مار سبز در کنار لانه اش زیر آفتاب بهاری دراز کشیده بود و چرت می زد.ناگهان صدای شنید دهانش را باز کرد و با دقت گوش داد صدای پای روباهی بود که به آنجا نزدیک می شد.مـارسبز با سرعت به لانه اش خزید و آنجا پنهان شد روباه او را ندید.ازکنار لانه گذشت و رفت مـار سبز نفس راحتی کشید و از لانه بیرون آمد دوباره کنار لانه اش دراز کشید و چشمانش را بست.
تازه داشت خوابش می برد که باز صدایی شنید دهانش را باز کرد و با دقت گوش داد.این صدای قورقوری بود.قورقوری قورقور کنان به آن طرف می آمد.مـار سبز با خوشحالی جیغی کشید و به هوا پرید.قورقوری او را دید و پا به فرار گذاشت مـار سبز دوباره چشمانش را بست و خوابید.مـار از جمله خزندگانی است که گوش ندارد مار صداها را به وسیله ی سوراخ گشادی که در ته دهانش قرار دارد می شنود.
نام قهرمان قصه:مار سبز
مکان قصه:جنگل
زمان قصه:روز
پیام قصه:مارها با سوراخ ته دهان خود صداها را می شنوند.
عناصر قصه:روباه قورباغه
چرا روز جمهوری اسلامی ایران برای بچهها مهم است؟ روز جمهوری اسلامی ایران یادآور روزی…
نوروز، جشن تولد طبیعت برای کودکان نوروز مثل یک قصهٔ پریان است که هرسال تکرار…
چرا آغاز تعطیلات نوروزی برای بچهها مهم است؟ آغاز تعطیلات نوروزی مثل باز شدن دروازهی…
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…