آیا هفت تیر بازی برای پسرها خوب است و در گذشته، سالهای سال من مدافع بی ضرری و بی خیلری آن بودم. هر موقع که مادری فکور بین میگفت که دوست ندارد پسرش هفت تیر و یا سایر اسباب بازیهای جنگی داشته باشد زیرا میل ندارد که پسرش را حتی یک ذره بسوی اعمال نیلامی کری و یا بزهکاری تشویق و هدایت نماید، من در پاسخ باو میگفتم: هیچگونه ارتباطی بین آنها نیست ، هر چه کودک بزرگتر میشود بطور طبیعی تمایلات پرخاشگریش بیش از پیش تحت کنترل در میاید مشروط بر اینکه پدر و مادر او را باین کنترل هدایت و سوق دهند. مثلا طفل یکی دوساله موقعی که از کودک دیگری عصبانی میشود ممکن است بدون ذرهای تردید او را گاز بگیرد ولی هنگامی که بسه چهار سالگی رسید خود متوجه میشود که این عمل کار درستی نیست معذالک دوست دارد وانمود نماید که با هفت تیرش سرخ پوستی را هدف گلوله قرار دهد. همچنین وانمود می کند که پدر یا مادرش را نیز با هفت تیرش هدف قرار میدهد ولی ناگهان میخندد تا ثابت نماید که به هیچ وجه از روی خصومت و عداوت نبوده بلکه شوخی ای بیش نیست.
پسر بچه ها بین شش تا دوازده سالگی باهم بازیهای جنگی و بزن بزن میکنند. در بازیها قوانین خاصی بین بازی کنان وجود دارد. گفتگو ومشاجرات لفظی بین آنها زیاد دیده میشود ولی نزاع و کتک کاری واقعی نسبه کم است. پسر بچه ها در این سن دیگر بطرف پدر و مادر خود حتی بعنوان شوخی و تفریح نیز شلیک نمی کنند و این امر بواسمله سختگیری والدین نیست بلکه نتیجه افزایش رشد عملی و شعور طفل است. در این دوره حتی فکر و خیال انار بماند برالدین مغل را ناراحت میکند. در دوره بلوغ و نوجوانی، احساسات پرخاشگری و خشونت خیلی شدت می یابد ولی پسری که از تربیت اصیل و صحیحی برخوردار بوده است آنرا بصورت فعالیتهای ورزشی، مسابقات و بازی و شوخی با دوستان و رفقا بروز میدهد .
اما امروز نبده من کاملا عوض شده است. من مادری را که میل ندارد پسرش کارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه انجام دهد تشویق میکنم. این تغییر عقیده و اهمیت آن بعلت به سلسله حوادث و تجاربی که برای من پیش آمده است به ثبوت رسیده است.
یکی از نخستین عللی که رای و عقیده من را چند سال پیش عوض کرد مطلبی بود که یکی از معلمان پر تجربه کردکستانی برای من تعریف میکرد. او میگفت که کودکان امروز؛ آن موسسه خیلی بیشتر از گذشته ناگهان برسر و کول یکدیگر میپرند و بطور وحشتناکی یکدیگر را کتک میزنند . هرموقع او آنها را از این بابت نکوهش میکند آنها معترضانه می گویند که: «خوب، این همان کارهائی است که سه دیوانه در فیلم های خود بازی میکنند، (این یک سری فیلم های تلویزیونی بود که اخیرا در برنامه کودکان در تلویزیون نشان میدادند . سراسر فیلم پر از صحنه های پر زد و خورد و بزن بزن و خل بازی بود که خیلی زود مورد توجه و محبوبیت عامه قرار گرفت.) این وضع و این طرز رفتار ، البته مبین یک نقض شدید شخصیت و یا انحراف جدی خصوصیات اخلاقی این کودکان نبود ولی برای من دلیل خوب و قانع کننده ای بود که تماشای فیلم های بزن بزن و پر زد و خورد تا چه اندازه در رفتار و کردار کودکان می تواند موثر واقع شود و آنرا بدرجات پائین تنزل دهد . اخیره در چند آزمایش روانشناسی به ثبوت رسیده است که تماشای اعمال خشونت آمیز و وحشیانه می تواند درجه قساوت بزرگسالان را تا حدودی – ولو مختصر – بالا ببرد.
شور و نشاطی بود که دانش آموزان دبستانها از این بابت نشان میدادند ( البته وقتی نظر پدر و مادرهای امریکائی در باره رئیس جمهوری که او را دوست ندارند این باشد که : «اگر یمن هم فرصت و شانس میدادند او را هدف گلوله قرار میدادم، بدون تردید کودکان این نوع والدین بمراتب کمتر از خود والدین قابل سرزنش و ایراد میباشند.)
این جریانات من را باین فکر انداخت که امریکائی ها نسبت به اعمال خشونت آمیز، زور گوئی و تجاوز و نقض قانون و مقررات غالبا تحمل و نرمش زیادی از خود نشان داده اند. رفتار ما باسرخ پوستان توأم با قساوت و بی رحمی بوده است. رفتار ما با مهاجرین اخیر امریکا خشن و نا هنجار بوده است . در مورد مردمی که اعتقادات سیاسی و مذهبی آنها با ما فرق داشته است با عدالت و انصاف رفتار نکرده ایم. میزان جنایات در کشور ما (امریکا) بسیار بالا است. اکثر مردم آمریکا و فرزندان آنها بی اندازه مشتاق دیدن فیلم های پر زد و خورد وسترن و فیلم های جنائی و پلیسی ، چه روی پرده سینما با تلویزیون هستند. تاریخ ما آغشته بحوادث شرم آوری مانند تحقیر، ظلم ، قتل و کشتارهای فراوان سیاه پوستان است، در چند ساله اخیر بکرات دیده شده است که بعضی از کودکان خردسال چنان بشدت مورد ضرب و شتم والدین خود قرار گرفته اند که آنها را بناچار مدتی در بیمارستان بستری کرده اند. البته این طرز رفتار و این اقدامات غیر انسانی کار همه مردم نیست بلکه خاص عده قلیلی از مردم است. در مواردی هم که پای اکثریت مردم در میان باشد نباید تصور کرد که خشونت و پرخاشگری امریکائی شدیدتر از سایر ملل است. بلکه بنظر من امریکائیها از دوره کودکی جلوی خشونت و پرخاشگری خود را نمیگیرند و به آن مهار نمیزنند بهمین لحاظ در آنها این رفتار بیشتر از دیگران جلوه میکند.
ولی آیا واقعا محروم کردن پسر بچه های امریکائی از داشتن هفت تیر و یا از تماشای فیلم های وسترن و پلیسی قابل تصور است و بلی، بنظر من این کار لااقل تا حدودی باید انجام گیرد.
من معتقدم که والدین باید از بازیهای توأم با جنگ و ستیز کودکان و یا هر نوع بازی دیگری که همراه با قساوت و خشونت و وحشیگری باشد جلوگیری نمایند (منظور من آن نیست که پدر و مادر باید در هر گفتگو و مشاجره کوچک و بی اهمیتی که بین کودکان اتفاق می افتد دخالت نمایند.)
اگر من پسر سه چهار ساله ای داشتم که از من یک تفنگ اسباب بازی) میخواستی با تبسم و خنده، نه با قیافه دژم و خشمگین ، باو میگفتم که من شخصا دوست ندارم که او با تفنگ تیراندازی نماید با وجود اینکه میدانم تیراندازی با آن غیر حقیقی است. زیرا در دنیای ما بیش از حد قتل و کشتار و وحشیگری وجود دارد و ما بیش از هر چیز باید طرز دوستی و مدارا کردن با دیگران را بیاموزیم. من از او میخواستم که بجای تفنگ هدیه دیگری از من بخواهد.
اگر احیانا چند روز بعد دیدم که تکه چوبی را بجای تفنگی در دست گرفته همراه با دوستانش بازی میکند و بنگ، بنگ، بهم تیراندازی میکنند بنظر من لزومی ندارد که نورا او را صدا کنم و با یادآوری و تاکید کنم که جنگ بازی بد است. مادامی که بازی آنها با وحشیگری و خشونت توام نباشد باو اجازه میدهم که با دوستانش بازی و تفریح نماید. اگر مثلا عمویش بعنوان هدیه روز تولد یک تفنگ با کلاه خود سربازی باو بدهد من هرگز جرات و شهامت اینکه آنها را از او بگیرم نخواهم داشت . اگر در هفت یا هشت سالگی بخواهد پول توجیبی خود را صرف خرید وسایل و اسباب بازیهای جنگی بنماید من او را ممانعت نخواهم کرد ولی باو تذکار خواهم گفت که من شخصا برای او اسباب بازیهای جنگی هرگز نخواهم خرید چون با آنها مخالفم. ولی چون از این ببعد بیشتر بازیها و تفریحات او در بیرون از منزل انجام خواهد گرفت و خودش مسئول کارهای خود خواهد بود از این جهت در این مورد نیز خودش می تواند تصمیم بگیرد. البته این گفتگو با وی نباید طوری باشد که هرگز جرات نکند تصمیمی برخلاف نظر من بگیرد بلکه این گفتار باید جنبه تذکر و راهنمائی داشته باشد؛ آنقدر که برای تاثیر نماید. در این صورت اگر حتی باز هم از این سلاح ها خریداری کند بعدها وقتی بزرگی شد بعلت تذکراتی که در دوره کودکی باو داده شده است از اینکار دست خواهد کشید حتی ممکن است بهتر و بیشتر از وقتی که من میتوانستم مانع خرید او شوم از این کار رو گردان شود.
من در مورد نمایش اعمال خشونت آمیز و بزن بزن در فیلم های سینمایی و تلویزبونی بمراتب سختگیرترم. اثرات ناگوار روانی دیدن بک انسان حقیقی که صورتش با مشت و لگد زخمی و خون آلود شده بمراتب بدتر از وقتی است که طفل در مخیله خود تصور آنرا می نماید . بنظر من والدین باید تماشای فیلم های بزن بزن و برزد و خورد را اکبدأ قدغن نمایند. من خیال میکنم دیدن این نوع فیلم ها حتی برای بزرگسالان نیز شابسته نیست. کودکان رؤیا و حقیقت را بسختی از هم تمیز میدهند ، والدین می توانند علت این ممانعت را برای کودکان خود چنین بیان نمایند که : «به هیچ وجه شایسته نیست که مردم بیکدیگر آزار برسانند و با همدیگر را بکشند لذا مبل ندارم که تو این فیلم ها را که در آن ابن اعمال نمایش داده میشود تماشا کنی».
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…