قصه خانه تـکانی

نزدیک عید بود و مامان داشت خانه تـکانی می کرد و خانه را نظافت می کرد خیلی دوست داشتم من هم به مامان کمک کنم تا خسته نشود گفتم:مامان من هم می توانم کمک کنم؟مامان با مهربانی جواب داد:بله عزیزم حالا که نزدیک عید است و من دارم خانه را مرتب می کنم شما و برادرت هم می توانید اتاقتان را مرتب کنید.این کار شما من را خیلی خوشحال می کند.

من هم رفتم و به آکام گفتم:بیا اتاقمان را مرتب کنیم من عروسک هایم را از وسط اتاق برداشتم و همه را به ترتیب کنار اتاق و بالای تختم گذاشتم.آکام هم ماشین هایش را جمع کرد و داخل کمد گذاشت بعد باهم مداد رنگی هامون را جمع کردیم و داخل جعبه گذاشتیم و دفتر نقاشی ها و کتاب داستان هامون را هم بستیم و همه را توی کشو گذاشتیم بقیه ی اسباب بازی ها را هم داخل سبد اسباب بازی ریختیم مامان وارد اتاق شد و گفت:به به چه اتاق تمیزی آفرین به شما که باهم کمک کردید تا کارها زودتر تمام شود حالا بیایید میوه بخوریم از آن روز من و آکام همیشه به مامان کمک می کنیم و مسئولیت مرتب کردن اتاقمون را به عهده گرفیتم چون ما بزرگ شدیم.

آکام: نامی پسرانه و کردی به معنای سرانجام است.

از من بپرس 5

Recent Posts

ماجراجویی در سرزمین پروانه‌ها: قصه‌ی کودکانه درباره روز جمهوری اسلامی ایران

چرا روز جمهوری اسلامی ایران برای بچه‌ها مهم است؟ روز جمهوری اسلامی ایران یادآور روزی…

1 هفته ago

راز پروانه‌های نوروزی: ماجراجویی جادویی در اولین روز بهار

نوروز، جشن تولد طبیعت برای کودکان نوروز مثل یک قصهٔ پریان است که هرسال تکرار…

2 هفته ago

ماجراجویی نوروزی بچه ها در سرزمین رویاها | آغاز تعطیلات نوروزی

چرا آغاز تعطیلات نوروزی برای بچه‌ها مهم است؟ آغاز تعطیلات نوروزی مثل باز شدن دروازه‌ی…

3 هفته ago

هفته دوم بارداری

هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…

6 سال ago

هفته سوم بارداری

هفته سوم بارداری در هفته سوم بارداری ممکن است که زن هنوز متوجه این قضیه…

6 سال ago

هفته اول بارداری

بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…

6 سال ago