیل این کار آن است که میخواهند احساسات والدین را جریحه دار کنند. در این جور مواقع احساس می کنید که در امر تربیت آنها موفق نبودهاید. آنها می خواهند که شما احساس بی کفایتی و احساس گناه کنید.
وقتی چنین احساسی بکنید، قضاوت خود را زیر سؤال می برید و بعد تسلیم فرزندان خود می شوید که هدف اصلی کودک انتقام جو نیز همین است.
بنابراین، اگر بر توانایی های خود ایمان داشته باشید هرگز قربانی انتقام کودک خود، نخواهید شد. از خود حمایت کنید. وقتی کودکتان شما را عصبانی می کند سعی کنید آرامش خود را حفظ نمایید و قوی باشید. به خود بگویید که شما والد خوبی هستید و میخواهید بهترین کار ممکن را انجام دهید.
موقع تربیت کودکان خود، مثبت گرا باشید. از آنها انتقاد نکنید. اطمینان حاصل کنید که تنبیه شما عادلانه است و برای کودکتان معنا و مفهومی را در بردارد. تنبیه نباید باعث تحقیر یا شرمساری کودک شود. تنبیه باید به طور ملایم صورت گیرد و به کودک بیاموزد تا درست تصمیم بگیرد. از تنبیه برای انتقامگیری از کودکی که باعث جریحه دار شدن – احساسات شما شده و یا شما را خشمگین کرده است استفاده نکنید. خودتان را کنترل کنید. سعی نکنید کودکان، شما را به خشم بیاورند. به خود ایمان داشته باشید.
تسلیم حرف هایی مثل مادر تیلور به او اجازه می ده تا فیلم …. ببینه، اما تو اجازه نمیدی، نشوید، هرگز از تنبیه، به عنوان وسیله ای برای انتقام گیری استفاده نکنید. هر قدر به خودتان با اطمینان داشته باشید به همان اندازه موفق به واداشتن کودکان خود به همکاری خواهید شد. بسیاری از والدین موفقیت خود را از طریق موفقیت کودکان خود اندازه می گیرند، مثلا می گویند: اگر من پدر یا مادر خوبی هستم، چرا فرزندانم خوب نیستند. آنها فکر می کنند که اگر کودکان شان، کودکان کاملی نیستند به این دلیل است که آن ها والدین بیکفایت و به لیاقتی هستند. با اعتقاد به این موضوع، خود را در برابر کودکانتان، آسیب پذیرتر می کنید و برای خشمگین کردن، هدف اصلی آنها خواهید شد.
در مورد دلایلی فکر کنید که ممکن است باعث به وجود آمدن این نوع تفکر در شما می شود. آیا در مورد خود احساس ناایمنی می کنید؟ آیا به خاطر همسرتان، این گونه فکر می کنید؟ آیا چنین طرز تفکری، ته ماندهای از طرز تفکر والدین خودتان بوده است؟ بیشتر به نقاط قوت خود فکر کنید تا به نقاط ضعف. هر قدر بر نقاط قوت خود تمرکز کنید به همان اندازه اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. وقتی کودکتان میگوید ازت متنفرم، سعی کنید ارامش خود را حفظ کنید. مثلا به او بگویید: متأسفم از این که این گونه فکر میکنی اما من مجبورم هر کاری که درسته، انجام بدم.
پدر یا مادر خوب بودن صرفاً به معنای این نیست که برای کودک خود دوست بهتری باشید. بعضی وقتها فرزندان من از دست خودم، ناراحت و عصبانی می شوند. من دوست ندارم که آنها چنین احساسی در مورد من داشته باشند. اما با این حال، سعی می کنیم در برابر خواسته های بی مورد آنها تسلیم نشویم. هرگز خودم را هم به باد انتقاد نمی گیرم. ده سال بعد از این هم به یاد نخواهد اورد که من به انها اجازه ندادم تا فیلم …… ببینند اما به یاد خواهند آورد که من، چه قدر نسبت به تربیت آن ها متعهد بوده ام. من خودم، خودم را .حمایت می کنم چون میدانم که در مورد کودکانم، بهترین کار را انجام می دهم.
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…