آموزش کودک

اجازه گرفتن از والدین

اولین باری که فراموش کردم اجازه بگیرم

هرموقع که می خواستم با دوست هام برای بازی کردن بروم بیرون از مامان و بابا اجازه می گرفتم.توی کوچه ی ما یکی از دوست هام به اسم سینا زندگی می کرد که باهم به مدرسه می رفتیم و سر یک کلاس کنارهم می نشستیم.

یک روز عصر که داشتم توی کوچه بازی می کردم سینا را دیدم باهم قدم زنان و بازی کنان تا خانه ی آن ها رفتیم.وقتی سینا به من گفت که داستان های جدیدی خریده که عکس های قشنگی هم دارند و از من دعوت کرد که به خانه ی آن ها بروم تا باهم کتاب هایش را ببینیم.

من هم که اصلا حواسم نبود باید اجـازه بگیرم با سینا رفتم.بعد از یک ساعت که از پیش برگشتم مامانم را دیدم که همه جا دنبال من گشته و داره میاد به سمت خانه ی سینا تازه یادم اومد که اجازه نگرفته بودم.

خیلی ناراحت شدم که مامانم را نگران کرده بودم.معذرت خواستم و از آن روز حواسم را جمع کردم تا هیچ وقت بدون اجازه ی مامان و بابا جایی نروم.

از من بپرس 5

Recent Posts

ماجراجویی در سرزمین پروانه‌ها: قصه‌ی کودکانه درباره روز جمهوری اسلامی ایران

چرا روز جمهوری اسلامی ایران برای بچه‌ها مهم است؟ روز جمهوری اسلامی ایران یادآور روزی…

1 هفته ago

راز پروانه‌های نوروزی: ماجراجویی جادویی در اولین روز بهار

نوروز، جشن تولد طبیعت برای کودکان نوروز مثل یک قصهٔ پریان است که هرسال تکرار…

2 هفته ago

ماجراجویی نوروزی بچه ها در سرزمین رویاها | آغاز تعطیلات نوروزی

چرا آغاز تعطیلات نوروزی برای بچه‌ها مهم است؟ آغاز تعطیلات نوروزی مثل باز شدن دروازه‌ی…

2 هفته ago

هفته دوم بارداری

هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…

6 سال ago

هفته سوم بارداری

هفته سوم بارداری در هفته سوم بارداری ممکن است که زن هنوز متوجه این قضیه…

6 سال ago

هفته اول بارداری

بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…

6 سال ago