بسیاری از مردم تصور میکنند که علت چاقی فقط اختلالات غدد مترشحه داخلی است، در حالیکه این نوع اختلالات واقعا از علل بسیار نادر چاقی میباشد . عوامل متعددی از قبیل ارث ، حالت مزاجی، اشتها، خوشی و خوشبختی در ایجاد چاقی دخالت دارد. اگر خانواده های پدری و مادری منلی هر دو چاق باشند ، احتمال چاق شدن طفل خیلی زیادتر است. طفل آرامی که خیلی کم حرکت و فعالیت میکند مقدار زیادی از کالری غذاهایش بصورت چربی در بدن ذخیره میشود. مهمترین عامل چاق شدن پر اشتهائی و پرخوری است . طفلی که اشتهای فوق العاده زیادی برای غذاهایی مانند کبک، ثانهای شیرینی و نانهای خامه ای دارد طبیعه از طفلی که ذاتیه و اشتهایش اصولا متمایل بغذاهائی از قبیل سبزی ، میوه و گوشت است چاقتر خواهد بود. ولی خود این قضیه ، سؤال دیگریرا مطرح میکند که چرا بعضی از اطفال برای خوردن غذاهای غنی و پرحرارت اینقدر علاقه و اشتیاق نشان میدهند . ما تمام عئل و دلایل این کیفیت را بخوبی نمیدانیم ولی میدانیم که بعضی از اطفال دانا وفطرته پراشتها خلق میشوند. چنین طفلی از بدو تولد دارای اشتهای فوق العاده زیادی است و بعد از آنهم هیچوقت، اعم از اینکه سالم یا ناخوش باشد، خونسرد یا مضطرب باشد و یا غذائی که بو داده میشود مشهی باشد یا نباشد ، تغییر و تخفیفی در اشتهای او پیدا نخواهد شد. چنین طفلی در حدود دو یا سه ماهگی کاملا چاق است و لااقل در تمام دوران ممنولیت بهمان شکل باقی خواهد ماند.
پراشتهائی و پرخوریهای مفرطی که در اواخر دوره طفولیت بوجود میآید ، بعضی اوقات معلول غم و نه است . این کبنبتدر حدود هفت سالگی در بچه هائی که تا حدی مغموم و تنها هستند اتفاق مبانند. این سن، سنی است که طفل بتدریج وابستگی و اتکاء روحی خود را بوالدین از دست میدهد . اگر طفل راه و روش ایجاد دوستی و رفاقت صمیمانه را با سایر اطفال نداند، احساس غربت و تنهائی میکند. در این حالت خوردن شیرینی و غذاهای پرحرارت شاعرا برای طفل سرگرم کننده است و تا اندازه ای رفع تنهائی او را میکند. نگرانی های مربوط بکاترهای مدرسو سایر امور گاهی باعث میشود که طفل برای تأمین آسایش روحی خود به پرخوری پناه ببرد.
چاقی غالبا در مرحله پیدایش علائم بلوغ بوجود می آید . در این دوره اشتهای طفل بطور طبیعی زیادتر میشود تا افزایش رشد و نمو بدن را در این مرحله تأمین نماید، ولی شاید غم تنهایی نیز در بعضی موارد تا حدی در این امر مؤثر باشد . در این دوره است که طفل بعلت تغییراتی که بلوغ در او ایجاد میکند ممکن است بیش از پیش در خود فرو رود، و محجوب تر و کمروتر شود و این کیفیت ممکن است توانائی او را برای سلوک و سازش لذت بخش با دوستانش خیلی کم کند.
با توجه یبحث شمار؛ قبل، من نمیخواهم این سوء تفاهم برای خواننده ایجاد شود که هر طفلی که شروع بچاق شدن میکند مغموم و غصه دار است . بنظر میرسد که بسیاری از اطفال ، از جمله اطفالی که موفق و سعادتمند میباشند، در دوره بین هفت و دوازده سالگی بطور طبیعی مستعد چاق شدن هستند . فقط عده قلیلی از این اطفال دچار فربھی مفرط و بقیه فقط مختصری چاق میباشند. بسیاری از اطفال در طی دو ساله ای که رشد و نمو شان بعلت نزدیک شدن مرحله بلوغ فوق العاده سریع است ، همچنان سمین و فربه باقی میمانند ولی بعد از آن هرچه ببلوغ نزدیکتر میشوند وزن خود را از دست میدهند و لاغر میکردند. مثلا بسیاری از دختران در حدود پانزده سالگی بدون بذل مساعی زیاد لاغر میشوند . والدین لازمست متوجه این نکته باشند که فربهی مختصری که اطفال در این سنین دارند خیلی معمول و متداول است و غالبا پس از چندی خود بخود از بین میرود لذا لزومی ندارد تا در باره آن خیلی ناراحت شوند.
فر بھی، بدون توجه بعلت اولیه آن ، ممکن است بصورت دور و تسلسلی در آید . هرچه طفل چاقتر شود حرکت و فعالیت و بازی کردن برایش مشکل تر میشود و در نتیجه هرچه طفل آرامتر و کم حرکت تر شود ، مقدار زیادتری از انرژی او بصورت چربی در بدنش ذخیره میشود و طفل چاقتر میگردد . چاقی از جانب دیگر نیز دچار دور و تسلسل میگردد: طفل چاقی که نمی تواند باسانی و براحتی با بچه های دیگر وارد بازی شود ممکن است بتدریج خودش را کنار بکشد و جنبه تماشاچی بخود بگیرد و مستعد آنست که دیگران سر بسر او بگذارند و او را مورد استهزا و مسخره قرار دهند . در نتیجه هر چه طفل بیشتر مغموم و دلتنگی گردد، بیشتر چاق میشود.
در مورد طفل چاق چه می توان کرد؟ فورا خواهید گفت : به او، رژیم بدهید، این دستور خیلی بنظر سهل و ساده میرسد ولی خیر ، اینطور نیست ، اشخاص بزدگی را که شما میشناسید بخاطر بیاورید که با وجود آنکه از چاق بودن خود بسیار ناراحت و غصه دارند معذالک باز هم قادر به پیروی از یک رژیم مخصوص نیستند. نیروی اراده طفل از شخص بزرگی بمراتب کمتر است . اگر مادری برای فرزندش غذاهائی تهیه کند که کمتر چاق کننده باشد ، از دو حال خارج نیست. با تمام افراد خانواده نیز نباید غذاهای غنی و پر کالری بخورند و با طفل چاقرا باید از غذاهائیکه واقعا علاقه و اشتیاق مفرطی بخوردن آنها دارد (در مدتی که بقیه افراد خانواده مشغول خوردن آنها میباشند) منع کرد. فقط عده معدودی از بچه های چاق آنقدر منطقی و منصف هستند که با طریقه فوق موافقت کنند، ولی اکثر آنها طریقه فوق را غیرمنصفانه تلقی خواهند کرد و احساس این رفتار غیر منصفانه ممکن است اشتهای طفل را برای خوردن شیرینی شدیدتر کند . کوششی که در سر میز غذا بکار میرود تا طفل غذاهای غنی و چاق کننده را فخورد ممکن است با رفتن بمغازه شیرینی فروشی و یا استفاده از محتویات یخچال منزله بین دو وعده ، بکلی باطل و بی اثر گردد.
ولی نتایج پیروزی از رژیم ، آنقدرها هم که من توصیف کرده ام بد و مایوس کننده نیست. مادر دانا و چیز فهم بدون اینکه ناراحتی و جنجالی در منزل براه اندازد می تواند کارهائی کند که فرزند چاقش را از خوردن غذاهای چاق کننده برحذر دارد. مثلا مادر می تواند کمتر دسرهای غنی و چوب تهیه کند. همواره می تواند از داشتن کبک و شیرینی در منزل و از گذاشتن آن در دسترس اطفال خودداری نماید و برای خوردن چیزی بین دو وعده ، میوه تازه بانها بدهد . همچنین می تواند غالبا غذاهائی تهیه نماید که طفل آنها را خیلی دوست دارد و در عین حال باعث چاقی او هم نمیشود. اگر طفل تمایل و علاقه خود را به پیروی از رژیمش نشان داد ، باید مسلما او را ترغیب نمود که با طبیب ملاقات نماید و اگر در این ملاقات تنها باشد بمراتب بهتر است . صحبت کردن با طبیب دو بدو و بدون حضور شخص دیگری ، این احساس را در طفل بوجود میاورد که مثل شخص بزرگی اداره زندگیش بدست خود اوست . هر طفلی دستورات رژیم غذایی را از شخص غیر و غریبه بهتر از مادرش می تواند بپذیرد. هیچ طفلی نباید بدون تجویز طبیب برای لاغر شدن داروئی بخورد بلکه باید با فواصل مننلمی برای معاینه پزشکی مراجعه نماید.
از آنجا که پرخوری غالبا نشانه ای از تنهائی و دلتنگی و عدم تطبیق با محیط است مهمترین کار اساسی آنست که مطمئن و خاطر جمع شویم که زندگی طفل در منزل، امور تحصیلی و زندگی اجتماعی او تا حدود امکان خوش و خرم و رضایت بخش میباشد.
اگر بهرحال علی رغم تمام جدیت و کوششی که برای او مبذول میدادید فربهی و چاقی طفل از حدود معمولی متجاوز است و یا اگر طفل بسرعت چاق میشود ، بدون شک باید از طبیب اطفال وطبیب متخصص امراض روانی کودکان برای کمک و راهنمائی استمداد کنید . زیرا فربهی برای هر طفلی مسئله بسیار جدی و مهمی را تشکیل میدهد.
رژیم گرفتن سر خود ، بدون مشورت با طبیب ، گاهی باعث خطرات و مشکلاتی در دوره بلوغ میگردد . دسته ای از دختران با هیجان و علاقه مفرطی کوشش میکنند که رژیم شدید و سختی را که مطالبی در بار آن از دیگران شنیده اند برای خود اتخاذ کنند . در ظرف چند روز اگر گرسنگی آنها را از پا در آورد ، وادارشان میکند که تصمیم خود را نقض نمایند ، ولی یکی دو نفر آنها ممکن است با سماجت و تعصب شدیدی در تصمیم خود باقی بمانند. گاهی دختری مقدار معتنابهی از وزن خود را از دست میدهد و شدیده لاغر میشود ، معذالک حتی اگر خودش هم بخواهد نمی تواند مجددا رژیم عادی و معمولیش را از سر بگیرد. در این مورد بنظر میرسد که جنون رژیم گرفتن بطور دسته جمعی ، حالت تنفر عمیقی را نسبت بغذا که معمولا از بقایای بعضی از نگرانی ها و ناراحتیهای لاینحل نخستین دوران طفولیت است در او بیدار کرده است . دختر دیگری در مراحل اولیه بلوغ ، با وجود آنکه آنقدر لاغر است که استخوانهای دنده اش از زیر پوست کاملا نمایان میباشد ، با هیجان شدیدی اظهار میدارد که : « من دارم خیلی چاق میشوم ،، این دختر ممکن است برای بالغ شدن هنوز آمادگی نداشته باشد و در نهان از بزرگ شدن پستانهایش ناراحت شده باشد. اگر رژیم گرفتن موجب وسوسه خاطر و اسباب ناراحتی خیال طفلی شده باشد، آن طفل باید از کمک و راهنمائی های طبیب متخصص امراض روانی اطفال برخوردار گردد.
اگر هریک از شما با فرزندتان فکر میکنید که او باید رژیم بگیرد، اولین قدم آن بنا بدلائل زیر مشاوره با طبیب است:
اولا طبیب بشما خواهد گفت که رژیم گرفتن لازمست یاخیر. ثانیا طفل بالغ دستورات طبیب را بهتر از نصایح مادر میپذیرد . اگر رژیم گرفتن مورد موافقت قرار گیرد، یقینا باید توسط طبیب نوع آن تعیین و تجویز گردد. زیرا طبیب، هم سلیقه طفل را در غذاها و هم نوع غذائی را که معمولا در آن خانواده مصرف میشود در نظر خواهد گرفت و رژیمی را برای طفل تعیین مینماید که نه فقط از نظر غذائی با ارزش باشد بلکه تهیه و پختن آن نیز در منزل عملا میسر و ممکن باشد . ثالثا، از آنجا که کم کردن وزن ، سلامت بدن را بمخاطره میاندازد، هرکس که قصد کم کردن وزن خود را دارد باید بفواصل معین ومنظمی مورد معاینه پزشکی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که میزان کم شدن وزن خیلی سریع نباشد و بالنتیجه سلامت و قدرت طبیعی او از بین نرود.
اگر نظارت طبیب در رژیم گرفتن امکان نداشته باشد، والدین باید پافشاری کنند که طفل غذاهای ذیل را هر روز بخورد.
۷۵۰ سانتیمتر مکعب شیر ، گوشت گاو و گوسفند ، ماکیان یا ماهی)، یک تخم مرغ، سبزیهای سبز یا زرد و دو مرتبه میوه . طفل را باید خاطرجمع ساخت که این غذاهااکر بمقدار معتدلی مصرف شود باعث افزایش وزن نمیگردد و خوردن آنها برای جلوگیری از تجزیه و پوک شدن خطرناک استخوانها ، عضلات و سایر اعضای بدن او ضرور میباشد.
دسرهای غنی و پرکالری را بدون اینکه خطری داشته باشد، میتوان از رژیم غذائی هر کسی که چاق است و علاقمند بکم کردن وزن خود میباشد حذف کرد. مقدار مصرف غذاهای نشاسته ای (غلات، نان، سیب زمینی و برنج) است که در اکثر مردم عامل مهم تعیینکننده چاقی یا لاغری میباشد . هر طفلی که در حال رشد و نمو باشد ولو اینکه مساعی زیادی هم برای کم کردن وزن خود مبذول دارد معذالک بمقداری از این مواد نیازمند است حتی برای شخص چاق هم صلاح نیست که بیشتر از نیم کیلو در هفته لاغر بشود مگر آنکه تحت نظر دقیق طبیب قرار گرفته باشد.
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…