اگر فرزند شما از دستورالعمل پیروی نکرد، می تواند شما را عصبانی و ناامید یا به شدت خشمگ کند. در پایان روز شما از تکرار بحث و سرزنش خسته هستید. اولین چیزی که باید به خاطر داشت باشید این است که تقاضاها یا دستورات خود را گویا بیان کنید. بنابراین از کودک نمی خواهید که “go-gers” و “do- fers” باشد. دوم اینکه از نظر لحن و نوع وظیفه خواهشمند و منطقی باشید.
کودکان گاهی عادت دارند دستور العمل ها را فراموش کنند، چون آنها می دانند که چه دستورالعمل هایی قبل از اینکه بخواهند جواب دهند باید تکرار شوند. آنها می دانند چقدر زمان می۔ برد تا والدینشان به اندازه کافی عصبانی شوند و آنها را مجبور کنند تا اطاعت کنند. و همچنین میدانند که والدین ممکن است تسلیم شوند و آن کار را خودشان انجام دهند. با وجود این گاهی پاسخ ندادن نشانۀ تمرد محض است و اغلب چون ما خیلی تند و تند درخواست می کنیم و آنچه که می خواهیم را واضح بیان نمی کنیم آنها تمرد می کنند. اگر کودک شما می فهمد ولی به ندرت از دستورات تبعیت می کند، از این راه حل ها استفاده کنید. این روش ها خوب تأثیر می گذارند
ما اغلب آنقدر سرمان شلوغ است که نمی فهمیم چقدر پرمدعا و خودبین هستیم. کودک این را درست نمی فهمد «اتاقت را تمیز کن». تشخیص او برای تمیز کردن اتاق با انتظارات ما مطابقت ندارد. همچنین گاهی والدین دستورات را به صورت پشت سر هم میدهند، به گونه ای که کودک نمی تواند آنها را به یاد بیاورد. و در آخر، والدین گاهی از کودکشان می خواهند تا کاری را انجام دهند قصدشان فقط این است که به آنها چیزی بگویند.
گاهی کودکان آنقدر در فعالیت خود غرق می شوند که در حقیقت نمی شنوند شما چه می گویید. برای جلوگیری از این احتمال مطمئن شوید که کودکتان شما می داند شما چه گفته اید. تماس چشمی ایجاد کنید، از او بخواهید دستورالعمل را برای شما تکرار کند و سپس شرح دهد که منظور از آنها چیست. اگر کودک شما ظرفیت توجه کوتاه مدت دارد و به راحتی حواسش پرت میشود این یک فن مفید است.
مفهوم چیزی که می خواهید را بیان کنید و هدف و مقصود خود را بگویید.
والدین افراد پر مشغله ای هستند و گاهی وقتی می پرسیم که چیزی باید انجام شود فرض می کنیم که انجام خواهد شد و سپس آن را فراموش می کنیم. چون این موضوع زیاد اتفاق می افتد، توجه کنید هر دفعه که دستورالعملی بیان شد، اطاعت می شود، بنابراین کودک شما یاد می گیرد که از شما سرپیچی نکند. بعلاوه کاری از او نخواهید که در حقیقت نیازی نیست انجام دهد.
اکثر دستوراتی که به کودکمان می دهیم در حقیقت زمان زیادی برای انجامش صرف نمی شود. گاهی کمتر از زمانی که با آنها بحث می کنیم. اگر از فرزندان کوچک خود می خواهید به شما کمک کنند. در حالی که هنوز خیلی بچه هستند. آنها می توانند وظایفشان را کاملا در یک محدوده زمانی معمولی انجام دهند، شما با زمانگیری و یا تنظیم وقت میتوایند آن را به صورت یک بازی در آورید: « فکر می کنی من چقدر به تو وقت میدهم تا تختت را مرتب کنی؟ فرمان به جای خود. آماده، بروا فوق العاده است، تو این کارو ظرف چهار دقیقه و نیم انجام دادی! تو قطعا یک هم دست سریع هستی، متشکرم حالا میتونی بری و بازی کنی» با این راه حل شما به روش مثبت به او می۔ آموزید کمک کردن زمان زیادی نمی برد.
بهترین روش برای اطمینان از اینکه کودکتان دستورات را به طور درست دنبال کند نظارت بین اجرای کارش است. در حالیکه او آن را همیشه در حالتی مثبت انجام دهد. اگر دوست دارید، می توانید نظارت را بعد از تکمیل کار انجام دهید. هدف، یافتن اشتباهات نیست بلکه اطمینان از انجام دستورالعمل است. بنابر این مثل یک پلیس خشن رفتار نکنید.
ما واقعا معتقدیم که کلید امید داد به کودکتان برای انجام دستورات به طور دائم مثبت بودناست. شما طوری رفتار می کنید که گویی انتظار دراد کودکتان اطاعت کند و سپس او بازخور مثبت می دهید وقتی که اطاعت کرد، “متشکرم از اینکه عینکم را آوردی. من واقعا از کمک شما قدردانی می کنم”. یا “کار قشنگی کردی اتاقت را تمیز کردی. شما اسباب بازی ها کتاب هایت را مرتب کردی و کف کمد لباسهات را مرتب کردی. این کارت فوق العاده است.” اگر می توانید، کاری که انجام خواهد شد را به فعالیتی که کودک دوست دارد ربط دهید. کار و بازی را عوض کنید. «جوا بعد از اینکه کتاب هایت را مرتب کردی، چرا نمیروی بیرون و دوچرخه سواری با فوتبال بازی کنی» یا «جسیکا ! ما واقعا برای تمیز کردن باغچه سخت کار کردیم. بیا شربت پرتقال و ذرت بو داده بخوریم.»
اگر از روش مثبت استفاده کرده اید ولی نادیده گرفته شده اید و یا کودکتان با روحیه ای فاقد همکاری جواب داد:” چرا من؟” بنابر این شرایط تا جایی پیش می رود که شما باید پیامدهای منفی را برای تغیر الگوی رفتاری به کار ببرید.
کودکان از سنین خیلی پایین شروع به سؤال پرسیدن می کنند. اولین تقاضای آنها از ما به شکل سؤال است، چون ما محیط و همچنین جریان اطلاعات را کنترل می کنیم. صحبت و مکالمه با کودکان باید از زمانی شروع شود که آنها حتی نمی توانند زبان را بفهمند، از زمانی که ما برای اولین بار او را در آغوش می گیریم (در غیر این صورت قبل از به دنیا آمدنشان!) و بخشی از تعامل های ما با آنها می شوند. سال پرسیدن طبیعی و معمولی است، این پرسش ها ابزارهای مهم در پرورش و رشد کودک هستند. آنها باید در سطحی پاسخ داده شوند که متناسب با رشد و فهم کودک و با حساسیتی که از لحاظ معنایی دارند باشد. آنها به والدین ابزارهایی برای تربیت و همچنین آگاهی دادن فراهم می کنند و روش پاسخ گویی به سؤالات بر پرسش هایی که آنها بعدا می پرسند تأثیر می گذارند.
یکی از مهمترین مواردی که والدین میتوانند انجام دهند تحریک گفتار و حس کنجکاوی است که از طریق پاسخ به سؤالات کودک به وجود می آیند. کودکان حدود ۲ تا ۳ ساله سؤالاتی در مورد همه چیز می پرسند، اما اگر شما همیشه بحث را باز بگذارید، سؤالات آنها با رشدشان همچنان بالغ تر و کاملتر می شوند.
با این حال بعضی از کودکان در یک فاصله زمان کوتاه سؤالات زیادی می پرسند به طوریکه ما نمی توانیم تحمل کنیم و هر سؤال را در همان لحظه ای که پرسیده می شوند نمی توان پاسخ داد. وقتی ماشین سؤال این کودکان روشن می شود، تقریبا غیر ممکن است که آن را بتوانیم خاموش کنیم. به خصوص اینکه هدف کودک در واقع کسب اطلاعات نیست، بلکه استفاده از این سؤالات برای جلب توجه اجتناب از شرایط یا خشمگین کردن ما است. راه حل های زیر برای چگونگی پاسخ دادن به سؤالات کودکان به روشی مفید طراحی شده اند و اینکه چگونه با «چراها» وقتی که برای دلایل اشتباه به کار می روند مواجه شویم.
از خیلی قبل که کودک شروع به پرسیدن سؤالات واقعی می کند، فرض کنید که او سؤال می پرسد تا از دنیای اطراف خود اطلاعاتی کسب کند. از زبان عادی استفاده کنید. نه زبان کودک تا در مورد آنچه که می بینید و انجام می دهید بحث و گفتگو کنید. اهداف و عملکردها را برچسب گذاری کنید. گفتگو را طوری در دست بگیرید که گویی کودک می فهمد. کودکان زبان را از زبان می آموزند.
خوب به سؤال گوش بدهید و سعی کنید به سؤال ی که کودک واقعأ پرسیده است پاسخ گویید. هر چیزی که به ذهنتان می رسد را به زبان نیاورید تا فقط حس کنجکاوی او را منحرف کنید. از طرف دیگر، اطلاعات خیلی زیاد به آنها ندهید، چون کودک آمادگی برای آن جواب ها ندارد.
وقتی چراها به سرعت و دیوانه وار از کودک چهارساله ی شما فوران می کنند و شروع به محاصرهی شما می کنند، یک زمان برای «چراها» تنظیم کنید. می توانید بگویید: «پسرم! پنج دقیقه دیگر می توانی هر سؤالی که در ذهن داری از من بپرسی. سپس بعد از آن من کمی استراحت می کنم. آماده می شوم و مینشینم و دوباره شروع می کنیم…»
بچه های بزرگتر اغلب از «چرا؟» به عنوان پاسخی به تقاضاهایی که نمی توانند انجام دهند، استفاده می کنند. برای رفع این موضوع، دستورات را صریح و شفاف تر بدهید. اگر پاسخ «چرا من مجبورم این کار را بکنم؟» باشد، تقاضا را با توضیحی کوتاه و مختصر تکرار کنید. مثل: «الآن وقت خانه آمدن است، چون تقریبا وقت خواب است.» اگر کودک مقاومت کرد:
مشکلات خود را مشخص کنید و هر دفعه روی آن تمرکز کنید. ممکن است بخواهید از یک متخصص در شروع کمک بگیرید.
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…