تسلیم شدن نسبت به فشار همسالان
تمام کودکان تحت تاثیر فشار همسالان یا دوستانشان هستند. آنها می خواهند کارهای خاص انجام دهند، چون “همه” همه آنها را انجام می دهند. (یادتان می آید شما نیز اینگونه بودید). هرگز قدرت گروه های همسالان را دست کم نگیرید( آسان نیست که بخواهیم متفاوت باشیم) و یا در برابر اکثریت مقاومت کنیم . بعضی از کودکان در مقایسه با دیگران، بیشتر تحت تاثیر همسالانشان قرار می گیرند و تمام کودکان از ارتباط برقرار کردن و مقایسه ی خود با همراهانشان، نسبت به خودشان شناخت پیدا می کنند. کودکی که نسبت به توانایی های پرورش خود، نقش جنسیتی و توانایی اش در ارتباط برقرار کردن با دیگران اطمینان و شناخت دارد، نیاز کمتری تا دارد برای نشان دادن خود مطابق خواست دیگران رفتار کند. اما وقتی کودکی از خود اطمینان ندارد، برایش بسیار سخت است که تصویری ثابت از خود تداعی کند. بنابراین متکی بر واکنش ها و عقاید دیگران است. احتمال و وجود دارد تا او تصویری آماده از خود که دیگران برایش تداعی کرده اند را بپذیرد.
به عنوان والدین، شما نمی توانید کودکانتان را از فشار همسالان ایمن سازید و یا نقش شنونده ای دوستانش را داشته باشید. با وجود این، می توانید رابطه ای قوی با او برقرار نمایید و تلاش کنید تا بدترین جنبه های این رفتار متداول را از بین ببرید.
بین خود و کودکتان پیوند ایجاد کنید.
بیشترین دفاع شما در برابر قدرت فشار همسالان، یک رابطه ی عمیق و نزدیک خانوادگی است. محدودیت و سرزنش کردن کودکی که اهمیتی به فکر و احساس شما نمی دهد را کنترل نخواهند کرد.
- به یاد داشته باشید ارتباط دو طرفه باشد. با کودک خود حرف بزنید و به او گوش بدهید. فرصتی مناسب در نظر بگیرید تا ببینید چه کار می کند و چه احساسی دارد. با تجربیات اولیه ی مدرسه شروع کنید و فردی باشید که کودکتان می تواند به او اعتماد کند، ممکن است همیشه با او موافق نباشید، اما همیشه گوش می دهید که اطلاعات با ارزشی در زمینه ی ایجاد ارتباط دو طرفه با کودکتان، به شما می دهد. به یاد داشته باشید، هم کیفیت و هم کمیت زمان مهم هستند. بنابراین دقت کنید این ارتباط را پرورش دهید، بعد ها در زندگی خود نتیجه ی آن را خواهید دید.
- سابقه ای از تجربیات خانواده و علایق مشترک درست کنید. والدینی که علایق و فعالیتهای متداولی با کودکانشان در سراسر دوران کودکی تا نوجوانی ایجاد می کنند، فرصت بیشتر و بهتری دارند تا فشار همسالان را دفع کنند. خیلی زود و از همان سنین اولیه شروع کنید. علایق و مهارت هایی بیابید تا به اشتراک بگذارید. خاطره هایی را تعریف کنید که براساس حقیقت هستند مثل پیاده روی و قایق سواری – ساعات زیادی وقت بگذارید و باهم کارهایی انجام دهید که به شما فرصت طبیعی برای شناخت هم به عنوان فرد می دهند.
- والدین باشید، نه یک رفیق! این اشتباه رایج را نکنید که بهترین دوست فرزندتان باشید. اگر غیر از شما کودک دیگر در آن خانه نیست، بلکه پدر و مادر هستید. به هم احترام بگذارید تا رابطه ای که به دنبال آن هستید شکل خواهد گرفت. او به والدین نیاز دارد، نه یک دوست در موقعیتی خاص ( مثل خانواده های به هم ریخته )! بهتر است به کودکتان اجازه ندهید شما را به اسمتان صدا کند. .
اعتماد به نفس ایجاد کنید.
اظهار نظر هایی که شما در مورد کودکتان بیان می کنید، همان هایی هستند که او به خودش خواهد گفت. انتقاد، احساسات مثبت کودک را نسبت به خودش زایل می کند. از طرف دیگر، پاداش آنها را شکل می دهد . هر چه ارتباط شما با کودکتان بیشتر باشد، عقاید و نظرات شما مهمتر خواهد بود.
به ایجاد دو ستی های مثبت کمک کنید.
- هر چه کودکتان بزرگ تر می شود، شما تاثیر کمتری روی افراد دارید که او با آنها ملاقات خواهد نمود و به عنوان دوستانش انتخاب خواهد کرد. وقتی او کوچک است، با دعوت کردن کودکان هم فکر و هم سن برای بازی و امتناع از دعوت دیگران، روابط دوستی سالم را تشویق و تقویت کنید. کسب عنوان خانم محبوب و سرشناس هدف نیست، بلکه هر کودکی به دوستان خوب نیاز دارد:
- دوستان کودکان خود را بشناسید. داوطلبان در مدرسه، مربیان بازی ها، که سفرهای تفریحی برگزار می کنند، خانه ی شما را به عنوان یک مکان ملاقات پیشنهاد می دهند و مکانی می کنند که کودکتان و دوستانشان می خواهند باشند. زمانی را برای صحبت با دوستان و آشنایی آنها در نظر می گیرند.
- متوجه باشید کودکتان چه کاری انجام می دهد. وقتی کودکتان و همسالانش در خانه شما بازی می کنند، نظارت کنید. به طور مستقیم حضور یابید یا از فاصله ای کنترل نمایید. والدین دوستان را بشناسید تا ارزش های موافق مشترک خود را بشناسید و وقتی کودک شما بازدید می کند، احساس راحتی کنید.
- در سیاست های همسالان دخالت نکنید. دوستی ها در بهترین شرایط شکننده هستند (به خصوص برای کودکان). کودکان همیشه نزاع می کنند و کمی بعد به آشتی ختم می شود. به طور کلی، بهتر است در این موضوعات متقابل دخالت نکنیم. با احساس، توصیه و راهنمایی کنید اما هیچ تلاش زیادی برای حل همدردی و شاید کمی مشکلات ننمایید.
- از دوستان کودکتان انتقاد نکنید. هر چه کودک بزرگتر باشد، این کار تاثیر کمتری دارد. بهتر است روی عملکرد ها متمرکز شویم.” من متوجه شدم وقتی با سوزان برای لحظه ای بازی می کردی، حرف بد زدی.” به کودک بگویید اگر به این کار ادامه دهد، پیامدهایی در انتظارش خواهد بود .
- گروه های متعدد دوستان را تشویق کنید. سعی کنید کودکتان را مجبور کنید در انواع فعالیت ها شرکت کند. در این صورت کودکان زیادی را ملاقات خواهد کرد و با آنها دوست خواهد شد که علایق و عقاید مختلفی دارند. این کار شخصیت و استقلال او را در گروه همسالان پرورش می دهد.
قدرت و جسارت مبارزه برای کنترل گروه را آموزش دهید.
اگر به کودک خود ارزش های بارز دوازده سال اول یا سالهای بعد را آموزش داده اید، بنابراین باید به ارزیابی و نظرات او اطمینان کنید. اما شما باید به او آموزش پیروی از ذهن خودش را نیز بیاموزید. کودکان بطور طعبیی ادعا کننده هستند و با اعتماد به نفس می توانند “نه!” بگویند. به آنهایی که خیلی متمایل به تسلیم شدن در برابر همسالان هستند باید بیاموزید چگونه “نه” بگویند و روی حرفشان پابر جا بمانند.
- به دنبال دلیل باشید. با کودک خود صحبت کنید که چرا متفاوت از گروه است. اکثر کودکان از تمسخر شدن، از دست رفتن دوستی هایا از گروه کنار گذاشته شدن می ترسند. در این باره صحبت کنید که اگر با همسالانش مخالفت کند، چه اتفاقی می افتد و به او کمک کنید تا آن را درک کند. اگر چه دوستانش ممکن است ساعات سختی را به وجود بیاورند. در حقیقت آنها، استقامت او را نیز تحسین می کنند. علاوه بر این، دوستانی که از دست می دهد، به هیچ وجه دوستان حقیقی نیستند.
- نه گفتن را نقش بازی کنید. به کودک فرصتی بدهید تا نه گفتن را تمرین کند یا همسالان خود را نسبت به موقعیت خود متقاعد کند. بیایید فرض کنیم گروهی از بچه ها پیشنهاد می کنند تا در حیاط پشتی آتش، ماشین یا سیگار روشن کنند. نقش کودک خود را بازی کنید، سپس نقش را تعویض نمایید و به او نشان دهید. روش های دیگر برای فعالیت های جایگزین پیشنهاد دهد. سپس اگر گروه توجهی نکرد، آخرین راه ممکن را امتحان کنید که در آن کودک مجبور به اطاعت کردن از رهبر نیست.
اظهار نظر کردن کودک را تشویق کنید و پاداش بدهید.
وقتی کودکتان از خودش دفاع می کند یا عقیده ای مخالف جمع بیان می کند، او را تشویق کنید. به او بگویید چقدر خوشحال می شوید وقتی تمام دوستان می خواهند در استخر شنا کنند و شما می گویید که آنها نمی توانند چون هیچ فرد بزرگسالی برای نظارت آنجا نیست. با وجود این، برای کودکان دیگر مثل یک پلیس نباشید. در صورت لزوم آنها را اصلاح کنید اما موارد را به والدینشان اطلاع ندهید. مگر اینکه احساس کنید آنها بدانند. در اینگونه موارد باید جلسه خصوصی انجام شود، از والدین دیگر قول بگیرید که به کودکشان نگویید منبع از کجاست.
برای پیروی از همسالان و درد سر افتادن، از پیامد های کار استفاده کنید.
وقتی کودک شما تصمیم می گیرد از گروه تبعیت کند و به درد سر نیفتد سخنرانی به تنهایی کافی نیست. مهم است که به او دلایل منطقی مبنی بر اینکه چرا این رفتار قابل قبول نیست بدهیم، اما باید حتما بعد از آن به حرف خود عمل کنید.
- امتیازات را محدود کنید. وقتی کودک شما نشان می دهد مسئولانه رفتار نمی کند، او را محدود کنید. اگر با دوچرخه از عرض خیابان عبور می کند (چون کودکان دیگران این کار را نمی کنند، به او بگویید که برای استفاده از دوچرخه اش به اندازه ی کافی مسئولیت پذیر نشده است. برای چند روز دوچرخه را از او بگیرید و سپس چند روز دیگر نیز با نظارت مستقیم خودتان به او اجازه ی دوچرخه سواری بدهید، تا اینکه او اجازه تنها دوچرخه سوار شدن را دوباره به دست بیاورد.
- جدا ماندن از گروه. اگر کودک در برابر خواسته های گروه تسلیم شد، میزان زمانی که او تواند با گروه بگذارند را کاهش دهید و با توجه به اشتباهی که مرتکب شده اند. برای چند روز او را منع کنید و سپس به او اجازه دهید تا با همان دوستانش باشد ولی هیچ گونه اتفاق یا تصادفی رخ ندهد . به عنوان یک روش، درباره ی این شرایط با والدین دیگر صحبت کنید و تصمیم بگیرید زمانی که کودکان با هم سپری می کنند را کاهش دهید. در شرایط شدیدتر، ممکن است مجبور باشید برای مدت زمان طولانی تری کودک را برای مدتی (مثلا یک هفته از گروه محدود کنید. بهتر است این کار را معمولی و طبیعی انجام دهید. به عبارت دیگر، گروه را محدود نکنید. اما سعی کنید آن را با یک فعالیت جدید یا کودکانی در زمینه های دیگر جایگزین کنید.
- از جبران عمل استفاده کنید. کودک خود را مجبور کنید تا اشتباه خود را جبران کند. برای مثال: اگر کودکان تخم مرغ به خانه ی همسایه پرت کردند، او را مجبور کنید تا ناحیه ی کثیف را بشوید و تمیز نماید. سپس کار بیشتری انجام دهد تا تخم مرغ ها را بدست بیاورد. اگر او پرسید چرا او باید تاوان کار گروهی را بدهد، به او بگویید چون شما والدین او هستید، نه بچه های دیگر!