ترس در سه، چهار و پنج سالگی

در این سن، نگرانی های خیالی و موهوم شایع است

در سنین سه با چهار سالگی انواع جدید ترس بصورت نسبه شایعی بوجود میاید : ترس از تاریکی ترس از سگ، ترس از اتومبیلهای آتش نشانی، ترس از مرگ، ترس از چلاق شدن وغیره . رشد قوه تخبل طفل در این مرحله بدانجا رسیده است که می تواند خود را در جای دیگران بگذارد و خطرات و مشکلاتی را که هنوز خودش بسدان دچار نگشته است مجسم نماید . حس کنجکاوی طفل در تمام جهات در حرکت و فعالیت است . در این مرحله ، طفل نه فقط علت هر چیزی را میخواهد بداند بلکه میخواهد بداند که این امور چه ارتباط و مناسبتی با او دارند. مثلا طفل مطلبی را راجع بمردن میشنود ، بلافاصله میخواهد بداند که مردن چیست، و بمحض آنکه بطور مبهم چیزی از آن فهمید سؤال خواهد کرد: «آیا منهم باید بمیرم؟) باید بمیرم؟

در کودکانی که تغذیه و همچنین تر بیت آنها برای رفتن بتوالت با مشاجرات و مبارزاتی توأم بوده است و بالنتیجه بچههائی عصبانی بار آمده اند ، در کودکانی که قوه تخیلشان با گفتن داستانهای ترسناک و هول انگیز و یا بعلت امر و نهی زیاد و بیش از حد معمول تحریک شده است ، در کودکانی که فرصت و شانس کافی برای رشد و پرورش استقلال و اجتماعی بودن خود نداشته اند و بالاخره در کودکانی که مورد محافظت و مراقبت شدید والدین خود قرار گرفته اند، این نوع ترمها شایع تر و این قبیل نگرانیها متداول تر است  بعلت این قوه تخیل که در طفل بوجود آمده است، تمام ناراحتیهائی که قبلا وجود داشته است ، تبدیل به حالت خوف و ترس شدیدی میگردد . با توجه باین بحث اینطور بنظر میرسد که مقصود من آنست که هر طفلی که گرفتار هر نوع ترسی میشود بعلت رفتار بد و ناشایسته ایست که در گذشته نسبت باد شده است، ولی نظر من تا این اندازه نیست بنظر من بعضی از کودکان ذاتا حساس تر از سایرین میباشند و تمام کودکان ، قطع نظر از دقتی که در تربیت و پرورش آنها بکار میرود ، همیشه از بعضی چیزها میترسند.

اگر فرزند شما از تاریکی میترسد ، سعی کنید او را خاطر جمع کنید و اطمینان خاطرش را جلب نمائید زیرا حل این مشکل بطرز رفتار و عمل شما بیشتر از حرفهای شما ارتباط دارد . هرگز طفل را در این مورد مسخره نکنید ، نسبت بار کم حوصله و کم طاقت نباشید و با هر گز کوشش نکنید که با زور و مشاجره ترس او را بریزید. اگر فرزند شما هم مانند بعضی از اطفال دیگر مایل است در بار، تری خود از تاریکی صحبت نماید ، بار این اجازه را بدهید.

به او حالی کنید که شما میخواهید علت ترس او را بفهمید ولی خاطر جمع و مطمئنید که حادثه ناگواری برای او اتفاق نخواهد افتاد . این موقع فرصت مناسبی است که او را بیشتر بغل و نوازش کنید و تذکرات تسلیدهنده بیشتری مبنی بر اینکه او را خیلی زیاد دوست دارید و همیشه از او حمایت و مراقبت خواهید نمود باو بدهید.

البته بهیچوجه نباید با لولو ، پاسبان و یا شیطان ، طفل را تهدید نمود و ترساند. از فیلمهای سینما و برنامه های وحشت انگیز تلویزیون و یا نقل قصه های مخوف جن و پری پرهیز نمائید . طفل بقدر کفایت از مخلوقاتی که زائیده توهم و تخیل خودش میباشد می رسد ؛ لذا بتحریک و تهدید بیشتر نیازی نیست . بهتر است هر گونه مبارزه و جنگ و دعوای احتمالی را که شما ممکن است با طفل در مورد تر کردن بسترش در شب و یا تغذیه اش داشته باشید، بتأخیر بیندازید.

 

 

اگر با متانت و تصمیمی راسخ طفل را برای مراعات ادب و نزاکت هدایت نمائید بهتر از آن است که اورا از ابتدا در بی ادبی و بدرفتاری آزاد بگذارید سپس او را از اعمال خود شرمنده و نادم سازید. تهدیداتی که مبنی بر نپسندیدن اعمال و رفتار او و یا دوست نداشتن او از طرف شما باشد، برای طفلی که از عشق والدین نسبت بخود خاطر جمع نیست، واقعه غیر قابل تحمل است . برنامه شایسته ای برای طفل تنظیم نمائید تا هر روز با سایر اطفال بازی کند و با آنها معاشرت داشته باشد.

هرچه طفل بیشتر مجذوب بازی و مشغولیات دیگر باشد ، کمتر نسبت بترسهای درونی و پنهانی خود نگران خواهد شد. اگر طفل میل دارد در اطاقش را باز بگذارد و با چراغ اطاقش دا شبها روشن نگاه دارد ، با او مخالفت نکنید. زیرا روشن گذاشتن چراغ برای از بین بردن و ناپدید ساختن و اجنه ، از جلوی چشم طفل ، بهرحال مستلزم هزینه بسیار ناچیزی است . روشن بودن چراغ و با شنیدن صدای گفتگو از اطاق مجاور بانداز؛ ترس و نگرانی مزاحم خوابیدن طفل نیست. هنگامیکه ترس و وحشت طفل تخفیف بافت، مجددا قادر بتحمل تاریکی خواهد بود.

چون در این سن احتمال دارد سئوالاتی راجع بمرگی از طرف طفل مطرح شود ، خود را قبلا برای جواب دادن بأنها آماده سازید . سعی کنید اظهارات شما در اوایل اصلا جدی نباشد و بعلاوه عاری از هرگونه ترس و وحشت باشد. مثلا ممکن است اظهار دارید که : « هر کس باید روزی بمیرد . غالب مردم وقتی خیلی پیر و یا خیلی ضعیف و فرسوده میشوند و دیگر نمی خواهند زنده بمانند ، میمیرند. موقعی میرسد که آنها دیگر مایل نیستند بالاجبار هر روز صبح از خواب بیدار شوند و سرکار بروند . در این هنگام آنها میمیرند.» بعضی از والدین میل دارند که مرگ را با زبان مذهبی بیان و توجیه نمایند : آن شخص خیلی سخت مریض بود و خداوند او را بهشت برد تا از او پرستاری نماید.» اگر شما خودتان مرگ را یک امر هولناک و وحشت انگیزی تصور ننمائید و از آن ترسید، قادر خواهید بود همان احساسات را بفرزند خود نیز منتقل نمائید . بخاطر داشته باشید که در این موارد باید طفل را باغوش بگیرید و بار تبسم نمائید و او را متذکر شوید که بهرحال شما و او قرار است سالهای سال زنده بمانید و در کنار یکدیگر زندگی نمائید.

در این سن، ترس از حیوانات نیز ، ولو اینکه طفل در این مورد تجربه بد و تلخی هم نداشته باشد ، نسبه شایع است. برای اینکه طفل را مثلا از بی آزار بودن سکه خاطر۔ جمع سازید هر کز اورا بزور بطرف سگ نکشانید. هرچه او را بیشتر بطرف سکه بکشانیده طفل خود را عقب تر خواهد کشید . پس از گذشت چند ماه ، طفل بتدریج سعی خواهد کرد بر ترس خود غلبه نماید لذا کم کم بسگ نزدیکتر میشود . اگر کار را بخودش واگذارید و او را باینکار تشویق ننمائید او زودتر و سریعتر ترس خود را برطرف می سازد. این قضیه ، ترس از آب را بیاد من میاورد هرگز طفلی را که از شدت ترس جیغ میکشد بسوی دریا یا استخر نکشانید . البته صحیح است که گاهی که طفلی را بزور باب انداخته اند متوجه میشود آب چیز خوب و مفرحی است و بدین وسیله آن ترس و وحشت خود را از آب از دست میدهد ، ولی در غالب موارد نتیجه معکوس ببار می آورد ، همواره بخاطر داشته باشید که طفل ، ولو اینکه از آب وحشت داشته باشد و علاقه و اشتیاق زیادی بر فتن در آب دارد . بگذارید طفل باسرعتی که خودش مایل است دل و جرات کافی برای رفتن توی آب بدست آورد.

در مورد ترس از سگ ، ترس از اتومبیل آتش نشانی، ترس از پاسبان و ترس ازسایر امور واقعی ، طفل ممکن است با انجام بازیهائی که ترتیب داده میشود نسبت باین قبیل ترسها و نگرانی های خود عادت کند و بر آنها غلبه نماید. این نوع بازیها ، اگر طفل بانجام آنها قادر باشد ، برای رفع ترس و وحشت طفل کمک بسیار مؤثر و شایانی است . ترس و وحشت ، ما را بفعالیت وامیدارد بدین معنی که در بدن ما بعلت ترس مقدار زیادی آدرنالین ترشح میشود که باعث تند کردن ضربان قلب و تهیه مقداری قند برای انرژی مورد لزوم بدن میگردد همچنین خود را آماده میکنیم که در صورت وجود خطر دیا احساس وحشت مثل باد فرار کنیم و یا مانند حیوانی وحشی و درنده با دشمن جنگ نمائیم . همین فرار کردن و جنگی کردن است که ترس و نگرانی را از بین میبرد. در حالیکه آرام در گوشه ای نشستن ، ترس را تسکین نمیدهد.

اگر طفلی که از سگ میترسد بتواند با چند سگ پارچه ای و مصنوعی که بعنوان اسباب بازی ساخته شده است بازی نمایند و تمام محتویات و ردل و روده ، آنرا بیرون بکشد ، تا حدودی در رفع ترس و تسکین نگرانیش از سگ مؤثر است. اگر فرزند شما دچار ترس فوق العاده شدید ، یا ترسهای متعدد ، یا خوابهای هولناک مکرد، با راه رفتن در خواب بشود، برای درمان آنها ناچار باید به متخصص امراض روحی کودکان متوسل شوید.

ترس از صدمه و آسیب

من میل دارم مسئله تری از صدمات جسمانی را در دوره بین دو و نیم و پنج سالگی بطور جداگانه بحث نمایم ، زیرا نکات خاصی وجود دارد که می توان آنها را برای جلو گیری با معالجه آن صدمات بکار بست. هر طفلی در این من میخواهد علت هر چیزی را بداند، خیلی زود نگران میشود و بالاخره خود را مشمول و منسوب بأن خطرات مینماید . مثلا اگر طفل ، شخص چلاق بامبو بی را ببیند ، در درجه اول میخواهد بداند چه اتفاقی برای آنثخص افتاده است ، سپس خود را بجای او میگذارد و متحیر میماند که آیا ممکن است این حادثه برای خود او نیز رخ دهد و کودکان نه فقط در مورد اینگونه صدمات واقعی دچار ترس و وحشت میشوند ، بلکه حتی نسبت به اختلاف جسمانی که طبیعت بین پسر و دختر قائل شده است نیز متحیر و نگران میشوند.

اگر پسر بچه سه سالهای دختر بچه ای را لخت و عریان ببیند و ممکن است از اینکه آن دختر دولی، شبیه «دول، خودش ندارد بشدت دچار تعجب و شگفتی گردد . طفل ممکن است سؤال نماید که «دول آن دختر کجاست و چه شده است، و اگر او فورا جواب قانع کننده ای نشنود ، ممکن است آنا نتیجه بگیرد که حتما برای آن دختر اتفاق ناگواری افتاده است . قدم بعدی عبارت از ایجاد این نگرانی خاطر است که در همین حادثه ممکن است برای منهم اتفاق بیفتد . به همین سوء تفاهم ممکن است دختر خردسالی را که برای اولین بار پسر بچه ایرا لخت و عریان می بیند و متوجه میشود که با هم فرق دارند نگران سازد. در مرحله اول این دخترک، در حالیکه آلت تناسلی پسر بچه را نشان میدهد، سؤال میکند : « آن چیست؟، ، سپس با علاقه تامی میخواهد بداند : چرا من یکی از آنها را ندارم ؟ و مال من چطور شده است ؟ بلی ! طرز تفکر بک بچه سه ساله اینطور است. گاهی طفل آنچنان ناراحت و نگران میشود که حتی میترسد در این مورد از مادرش سؤالی بکند.

این دلواپسی و اضطراب کودکان که چرا پسرها بادخترها فرق دارند بطرق مختلفی بروز میکند. من پسر بچه کمی کوچکتر از سه سال را بخاطر دارم که با قیافه ای متحیر و نگاهی کنجکاو خواهر کوچکش را در حالیکه شستشو داده میشد دائما تماشا میکرد و مادرش میگفت : دنی نیاوف شده، این کلمه ای بود که طفل برای بیان صدمه و آسیب بکار میبرد. مادرش تا مدتی نمی توانست بفهمد منظور پسر خردسالش از این جمله چیست تا پسر بالاخره دل و جرأتی پیدا کرد و مادرش مقصود خود را فهماند . تقریبا در همان اوقات طفل با وضع نگران و مضطربی ، محکم آلت تناسلی خود را نگاه داشت و سعی میکرد آنرا در میان دستهای خود پنهان سازد. مادرش نسبت باین جریان کمی ناراحت و غصه دار بود و آنرا بیقین مقدمه یک عادت بد و ناشایستهای میدانست . هر گز بنکر مادر خطور نکرد که بین این دو جریان ارتباط مستقیمی وجود دارد.

من دختر خردسالی را بخاطر میاورم که بعد از آنکه باختلاف جسمانی پسرها و دخترها پی برد فوق العاده نگران و ناراحت شد و دائما سعی میکرد سایر کودکان را لخت نماید تا ببیند بدن آنها چطور است. او این عمل را مخفیانه و از روی شیطنت نمیکرد . شما بخوبی می توانید بفهمید که این دخترک نسبت بنقص جسمانی خود بسیار متوحش و مضطرب بوده است ، بعدها این دخترک ردست مالی کردن و ور رفتن، با خود را شروع کرد . پسر بچه سه سال و نیمه ای بدو نسبت بوضع جسمانی خواهر کوچکش ناراحت شد ، سپس از شکسته شدن هر چیزی در منزل نگران و مضطرب میگشت. با عصبانیت از مادرش میپرسید، «چرا مجسمه سربازی که از حلبی ساخنه شده شکسته است ، این سؤال ظاهره سؤال کاملا بی معنی و بی موردی بود زیرا خود طفل روز قبل آنرا شکسته بود. ولی در واقع، هر چیز شکسته و معیوب ، ترسی را که او نسبت بخودش داشت بیاد او میاورد.

بهتر است قبل از وقت این نکته را تشخیص دهید و متوجه شوید که بک طفل سالم و معمولی بین دو و نیم و سه سال و نیمگی ممکن است نسبت باختلاف جسمانی که بین دختر و پسر موجود است دچار تحیر و سرگردانی شود و اگر در اولین مرتبه ای که حس کنجکاوی طفل تحریک میشود و این سؤال را مطرح میکند جواب قانع کننده ای نشنود ، باحتمال زیاد بنتایج وخیم و ناراحت کننده ای خواهد رسید. انتظار کشیدن برای اینکه طفل مثلا سؤال نماید : « من میخواهم بدانم چرا دختر شبیه پسر نیست ، بی فایده است ، زیرا طفل هرگز اینطور صریح و روشن صحبت نخواهد کرد.

طفل فقط سؤال مبهمی در این زمینه مینماید ، با فقط باشاره و کنایه برگزار میکند و با اصولا حرفی نمیزند و صبر میکند ولی دلواپس و نگران می شود. این نوع سؤالات را از طرف طفل بعنوان یک علاقه جنسی غیر طبیعی و ناسالم تصور نکنید زیرا در نظر طفل ، در اوایل ، این سؤالات عینه شبیه سایر سؤالات مهم است.

بخوبی می توانید دریابید چقدر بد و ناشایسته است که طفل را در قبال سؤالش با گفتن «هیس !، خاموش سازید ، با سرزنش و تحقیرش کنید، با خودتان قرمز شوید و خجالت بکشید و از جواب دادن بار امتناع نمائید. زیرا این اعمال وطرز رفتار شما برای او این توهم را ایجاد میکند که سؤال او سؤال بد و ناشایسته ای بوده است و این در واقع همان چیزی است که شما باید از آن اجتناب کنید.

از طرف دیگر، لزومی ندارد شما در موقع جواب دادن قیافه بسیار جدی و موقرانه ای بخود بگیرید مثل اینکه مشغول ایران کنفرانسی میباشید . قضیه خیلی ساده تر از این است. در مرحله اول ، بهتر آنست ترس و اضطراب طفل را علنی و آشکار سازید، یعنی برایش بیان کنید که تصور او ( چه پسر و چه دختر) که هر دختری ابتدا «دولی، داشته و بعد بعلت حادثه ای آنرا از دست داده است اشتباه است . در مرحله بعد ، سعی کنید با لحنی که توأم با بشاشت و تبسم باشد قضیه را برای طفل روشن نمائید که خلقت دخترها و زنها نسبت به پسرها و مردها کاملا متفاوت است و طبیعت مخصوصا آنها را بصور مختلف ساخته است . کفتن چند مثال برای طفل خردسال باعث میشود که او مطلب را بهتر درک کند.

برای طفل می توانید بیان نمائید که علی شبیه بابا و عمو حسن و عمو تقی است، در حالیکه مریم شبیه مامان و پروین و گیتی خلق شده است (این اشخاص کسانی هستند که طفل آنها را بخوبی می شناسد. بطور کلی ، دختر بچه ها بیش از پسر بچه ها بحصول اطمینان و خاطرجمعی بیشتری نیازمندند زیرا برای یک دختر این احساس که آنچه را می بیند و خودش ندارد بخواهد ، طبیعی است . من در این مورد شنیده ام که دختر خردسالی بمادرش گله میکرد که «… ولی مال آن پسر خیلی قشنگ و هوس انگیز است در حالیکه مال من صاف و ساده است.»

اگر طفل بفهمد و بداند که مادرش از ساختمان بدنی و خلقت خود باین صورتی که هست کاملا راضی است در روحیه طفل اثر بسیار خوبی خواهد داشت. همچنین اگر طفل تشخیص دهد که مادرش او را (یعنی دخترش را ) بصورتی که متولد شده است نیز بسیار دوست میدارد ، در روحیه طفل حسن تأثیر بسیار خواهد گذاشت . همچنین این فرصت ممکن است موقع مناسبی باشد تا برایش توضیح دهید که دخترها وقتی بزرگتر شدند می توانند در شکم خود بچه بپرورانند وصاحب پستانهائی خواهند شد که وسیله ای برای شیردادن بچه های آنها خواهد بود. دانستن این مسائل در سن سه و چهار سالگی بسیار هیجان انگیز ومحرک است.

از من بپرس 2

Recent Posts

هفته دوم بارداری

هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…

5 سال ago

هفته سوم بارداری

هفته سوم بارداری در هفته سوم بارداری ممکن است که زن هنوز متوجه این قضیه…

5 سال ago

هفته اول بارداری

بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…

5 سال ago

برنامه غذایی مادران شیرده

در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…

5 سال ago

از انواع زایمان بیشتر بدانید

از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…

5 سال ago

اقداماتی که باید در زمان زایمان انجام دهید

زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…

5 سال ago