پرنده های جنگل به مناسبت به دنیا آمدن جوجه کبوتر مهمانی گرفته بودند و از کفش دوزک و پروانه ها هم دعوت کرده بودند تا به جشن آنها بیایند توی جشن یک عالمه دانه های رنگارنگ بود تا مهمان ها بخورند.موقع غذا خوردن همه ی پرنده ها به طرف دانه ها رفتند و شروع به خوردن کردند.دوستان مرغ مگس خوار چند بار او را صدا کردند تا باهم غذا بخورند اما مرغ مگس خوار گفت:مرسی من نمی خورم همه چندین بارصدایش کردند اما او تشکر کرد و نرفت.
نگاهی به پروانه ها و کفش دوزک ها کرد که به طرف گل ها راه افتاده بودند.کمی ایستاد و بعد به طرف آنها رفت و گفت:می توانم همراه شما برای خوردن گل ها بیایم؟آنها با خوشحالی به او گفتند بله و همه باهم چند قدم دور تر از بقیه ی پرنده ها روی یگ گل نشستند.وقتی دوستان مرغ مگس خوار او را دیدند تعجب کردند و بعد گفتند:ما نمیدانستیم تو شیره ی گل ها را می خوری!
مرغ مگـس خوار خندید و گفت:بله درسته من با اینکه یک پرنده کوچک هستم اما سنگدان ندارم و نمی توانم دانه بخورم.از آن روز به بعد وقتی دوستان مرغ مگس خوار به خانه اش می رفتند برای او چند شاخه گل می بردند.
مرغ مگـس خوار پرنده ی بسار کوچکی است که مگس نمی خورد و فقط به دلیل کوچک بودن و سرعت بال زدنش به او این نام را داده اند این پرنده در آمریکای جنوبی زندگی می کند و تنها پرنده ای است که مانند پروانه و زنبور شیره گل ها را می خورد.
نام قهرمان قصه:مرغ مگس خوار
مکان قصه:جنگل
زمان قصه:روز
پیام قصه:مرغ مگس خوار پرنده ای بسیار کوچک است اما دانه نمی خورد.
عناصر قصه:پرندگان جنگل پروانه ها کفش دوزک ها.
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…