Categories: قصد بارداری

قصه مترسک مزرعه

مترسک مزرعه

پاییز بود هوا سردبود گنجشک کوچولو و دوستانش چیزی برای خوردن نداشتند دانه ای نبود گنجشک کوچولو شنیده بود که در نزدیکی آن ها مزرعه گندمی هست.پس به دوستانش خبر داد و همه با هم به سمت مزرعه پرواز کردند.

از دور گندم زار طلایی پیدا بود نزدیک تر که شدند پایین آمدند اما توی مزرعه یک مترسک ایستاده بود کمی هم اخم کرده بود انگار به گنجشک ها می گفت که از اینجا دور شوید از اینجا بروید این مزرعه نتیجه ی کار یکسال باباعلی دهقان پیر این مزرعه است او برای این گندم ها خیلی تلاش کرده و زحمت کشیده است.

مترسک می دانست که باباعلی دهقان پیر و زحمتکش گندم ها را به آسیاب خواهد برد و برای اینکه نان درست کند از گندم ها آرد خواهد ساخت.همه ی این حرف ها که در ذهن مترسک بود گنجشک ها آن را فهمیدند.مترسک نگاهی به باباعلی کرد انگار به او گفت که گنجشک ها هم گرسنه هستند کاری بکن!

آن وقت باباعلی دست هایش را به سوی گنجشک ها تکان داد و به آن ها گوشه ای از مزرعه را نشان داد.باباعلی آنجا دانه هایی ریخته بود که هروقت گنجشک ها و پرنده ها گرسنه می آیند بتوانند دانه بخورند.گنجشک ها پایین آمدند و باباعلی و مترسک خوشحال خندیدند.

نام قهرمان قصه:گنجشک ها

مکان قصه:مزرعه

زمان قصه:روز

پیام قصه:سرد شدن هوا  و کم شدن غذای پرندگان

عناصر قصه:مترسک  بابا علی  دانه

از من بپرس 5

Recent Posts

هفته دوم بارداری

هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…

5 سال ago

هفته سوم بارداری

هفته سوم بارداری در هفته سوم بارداری ممکن است که زن هنوز متوجه این قضیه…

5 سال ago

هفته اول بارداری

بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…

5 سال ago

برنامه غذایی مادران شیرده

در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…

5 سال ago

از انواع زایمان بیشتر بدانید

از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…

5 سال ago

اقداماتی که باید در زمان زایمان انجام دهید

زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…

5 سال ago