بعضی از کودکان سراسر روز را بدون ترس سپری می کنند. برخی دیگر مجموعه هایی بی پایان از تجربه های ترسناک دارند. آنها از غریبه، تاریکی، حیوانات، طوفان، توالت، نبود والدین و یا هر چیز جدید متفاوت می ترسند. بسیاری از کودکان با ترس های درون و برون رشد می کنند و بعضی از ترس ها در سنین یا مراحل خاص بارزتر می شوند.
برای مثال، بچه ی دو ساله از صدا های بلند می ترسد. با توجه به اینکه زمانی شادو تفریحی است. اما اوقاتی نیز هستند او به طور فزاینده از مکان و اندازه ی دنیای بزرگ مطلع می شود و احساس ترس می کند. در عین حال وسایل جدید و اشیای بزرگی چون قطار ها و صداهای بلند مثل ماشین لباسشویی و آژیرها برای ترسیدن وجود دارند. چیز های عجیبی مثل حیوانات، توالت و شرایط آب و هوایی نیز میباشد و همچنین زمان هایی وجود دارند که از غیبت والدین می ترسند.
وقتی کودک نسبت به محیط خود تجربه کسب کرد بعضی از این ترس ها ناپدید می شود، اما آنها را با ترس های دیگری جایگزین می کند. بعضی از کودکان سه یا چهار ساله از سر و صدا های بلند، تاریکی و ناشناخته ها می ترسند. پنج ساله ها بسیار مادی هستند و درباه ی ماشین آتش نشانی و آژیرها می دانند. حیوانات متداول و ” لولو” را نیز می شناسند.از محیط های تاریک ممکن است بسیار بیمناک و درباره ی آسیب دیدن و زمین خوردن نگران باشند. حتی ممکن است از این بترسد که ممکن است مامان برود و دیگر باز نگردد.
برای اکثر کودکان، شش سالگی ترسناک ترین سن است. ترس از صدا در این سن باز می گردد. ترس از جادوگر، دیو و ارواح در بالای فهرست وجود دارند و بعد از آن ترس از گم شدن یا تنها خوابیدن جلب توجه می کند. کودک اغلب از عناصری مثل دود آتش که بسیار شدید هستند می ترسد نسبت به صدمات بزرگ ممکن است شجاع باشد، اما از بریدگی ها و خراش ها هراس دارد. باز هم ممکن است به شدت بترسد که اتفاقی برای پدر و مادر رخ دهد. کودک هفت ساله فکر و تفسیر می کند؛ سایه ها هیولاهایی هستند. زیرزمین از موجودات ترسناک پر شده است. او می ترسد شاید چیزی ترسناک زیر تختش باشد یا اگر کشورش وارد جنگ شود چه اتفاقی می افتد. او درباره ی تمام رویداد های هر روز مثل محبوب نبودن، دیر کردن و اینکه مادر دیگر به خانه نیاید، نگران است.
وقتی کودک هشت یا نه ساله می شود. ترس های کمتری خواهد داشت، در ده سالگی، اعتماد به نفس و اطمینان او بیشتر می شود. با وجود این، اشتباه است تصور کنیم که تمام ترس ها با افزایش سن از بین می روند. کودکان در هر سنی ترس های خودشان را دارند.
بزرگترین ترس آنها در دنیای امروز از این قبیل هستند؛ تصادف کردن با ماشین، آتش، مرگ، جنگ، نمرات بد، بحث و مشاجره ی والدین، احمق به نظر آمدن، ارتفاع و دزد.
والدین نیز ترس های خودشان را دارند. مطالعه محققان در سال ۱۹۸۵ نشان داد که تنها تفاوت بین ترس های کودکان امروز و ترس های والدینشان در قدیم تجربه کرده اند اینست که، ترس از دزد و ارتفاع به بالای فهرست رفته اند. بسیاری از ترس های شدیدی که هنوز از ذهن افراد می گذرد ( حتی بعد از اینکه رشد کردند و بالغ شدند) همگی از تجربیات کودکی ریشه می گیرند. ترس های اجتماعی- مثل ترس از صحبت کردن در میان جمع از یک مجموعه موارد اولیه ناشی می شوند و هراس از مکان های باز می تواند نگرانی جدا شدن و ترس از مدرسه باشد. هدف شما کمک کردن به کودکتان است تا بسیاری از این ترس ها را با موفقیت بگذراند و مهارت و اطمینان نسبت به توانایی های خود را افزایش دهند و مانع از ترس های شدید حاصل از پیشرفت و واکنش های فوبیک (ترس بیخود) شوند.
با استفاده از راهنماهای زیر می توانید به کودکتان کمک کنید تا این ترس ها را کاهش دهند و بر آن غلبه کنند.
مشخص کنید آیا ترس متناسب با سن است؟ هر ترس مشخصات سنی ورفتاری خودش را دارد. در هر بخش، اطلاعاتی کسب خواهید کرد و به شما کمک می کنند تا تصمیم بگیرید آیا نگرانی که کودک شما تجربه می کند متناسب با سن اوست یا اینکه انتظار دارید این ترس چقدر طول بکشد. شما همچنین انواع اشکال ترس را می توانید بیاموزید.
اما حتی اگر ترس نوعی باشد، نباید آن را نادیده گرفت. اگر دریافت و ترس کودک آنقدر شدید است که توانایی عملکردی او را باز دارد، نیاز به مداخله ی درمانی است. بسیاری از کودکان سه تا پنج سال از تاریکی می ترسند، اما اگر کودک نمی تواند شب خوب بخوابد لازم است مداخله ی درمانی صورت بگیرد.
نسبت به ترس های کودک واکنش زیادی نشان دهید.هرگز ترس ها را نادیده نگیرید و نسبت به آنها واکنش بیش از حد هم نشان ندهید، بلکه آگاه باشید پاسخ و واکنش شما می تواند مانع رشد و پرورش ترس شود. تمسخر، خشم و انتقاد، نگرانی را افزایش می دهد و همچنین اظهاراتی مثل “بچه نباش” یا ” این بچه گربه نمی تونه به تو آسیب بزنه”. کودک به خاطر اینکه شما را خوشحال و راضی نگه دارد، ترسش را پنهان می کند و به این معنا نیست که او آن را رها کرده است. وقتی می گویید: “بچه می ترسه تنها از پله ها بالا برود”، در این حرف هر چه بیشتر عصبانیت نشان دهید، او بیشتر مضطرب می شود.
از طرف دیگر، خیلی همدرد و مواظب نباشید. او را در آغوش نگیرید و دلجویی نکنید، هر دفعه که ترسید، او رالوس نکنید. چون فکر می کند واقعا خطری وجود دارد. یک مرد بزرگ که هنوز هم از گربه ها می ترسد هرگز فرصت این را نداشت که احساسش نسبت به گربه را درک کند.هر زمان که گربه ای نزدیک می شد، والدینش او را بغل می کردند و می گفتند:” نگران نباش ! تو ایمن هستی؟ ببین، دست گربه به تو نمی رسه!
خیلی آرام پشتیبانی کنید. بطور قطع، کاملا از کودک خود در غلبه بر ترسش حمایت نمی کنید. اگر می ترسد زیر تخت یا در کمدش هیولاست، به او اطمینان دهید که وجود ندارد. در حالی که کنارش ایستاده اید، او را تشویق کنید تا خودش برود و ببیند. سپس به حالت عادی وقت خواب ادامه دهید. لازم نیست او را با بحث های طولانی قانع کنید که هیولاها خیالی هستند یا همیشه خودتان اتاق را چک کنید. اگر کودک به خاطر وجود سگ غریبه عصبی است، به او یاد دهید چگونه سگ را بررسی کند و ببیند مهربان و دوستانه است یا نه. سپس بطور کامل کف دست خود را به طرف سگ ببرید تا بو کند. بگذارید کودک این کارها را با شما تکرار کند.
رفتار های مواجه شدن را تقویت کنید. اصل کمک به کودکان برای از بین رفتن ترسشان این است که رفتارهای مواجه شدن با ترس را تشویق کنید و پاداش بدهید. وقتی او از کنار شما می رود تا حیوان با شرایط جدیدی را تجربه کند، مثبت باشید و مثل محیط خانه عمل کنید. اما اجازه دهید بیرون را سیاحت کند و برای اطمینان بارها باز گردید. آن را محکم نگه ندارید و یا به زور هل ندهید. بلکه، درباره ی اینکه چگونه با شرایط مواجه خواهد شد، اظهارات مثبت کنید. سپس او را در آغوش بگیرید و لبخند بزنید. در این صورت، کودک سعی می کند تا یک بار دیگر آن را امتحان کند.
وقتی کودک بیشتر از آنچه که انتظار می رود می ترسد و آنقدر شدید است که زندگی او را مختل می کند، بنابراین باید تلاش کنید که ترس او را کم کنید تا به یک ترس بیخود حقیقی (فوبی) تبدیل نشود. کمک متخصص برای حل این مشکل کمک خواهد کرد، به خصوص برای کودکی که بطور مکرر ترس های شدید جدیدی را پرورش می دهد. اما مراحلی وجود دارند که به کودک کمک می کنند تا بر این مشکل غلبه نمایند. براساس تحقیقات روانشناسان، کم شدن ترس ها یا بی تفاوت کردن نسبت به ترس، یک روش موفق برای کاهش ترس هاست.
ترس کودک را بررسی کنید.آیا کودک از تمام سگ ها می ترسد یا فقط از سگ های سیاه کوچک؟ آیا رعد و برق است که او را می ترساند؟ با کودک صحبت کنید واکنش او را نسبت به شرایط ترسناک مشاهده کنید تا دیدگاهی در خصوص ترس دقیق او بدست بیاورید.
به کودک بیاموزید تا ترس را درجه بندی کنند. درجات زیادی از ترس وجود دارند و اینکه اگر بدانید کودکتان چقدر نگران و مضطرب است به شما کمک خواهد کرد روبرو شدن او با شرایط ترسناک را کنترل نمایید و به او کمک کنید تا ترس رو به کاهش خود را سازماندهی کند. برای بچه های دیگر، ما دوست داریم از مقیاس صفر تا ۱۰ استفاده کنیم ( با تنظیم شماره ی ۱۰ در بالا) . در مورد بچه های کوچکتر به راحتی نمی توانیم از اعداد استفاده کنیم، علایم دست موثر خواهند بود. از کودک بخواهید برای ترس های شدید، دست هایش را از هم باز کند و برای ترس خیلی کم، آنها را به هم نزدیک کند.
فهرستی از ترس ها درست کنید. وقتی کودک استفاده از مقیاس ترس آموخت، می توانید ترس را به بخش های قابل ارزیابی تقسیم کنید. در پایین فهرست، ترس هایی که کمترین وحشت را ایجاد می کنند بنویسید و کار خود را با اضطراب های اصلی و شدید شروع کنید. برای ترس از سگ، کمترین فعالیت ترسناک می تواند نگاه کردن به تصاویر توله سگ، ترسناک ترین آنها نگاه کردن به عکس هایی از سگ های بزرگ باشد و بیشترین لذت نیز تماشای سگ حقیقی است. در نهایت می تواند سگ خانگی باشد.
راههای برخورد با اضطراب را پیدا کنید و آموزش دهید. وقتی به کودکتان کمک کردید تا بر ترس های خود غلبه کند. یادتان باشد او به دو دلیل سطح نگرانی و اضطراب خود را پایین ترین سطح نگه دارد؛ ابتدا، اگر ترس به سرعت تشدید شود، او قبل از اینکه متوجه کمی بیشتر ماندن و کاهش ترسش بشود، پا به فرا می گذارد. ثانیا با سطح بالای ترس، او شانس نمی یابد با شرایط و احساس ترس کمتری مواجه شود. بنابراین قبل از اینکه ترس کودک را خنثی کنید، راه هایی را برای غلبه بر نگرانی بیابید. .
تمدد اعصاب یکی از راههای غلبه بر نگرانی است. چون از نظر فیزیکی غیر ممکن است در یک زمان آرامش داشته باشیم و بترسیم. کودک با نفس عمیق کشیدن و گفتن کلمه ی نشانه برای خودش، بیشتر آرامش دارد. قبل از جلسات تمرین کنترل بر اضطراب، مهارت های تمدد اعصاب را قبل، در طول و بعد از تمرین انجام دهید. وجود شما نیز یک حامی امن است وقتی کودک با وسیله با شرایط ترسناک مواجه می شود، ارتباط فیزیکی با لمس فیزیکی و اطمینان آرامش به او کمک می کند تا احساس اطمینان بیشتری نماید. وقتی ترجیح می دهد عقب بکشد. او را تشویق به ادامه کنید. روش های دیگر مواجه با نگرانی شامل موسیقی گوش دادن خوراکی خوردن، و شمردن اعداد با وسایل برای پرت کردن حواس کودک است. کودکی در حین رعد و برق به موسیقی گوش می داد. کودک دیگر مکعب های روی سقف دندانپزشکی را می شمرد، در حالیکه کودک دیگر وقتی سگ کوچکی نزدیکش بود، بستنی می خورد. از هر چیزی که به کودک برای آرام نگه داشتن او کمک می کند، استفاده ببرید.
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…