همه ما گاهی حقیقت را پنهان می کنیم تا توجیهی برای دروغ مصلحت آمیزمان باشد. اما وقتی یکی از فرزندانمان دروغ میگوید ما خیلی ناراحت می شویم. تشخیصی تفاوت بین حقیقہت و دروغ یک مفهوم دشوار است و برای شناخت آن زمان لازم است. دکتر «ژان پیاژه» (روان شناس رشد معروف) دریافت که تا حدود چهار سالگی – یعنی بچه های پیش دبستانی – مطابق میل و رضایت والدینشان رفتار می کنند هر چه که برای پدر و مادر خوشایند باشد، خوب است و هر چه که آنها را ناراحت کند، بد است. اگر دختربچه ای به مادرش بگوید همین الان گلدان مود علاقه مادر را شکسته، مادر ناراحت خواهد شد.
پس چون ناراحت کردن مادر بد است، می گوید که این کار را نکرده و این یک راه حل بدیهی است. به طور مشابه، برای کودک طبیعی است که مستقیم به صورت پدر و مادر نگاه کند و بگوید چیزی از قوطی بیسکویت برنداشته، حتی اگر صورت یا دستانش پر از خرده های بیسکویت باشند. این میتواند یک توجیه و دلیل عصبانی کننده باشد، اما باید بدانیم کودک زمانی نیاز دارد تا فرق بین واقعیت را از غیر واقعیت تشخیص دهد. حتی بچه کلاس اول نیز هنوز این توانایی را ندارد. دکتر «آرتور آپل بی» از طریق مصاحبه با هشتاد و هشت کودک بین شش و نه سال دریافت که فقط ۲. ۸ درصد از شش ساله ها در مقایسه با نه ساله ها توانستند این فرق را تشخیص دهند. همه بچه ها می دانستند که تمام داستان ها واقعی نیستند و بیش از ۹۰ درصد مطمئن بودند سیندرلا و غول ها وجود ندارد. وقتی کودک شروع به تمایز قائل شدن بین حقیقت و خیال کرد، یاد می گیرید که دروغ، دروغ است، حتی اگر کسی نفهمد و والدینش را ناراحت نکند. حدود هفت سالگی کودک نسبت به دروغ گفتن احساس بدی پیدا میکند، حتی اگر دروغش فاش نشود، او نگران جرم و مجازات است و شاید هم نگران اینکه خدا او راتنبیه کند، حتی اگر والدین این کار را نکنند.
در یازده و دوازده سالگی او از یک دیدگاه جدید به واقعیت نگاه می کند که بنا به نظر «پیاژه» بانگر بلوغ و تجربه اوست. در این سن کودک به این شناخت میرسد که جامعه بر اساس حقیقت است. کمال گرایی نیرومند نوجوانی، از این سن آغاز می شود. بنابراین، دروغ گفتن به معنی موضوع های متفاوت در سنین مختلف است و صداقت و راستگویی باید به عنوان یک مفهوم قابل رشد و استنتاجی در نظر گرفته شود. وقتی کودک شما دروغ میگوید آن را بالنفسه درنظر نگیرید، بلکه از راه حل های زیر استفاده کنید و به او بیاموزید که در سطح شناختی خود راستگو باشد.
در اینجا راه هایی وجود دارند تا به کودک دوساله، سه ساله و یا حتی چهارساله خود بیاموزید که چه چیزی «تظاهر» و چه چیز «حقیقت» است.
در طول بازی موقعیتهای زیادی وجود دارند که میتوانیم برای متمایز کردن حقیقت از دروغ، تمرین کنیم. شاید یکی از والدین به شوخی و بازی وانمود کند یک موجود خیالی است و حتی اگر پدر لباس مبدل هم به تن نداشته باشد کودک می ترسد و در مورد اینکه چه چیزی واقعی یا غیرحقیقی است، از این فرصتها استفاده کنید و در مورد اینکه چه چیزی واقعاً می تواند یا نمی – تواند اتفاق بیفتد، صحبت کنید. آیا پدر به طور واقعی یک موجود خیالی است؟ آیا موجودات خیالی وجود دارند یا ساختگی و افسانه هستند؟
رویدادها و گفتگوهای حقیقی می توانند شروع کننده بحث باشند. به کودک توضیح دهید وقتی به او می گویید آنقدر شیرین است که دوست دارید بخوریدش؛ فقط وانمود می کنید! با وجود این اگر او کودکی را گاز گرفت این واقعی است و آسیب می رساند!
بچه ها شبیه به دستگاه ضبط صوت و تصویر هستند. هر چیزی که می بینند و می شنوند را ضبط و سپس پخش می کنند به خصوص وقتی الگوی نقش آنها کسانی باشند که بسیار دوستشان دارند. بنابراین، به عنوان والدین افرادی هستید که کودکان بسیار از شما تقلید میکنند مهم است که رفتار صادقانه خود را برای آنها الگو قرار دهید.
اگر کودک خود را به پارک تفریحی می برید و در ورود سن او را دروغ می گویید تا رایگان وارد شود، او قطعاً متوجه می شود و حتی ممکن است با این حرف شما را خجالت زده کند «من سه سالم نیست، چهار سالمه» اگر زمانی توسط پلیس به خاطر عبور از چراغ قرمز دروغ می گویید تا جریمه نشوید، کودک شما متعجب می شود که چرا شما می توانید از خودتان داستانی بگویید ولی او نمی تواند.
مثل دروغ مصلحت آمیز کوچک که برای حفظ آبرو یا جلوگیری از آسیب رساندن به احساسات فرد دیگر گفته می شود، بدترین دروغی است که گفته می شود. با گذشت زمان کودک فرق بین دروغ از روی دشمنی و سازگاری اجتماعی را یاد میگیرد از همین حالا با الگو قرار دادن رفتار درست از ایجاد مشکلات جلوگیری کنید. آداب خوب را نیز می توان آموخت.
بیشتر اوقات والدین در مورد رفتار نادرست کودکشان سؤال می پرسند که آنها را مجبور به دروغ گفتن می کنند. جک کوچولو در آشپزخانه ایستاده در حالی که شیشهای کلوچه شکسته و کلوچه ها اطراف او رافراگرفتهاند مادرشې په داخل مې دود و با عصبانیت په صورتش نگاه میکند و میپرسد: جک تو از آنجا بالا رفتی و شیشه کلوچه را انداختی؟» او با بی گناهی نگاهی کرد و گفت: «نه»
چون او به خاطر شکستن شیشه کلوچه توی دردسر افتاده دروغ می گوید، تکرار مکرر این الگوی واکنشی حتی صادق ترین کودک را نیز به کودکی دروغگو تبدیل می کند.
هیچکس تاکنون نگفت چه اتفاقی برای جرج واشنگتن افتاد وقتی که او درباره درخت گیلاس حقیقت را گفت. برای کودک توضیح دهید وقتی حقیقت را بگوید شما عصبانی نمی شوید. بگویید دروغ گفتن دو برابر او را به دردسر می اندازد. سپس دقت کنید این حرف شما نیز حقیقت باشد.
حقی مهم تر از جریمه کردن دروغ، به یاد داشتن اینست که؛ حقیقت را تشویق کنیم. شما باید گرایش هایی را که به آن ارزش می دهید تقویت کنید (در این مورد رفتار صادق و راستگویی).
کودکان بالای سن ده و یازده سال که تقریبا همیشه دروغهای جدی میگویند و ممکن است دچار مشکلات عاطفی جدی باشند. بعضی از کودکان نمی توانند بین واقعیت و دروغ تمایز قایل شوند. بعضی دیگر، از داستان هایشان آگاه هستند اما احساس پشیمانی یا گناه نمی کنند. بعضی از روی دشمنی دروغ می گویند یا دروغ هایی میگویند که به نظر میرسد برای کشف شدن پایه ریزی شده اند. بعضی از آنها نیازمند توجه یک متخصص هستند.
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…