حدود یک سال پیش، مهمان یک میزگرد رادیویی بودم که در آن، من و میزبان من برای شنوندگان رادیو و تماسی گیرندگان تلفنی در مورد تربیت و رفتار کودک، صحبت می کردیم. طبق معمول، اغلب تماس گیرندگان در مورد کودکان کم سن و سال از ما سؤالاتی را میپرسیدند. ناگهان، پدر صاحب چهار نوجوان، با ما تماس گرفت. او، بیشتر از آن که از ما سؤال کند به اظهارنظر پرداخت و ابراز داشت که غالب تماس گیرندگان با برنامه در مورد کودکان خود به خاطر عدم حرف شنوی و اطاعت پذیری آنها نگران هستند. و اضافه کرد که فرزندان نوجوانش به دلیل این که او همیشه از دیدگاه مثبت به امر تربیت فرزند می نگرد رفتار نسبتا خوبی دارند و او همیشه در مورد رفتار خوب آن ها و نیز سوء رفتارشان به صورت منطقی برخورد می کند. بنابراین، شنوندگان را تشویق می کرد که مثل : خود او با بچهها رفتار کنند. از طرف دیگر، او اضافه کرد که این گونه تربیت فرزند مستلزم .سختکوشی و تعهد و تا حدودی تحمل محدودیت نیز هست
بعد از این تماس، میزبان برنامه و من در مورد امر تربیت کودک و نوجوانان به سخنرانی پرداختیم. اشاره کردم که تربیت نوجوانان تقریبا از چهار سالگی آن ها شروع می شود نه از چهارده سالگی!
شالوده تربیت باید هر چه زودتر ریخته شود. کودکان نیاز دارند تا مسئولیت پذیری و تعهد را در هنگام رسیدن به دوران نوجوانی یاد بگیرند. در این برنامه رادیویی اضافه کردم که در سال های نوجوانی، والدین و نوجوانان تمایل زیادی برای مذاکره و گوش دادن به حرف های یکدیگر دارند. برای نوجوانان و والدین آن ها، مذاکره کردن و رسیدن به توافق، اغلب جزو عناصر مهم تربیت به حساب می آید. سپس، میزبان برنامه در مورد نوجوانان من، از من سؤالاتی را پرسید که در اینجا به آن ها اشاره شده است:
به نفع او نیست که به آن کنسرت برود بلکه به نفع اوست که عاقلانه رفتار کند و تصمیم بهتری بگیرد. او از این طریق است که می تواند اعتماد مرا به خود جلب کند و آزادی و امتیازات خود را حفظ نماید. من نمیتوانم جلوی رفتن او به کنسرت را بگیرم. او تنها فردی است که می تواند این کار را انجام دهد اما میداند که از طرف من بارها به او گفته شده که در ان کنسرت شرکت نکند، در غیر این صورت، اعتماد مرا نسبت به خود از دست خواهد داد. نوجوانان به اعتماد والدین خود نیاز دارند. آنها این اعتماد را از طریق رفتار مسئولانه به دست می آورند. چنین چیزی ممکن است در ابتدای امر ساده به نظر برسد اما تعجب می کنم که چه طور والدین و نوجوانان این موضوع را ان طور که باید درک نمی کنند. بنا به دلایل نامعلوم به نظر می رسد که نوجوانان بین خود و والدینشان سد ارتباطی ایجاد می کنند. بسیاری از والدین و نوجوانان به تعارضات پیوسته و منظم و به جنگ قدرت، مبتلا هستند و بر سر هر چیزی با یکدیگر جرو بحث می کنند. گویی راهی به جز این وجود ندارد!
هر وقت با نوجوانان مشاوره می کنم این ایده را به آنها توضیح می دهم:
سن نوجوانی، سنی است که میخواهید والدین خود را بسیار خوشحال کنید. می خواهید که اعتماد آنها را نسبت به خود جلب کنید. دوست دارید ایمان داشته باشند که شما دانش آموز خوبی هستید و میخواهید نمرات خوبی هم در مدرسه به دست بیاورید. می خواهید نسبت به خواهر یا برادر کوچک تر از خود مهربان و با ادب باشید. دوست دارید والدین تان فکر کنند که بسیار معقول هستید، چون اگر در مورد شما این گونه فکر کنند به شما اعتماد خواهند کرد. پس اتفاقات خوبی در زندگی تان روی خواهد داد که به شما اجازه میدهد تا به دلیل اعتماد والدین، بتوانید کارهای بیشتری انجام دهید. ممکن است به حرفهای من عقیده ای نداشته باشید اما والدین شما یقیناً بهترین ها را برایتان آرزو می کنند.
من سال های زیادی این صحبتها را با صدها نوجوان داشتهام و تقریباً حرف تمام آنها در این مورد یک جور بوده است و آن این که ما هرگز این طوری فکر نمی کردیم! و فکر نمی کردیم که والدین ما هم چنین فکری داشته باشند.
خیلی سریع به این نوجوانان روشنفکر متذکر می شوم که وقوع تغییر، مستلزم گذشت زمان است و برای این که آنها تغییر یابند به زمان کافی نیاز دارند اما مهمتر از آن این موضوع است که تغییر والدین هم، زمان بر خواهد بود.
اگر رابطه بین نوجوانان و والدین قبلا ماه ها و سال ها پر از مبارزه طلبی و تعارضهای گوناگون شده است در این صورت، بروز و توسعه یک رابطه معقول و اعتماد دو جانبه، روزها به طول خواهد انجامید. والدین و نوجوانان باید صبور بودن را به یکدیگر متذکر شوند و بر رفتار و نگرش های مثبت یکدیگر تمرکز کنند.
وقتی کودکان و نوجوانان درست رفتار می کنند در این صورت لازم است والدین آنها نیز درست، رفتار نمایند! کودکان خود را تشویق و از آن ها حمایت کنید. در ابتدا در رفتار آنها به دنبال پیشرفتهای کوچک باشید. صرف نظر از کوچکی گامی که برمی دارید سعی کنید در جهت درست گام بردارید. در مورد مزایای رفتار مسئولانه با نوجوانان خود صحبت کنید. به آنها بگویید که چنانچه تصمیم درستی در زندگی بگیرند و یا رفتار خوب و مسئولانهای پیشه کنند قطعاً پاداش عمل خود را خواهند دید و باعث افتخار شما خواهند شد. به کودکان خود یاد دهید که خوشبختی منشأ داخلی و نه بیرونی دارد و اگر به طرز صحیح گام بردارند خوشبختی در انتظار آن هاست. چنین احساسی در طول دوره نوجوانی و در طول بقیه عمر آنها بسیار مؤثر و کارگشا خواهد بود.
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…