#


منظور از دزدی در دوران طفولیت چیست؟

17 ژوئن 2018 بدون نظر 1247 بازدید

منظور از دزدی در دوران طفولیت چیست؟

No votes yet.
Please wait...

دزدی در اوایل طفولیت

اطفال خردسال یک، دو و سه ساله اشیائی را که متعلق بخود آنها نیست بر میدارند ولی آن را نمی توان واقعا دزدی نامید، زیرا این اطفال فاقد چنان حس صحیحی هستند که تشخیص دهند چه چیزی متعلق بانها است و چه چیزی متعلق بآنها نیست . این اطفال فقط باین دلیل اشیاء را برمیدارند که میخواهند آن اشیاء را داشته باشند . در قبال این عمل، بهتر است کاری نکنیم که طفل خردسال در خود احساس بدی و تبهکاری نماید . مادر کافی است فقط بطفل تذکر دهد که اسباب بازیها مثلا مال حسین است وحسین الساعه میخواهد با آنها بازی کند، بعلاوه خودش تعداد زیادی اسباب۔ بازیهای خوب و قشنگ در منزل دارد و احتیاج به مال حسین ندارد.

از نظر طفل ، مقصود از دزدی چیست ؟

دزدی که معنی بیشتر داشتن می دهد گاهگاهی بین شش سالگی و بلوغ اتفاق می افتد. وقتی طفلی در این سن چیزی را بر میدارد بخوبی میداند که کار خطائی میکند. بهمین دلیل او مخفیانه و یواشکی دزدی میکند و آنچه را که دزدیده است در جایی پنهان میکند و عمل خود را انکار می نماید.

وقتی پدر یا مادر و با معلمی پی میبرد که طفل چیزی را دزدیده است کاملا ناراحت و نگران می شود. عکس العمل آن شخص آنست که بشدت بطفل اعتراض میکند و او را شرمنده و خجل می سازد. این عکس العمل کاملا طبیعی است زیرا همه ما یاد داده شده است که دزدی جنایتی خطر و از گناهان کبیره است. بالنتیجه پیدایش آن در فرزندمان طبیعه ما را متوحش می سازد.

کاملا لازم و ضرور است که طفل بطور واضح و روشنی بداند که والدینش با دزدی کردن به هیچ وجه موافقت ندارند و در استرداد و یا جبران فوری شینی دزدیده شده فوق العاده مصرند. ولی از طرف دیگر برای اینکه این نکته را بطفل بفهمانید هرگز صحیح نیست که روز گار طفل را سیاه کنید و با او آنچنان رفتار نمائید که گوشی شما او را هرگز دوست نخواهید داشت.

طفل هفت ساله ای را در نظر بگیرید که توسط والدینی وظیفه شناس و دلسوز بادقت زیادی تربیت شده باشد و دارای اسباب بازی های زیاد و اشیاء دیگر باشد و همچنین مبلغی پول تو جیبی دریافت کند. این طفل ممکن است مبلغ مختصری پول از مادرش با از همکلاسی هایش و با قلم معلم و یا یکدسته ورق بازی را از گنجه طفل دیگر بدزدد . غالبأ این نوع دزدیها دلبل و علتی ندارد زیرا خود طفل ممکن است بهر حال صاحب تمام آنها باشد و بازهم دزدی کند. ما میتوانیم بفهمیم که طفل در این مورد دارای احساسات نامن و در همی است. بنظر میرسد که طفل اشتیاق مبهم و اشتهای نامعینی نسبت بچیزی پیدا میکند و سعی دارد این حس را با دزدیدن آن چیز که واقرا مورد احتیاج او است ارضاء نماید. پس او حقیقتا چه میخواهد؟ و منظورش از این عمل چیست؟

در غالب موارد، طفل تا اندازه ای مغموم و دلتنگی است و احساس تنهائی مینماید. او روابط و مناسبات نسبه گرم و صمیمانه ای با والدینش ندارد و یا در دوستی و آشناشدن با کودکان هم سن خود احساس موفقیت کامل نمیکند. (البته این احساسی است که طفل میکند ، ولو اینکه در حقیقت دوستان فراوانی هم داشته و محبوبیت زیادی هم در میان آنها داشته باشد.) بنظر من علت اینکه دزدی غالبا در حدود هفت سالگی در اطفال اتفاق می افتد آنست که طفل مخموما در این سن نسبت به والدینش احساس مفارقت و دوری مینماید. پس ، اگر طفل ، فوت و فن و ریزه کاری های ایجاد دوستی و رفاقت صمیمانه و رضایت بخش را با دیگران نداند ، بتدریج بکنج خلوت و تنهائی کشانده میشود و حس میکند از دنیا مجزا شده است. این قضیه بخوبی بیان میکند که چرا بعضی از کودکانی که پول میدزدند تمام آنرا برای «خریدن»، دوستی و رفاقت اطفال دیگر مصرف میکنند . طفلی سکه های پنج ریالی و دو ریالی بین همکلاسی های خود توزیع میکند ، دیگری آنرا بمصرف خرید آبنبات برای تمام کلاس می نماید. تنها طفل نیست که از والدینش بتدریج فاصله میگیرد ، بلکه والدین نیز در این سن از طفل بیش از پیش ایراد میگیرند.

اوایل دوره بلوغ نیز دوره دیگری است که بعضی از کودکان بعلت ازدیاد حجب و حیا، حساسیت و میل به استقلال، احساس تنهایی بیشتری مینمایند.

اشتیاق زیاد برای جلب مهربانی و محبت بیشتر نیز ممکن است در عمل دزدی در سنین مختلف سهمی داشته باشد، ولی معمولا عوامل شخصی دیگر نیز از قبیل ترس ، حسادت، کدورت، رنجش و غیره در کار است. دختری که شدیدا نسبت ببرادرش رشک میبرد، ممکن است اشیائی را که در خبال وضمیر غیر مشعور خود با پسران مرتبط میداند بکرات بدزدد.

در مورد طفلی که دزدی میکند چه باید بکنیم ؟

اگر شما کاملا مطمئنید که فرزندتان (با شاگردتان) چیزبرا دزدیده است باید مطلب را صریحا بساو بگوئید و پافشاری کنید تا بفهمید آنرا از کجا برداشته است و در استرداد آن اصرار کنید. بعبارت دیگر زمینه را سست و ساده نگیرید که طفل دروغ بگوید. (اگر پدر یا مادر دروغ را بسهولت بپذیرند ، مثل آنست که در لفافه عمل سرقت را تصویب میکنند.) طفل باید شیی ای را که دزدیده است بطفل یا هر کس دیگر که صاحب آن است بر گرداند. اگر از مغازه باشد، بهتر است یکی از والدین همراه طفل بمغازه برود و برای فروشنده توضیح دهد که فرزندش این جنس را بدون پرداخت قیمت آن برداشته است و حالا میخواهد آنرا پس بدهد. معلم برای آنکه آبروی طفل را نزد سایر دانش آموزان حفظ نماید ممکن است شیئی دزدیده شده را خودش بصاحب آن مسترد نماید. بعبارت دیگر تحقیر کردن طفلی که دزدی میکند ضرورت ندارد، فقط باید بطور کاملا واضح و روشنی باو فهماند که دزدی عمل خلافی است و نمی توان آنرا اجازه داد.

موقع آنست که شرایط زندگی طفل را مورد بررسی قرار دهید، شاید طفل در محیط منزل به مهربانی و همراهی بیشتری نیازمند باشد، همچنین ممکن است برای پیدا کردن دوستانی در خارج از محیط خانوادگی بکمک و مساعدت شما محتاج باشد. موقع آنست که در صورت امکان مبلغی پول تو جیبی برابر مبلغی که سایر اطفال دوست او دریافت میکنند باو بدهید. این ترتیب باو کمک میکند تا خود را در میان دوستان بعنوان یکی از بچه ها، جا کند. اگر طفل بدزدی خود ادامه دهد و یا اگر دچار انحرافات اخلاقی دیگری باشد والدین باید از درمانگاه هدایت کودک و یا یک متخصص امراض روانی کودکان تقاضای کمک و راهنمایی کنند.

نوع دیگر دزدی که با انواع قبلی کاملا متفاوت است آنست که در خیلی از محلات شهر گروهی از اطفال وجود دارند که دزدی را بعنوان یک عمل جسورانه و مردانه تلقی می کنند. البته این عمل اصولا عمل صحیح و شایسته ای نیست ولی عیبی هم محسوب نمیشود و دلیلی بر انحراف اخلاقی طفل نمیباشد. پسری که والدینی وظیفه شناس و دلسوز دارد و در چنین محلاتی زندگی میکند ممکن است محتاج چند جلسه محبت و مذاکره دوستانه در این زمینه باشد، ولی نباید با او بعلت شرکت در یکی از این وقایع ماجراجویانه آنچنان شود که کوئی شخص جنایتکاری است . زیرا او فقط برای آنکه در میان گروهی از اطفال موقعیتی برای خود تحصیل کرده باشد تسلیم غرایز طبیعی درونی خود گشته است. درمان در این حالت منوط به بهبود شرایط اقتصادی و تحصیل در مدارس بهتر و تهبه وسایل خوب برای تفریح و مشنرلبات طفل است.

بالاخره نوع دیگر دزدی بدست طفل گستاخ و شرور با شخص بزرگسالی که فاقد وجدان دحس مسئولیت است انجام میگیرد. علت قدم نهادن شخص در چنین راهی فقط بعلت فقدان کامل عشق و امنیت در دور طفولیت است. تنها راه نجات چنین شخصی عبارت از درمان صحیح وشایسته روانی او و توانا ساختن او برای زندگی و معاشرت با مردم مهربان و با محبت است.

No votes yet.
Please wait...
برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *