در این بخش می خواهیم کودک شما را با چند لطیفه و چیستان آشنا کنیم .
یک روز یک بچه رفت سوپرمارکت گفت:نوشابه دارید؟
فروشنده گفت:بله فقط گرم است.
بچه گفت:ایراد نداره میریزم توی نعلبکی فوت می کنم خنک شود.
لطـیفه
یک جوجه تیغی توی دشت می رفت که دو تا کاکتوس بزرگ دید با خوشحالی فریاد زد:مامان بابا بالاخره پیداتون کردم.
لطیفه
اولی: پدر من با یک حرکت دست می تواند یک کامیون را نگه دارد!
دومی: مگه پدرت چه کاره است؟ اولی: پلیس!
آن چیست که همه ی اطاق را پر میکند اما از سوراخ کلید بیرون میرود؟
جواب :دود
چیستان
روی زمین نیستم یک جا نمی ایستم اگر بگریم بهار می شود من چیستم؟؟
جواب:من ابرم
چیستان؟
ایا می توانید بگویید در چه هنگامی یک پسر کوچولو شبیه یک فیل گنده است؟
جواب : وقتی که با یک نی اب می خورد.
چرا روز جمهوری اسلامی ایران برای بچهها مهم است؟ روز جمهوری اسلامی ایران یادآور روزی…
نوروز، جشن تولد طبیعت برای کودکان نوروز مثل یک قصهٔ پریان است که هرسال تکرار…
چرا آغاز تعطیلات نوروزی برای بچهها مهم است؟ آغاز تعطیلات نوروزی مثل باز شدن دروازهی…
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…