طلاق والدین

آیا طلاق والدین به صلاح فرزندان است؟

آیا جدائی والدین برای فرزندان مضر است؟

والدینی که قصد طلاق و جدا شدن از یکدیگر را دارند گاهی اوقات از طبیب سؤال میکنند آیا بصلاح فرزندان آنها است که بخاطر صلح و آرامش خانوادگی ، پدر و مادر از هم جدا شوند یا علیرغم اصطکاک و عدم توافقی که باهم دارند از جدائی وطلاق خودداری کنند ، البته در قبال این سؤال یکجواب کلی و عمومی نمی توان داد . جواب این سؤال مربوط بآنست که اولا چرا پدر و مادر نمی توانند باهم سلوک کنند ثانیا احتمال حل و فصل اختلافات و آشتی کرد آنها تاچه حد میباشد.

معمولا وقتی دو نفر با هم اختلاف پیدا کنند ، هریک از آنها تقصیر و مسئولیت را بگردن دیگری میگذارد . ولی شخص ثالث غالبا می تواند باین نکته توجه کند و تشخیص دهد که مسئله بر سر آن نیست که یکی با دیگری شخص پست و بدذاتی است بلکه اشکال کار در آنست که هیچکدام از آنها برفتار و کردار خود توجهی ندارند. در بعضی موارد هر یک از زوجین ناآگاهانه متوقع و خواهان آنست که شریک زندگانیش با او مانند طفل عزیز کرده و نازپروردهای رفتار نماید ، بدون اینکه خودش همان احساسات و رفتار را نسبت بطرف دیگر داشته باشد و آنرا رعایت نماید.

در موارد دیگر ، زن با شوهری که ریاست ماب و مستبدالرأی است هرگز باین نکته توجه ندارد که تا چه اندازه سعی میکند طرف دیگر را تحت سلطه و نفوذ خود در آورد وضمنا طرفی که مورد سرزنش و ایراد قرار میگیرد ممکن است خودش مسبب این امر باشد . در غالب موارد که بیوفائی و خیانت مطرح میشود ، زن با شوهر بی وفا واقعا عاشق شخص دیگری نمیشود ، بلکه سعی دارد بدان وسیله از یک ترس پنهانی فرار کند یا ناآگاهانه کوشش میکند احساس حسادت رادر طرف دیگر ایجاد نماید .

اگر شوهر با زن و با هر دوی آنها واقعا میل دارند از طلاق جلوگیری نمایند ، یک پزشک امراض روانی حاذق با یک مددکار اجتماعی مجرب و با بک پیشوای مذهبی عاقل و صبود معمولا می تواند زن و شوهر را در تجزیه و تحلیل و حل و فصل مشکلاتشان کمک و راهنمائی نماید. .

بگذارید فرزندان نسبت بهر دو وفادار بمانند

آیا طلاق تا چه اندازه باعث اختلال آسایش خاطر فرزندان میگردد. این مسئله ایست که بستگی تامی بطرز برخورد و رفتار پدر و مادر با یکدیگر دارد . بعد از آنکه پدر و مادر تصمیم خود را در این باره گرفتند باید هر چه زودتر فرزندان خود را از آن مطلع نمایند . اطفال همیشه از وجود پک بحران خانوادگی، بخصوص اگر والدین آنرا مخفی و زیر پرده نگاهدارند، ناراحت و مشوش میشوند . نکات مهمی را که اطفال باید بدانند عبارتست از :

۱- اگرچه پدر و مادر از هم جدا میشوند ، ولی اطفال کما کان متعلق بهر دوی آنها بوده و همیشه می توانند آنهارا منظما ملاقات نمایند.

۲- پدر و مادر هیچکدام به تنهائی معصوم یا مقصر نمی باشند.

مراعات نکت اخیر از جانب والدین بسیار مشکل است ، هریک از آنها مانند هر انسان دیگری احساس میکند که تقصیر از جانب دیگری است و میخواهد فرزندانش را با خود موافق کند و آنها را بطرف خود بکشد . برای طفل بسبار وحشت انگیز و تاسف آور است که خود را قانع و راضی سازد که یکی از والدینش خطا کار و مقصر است . فرزند والدین مطلقه نیز مانند فرزند یک خانواده خوشبخت باید نسبت بپدر و مادر خود اعتقاد و نظر خوش داشته باشد . برای پدر یا مادری که توانسته است.

طفل را بطرف خود ببرد خطر دیگری هم وجود دارد . وقتی طفل بزرگتر میشود ( غالبا در دوره بلوغ ) یعنی مونیکه احساساتش نسبت باشخاص صمیمی و وفاداری که اطراف او هستند جریحه دار میگردد و ناراحتیها و کدورتهائی بوجود میاید . ممکن است ناگهان نظرش از پدر با مادری که در تمام این مدت با او بوده و طرفدار و وفادار او بوده است بر گردد و املاجانب طرف دیگر را بگیرد . بعبارت دیگر، پدر یا مادری میتواند عشق و احترام فرزندش را همیشه برای خود محفوظ دارد که هرگز او را تشویق بجانب داری و حمایت از یکی از طرفین ننماید .

با چه کلمات و عباراتی می توان طلاق را برای طفل بیان کرد: این امر اولا مربوط بسن طفل است ثانیه بستگی دارد باینکه طفل چه میخواهد بداند . در مورد طفل خردسال مادر ممکن است قضیه را اینطور بگوید : «همانطور که تو با رفیقت حسن گاهی دعوا میکنی من و پدرت هم با هم خیلی دعوا میکنیم.

لذا ما تصمیم گرفته ایم اگرهردوی ما در یک خانه زندگی نکنیم بهتر است ولی پدرت کماکان پدر تو خواهد بود و من هم مثل همیشه مادر تو خواهم بود .، این طرز بیان برای طفل خردسالی است که بخوبی میداند دهوا و مرافعه چیست . طفل بزرگتر میخواهد دلائل دعوا و مجادله بین والدین را کمی واضح تر از این بفهمد. من توصیه میکنم که در این مورد سعی کنید جوابهای قانع کننده ای باو بدهید، ولی از گذاشتن تقصیر بگردن دیگری اجتناب نمائید.

مهاجه و جر و بحث کردن ننگ و عار نیست . والدینی که باهم توافق ندارند غالبا کوشش زیادی مبذول میدارند که اختلاف و دعوای خود را از فرزندان مخفی کنند و حتی خیال میکنند آنها از وجود اختلاف بین والدین مطلع نمیشوند . مسلما بهتر است که مهاجه و دعواهای شدید وقتی صورت گیرد که اطفال حضور نداشته باشند ولی اگر تصور کنید که آنها از اختلافات خانوادگی مطلع و باخبر نیستند اشتباه کرده اید. وقتی طفلی ناگهان و بطور غیر منتظره در میان دعوا وارد اطاق میشود ، بنظر من بهتر آنست که والدین مانند اشخاص طبیعی و معمولی اعتراف کنند که دعوا و مهاجه میکنند نه اینکه ناگهان ساکت شوند و با خشونت دستور دهند طفل از اطاق خارج شود .

اگر هر کس اعتراف کند که اولا جنگ و دعوا، حتی در میان اشخاص بزرگ سال ، یکی از مسائل واقعی زندگی است ، ثانیا مردم می توانند گاهی با هم دعوا و مرافعه کنند و باز هم یکدیگر را دوست داشته باشند و برای هم احترام زیادی قائل باشند ثالثا با یک مجادله و دعوا دنیا با خر نمیرسد ، می توان بسیاری از تیرگیها و اختلافات را برطرف نمود .

نحوه ملاقات اطفال

نحوه ملاقات اطفال و ماندن آنها پیشهریک از والدین مسئله ایست که بستگی بشرائط موجود دارد . اگر فاصله محل زندگی پدر و مادر چندان دور از هم نباشد و اطفال نزد مادر زندگی میکنند ، بهترین ترتیب ملاقات آنها آنست که روز جمعه و سایر تعطیلاتی که پدر می تواند اوقات خود را با آنها بگذراند بدیدن پدر بروند. اعم از اینکه ملاقاتها هفته ای یکبار با سالی یکبار صورت گیرد ، صلاح اطفال آنست که در انجام این برنامه کاملا منظم باشند . رعایت این نظم و ترتیب برای پدر که برنامه ملاقاتها را فراموش ننماید و آنها را بعهده تعویق نیندازد نیز حائز اهمیت فراوانی است .

ترتیبی که در آن ، اطفال شش ماه را با پدر و سپس شش ماه دیگر را با مادر زندگی میکنند معمولا با مشکلاتی مواجه میشود. زیرا بدین ترتیب وضع تحصیلی و مدرسه رفتن آنها دچار اشکال میشود، آنها را از پدر یا مادر برای مدت درازی جدا میکند و در آنها این احساس را بوجود می آورد که زندگی آنها بی جهت بدو قسمت تجزیه شده است.

اگر هریک از والدین سعی کنند که از طفل راجع بجریانات مختلفی که در حین ملاقاتش با طرف دیگر رخ داده است حرف بکشند و از او در این باره تحقیقات زیادی بنمایند و با طرف دیگر را بباد انتقاد و اتهام بگیرند، اشتباه بزرگی مرتکب شده اند. تنها نتیجه این عمل، ناراحت کردن طفل در موقع ملاقات هر یک از والدین می باشد . بالاخره این عمل ممکن است نظر طفل را نسبت بوالد مظنون تغییر دهد و او را رنجیده و مکدر سازد.

اگر والدین در تمام موارد، بخصوص در بار؛ سر پرستی و ترتیب ملاقات طفل با آنها توانند باهم توافق کنند یا اگر خود طفل بملاقات یکی از والدین اظهار عدم تمایل نماید، بصلاح آنها است که بجای آنکه بر سر مسئله نگهداری طفل (همچون سگانی که برای خوردن تکه استخوانی همدیگر را پاره میکنند) باهم مبارزه نمایند ، برای مشاوره بطبیب امراض روانی مراجعه کنند تا راه حل مناسبی که بصلاح طفل باشد پیدا کنند.

از من بپرس 2

Recent Posts

هفته دوم بارداری

هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…

5 سال ago

هفته سوم بارداری

هفته سوم بارداری در هفته سوم بارداری ممکن است که زن هنوز متوجه این قضیه…

5 سال ago

هفته اول بارداری

بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…

5 سال ago

برنامه غذایی مادران شیرده

در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…

5 سال ago

از انواع زایمان بیشتر بدانید

از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…

5 سال ago

اقداماتی که باید در زمان زایمان انجام دهید

زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…

5 سال ago