گلناز شب سختی را گذرانده بود تمام شب را سرفه می کرد به همین خاطرنتوانسته بود خوب بخوابد.صبح مادر او را نزد دکتر برد خانم دکتر بعد از معاینه ی گلو و گوش و قفسه سینه گفت:گلناز کوچولوی ما سرما خورده است از آنجائی که گلناز مبتلا به آسم است و این روزها آلودگی هوا هم زیاد است بیماری او شدت گرفته است.سپس برای گلناز نسخه ای نوشت و آن را به مادر داد و گفت:چند روز باید استراحت کند این داروها را از داروخانه بگیرید.
گلناز علاوه بر اسپری مخصوص برای کم شدن سرفه ها شربت و قرص آمپولی دارد که باید فوری تزریق کند.گلناز گریه کرد و گفت:من آمپول نمی خواهم از آمپول می ترسم خانم دکتر گلناز را نوازش کرد و گفت:دختر عزیزم آمپول چیز بدی نیست که از آن بترسی هیچ دردی هم ندارد گاهی اوقات که بیمار شدید است ما پزشکان برای بهبودی زودتر بیمار مجبوریم از آمپول استفاده کنیم.تو دختری قوی و شجاع هستی من هم به خانم پرستار سفارش می کنم خیلی آرام تزریق کند خواهی دید که خیلی زود خوب می شوی گلناز به همراه مادر به داروخانه و از آنجا برای تزریق آمپول نزد خانم پرستار مهربان آمد خانم پرستار درحالی که با گلناز صحبت می کرد گفت:بسیار خوب دخترشجاع می توانی بروی گلناز پرسید:تمام شد خانم پرستار گفت:بله دیدی ترسی نداشت گلناز تشکر کرد و همراه مادر به خانه آمد بعد از چند روز استراحت و مصرف داروها حالش خوب شد و توانست دوباره به مهد کودک و پیش دبستانی برود.
نام قهرمان قصه:گلناز
مکان قصه:مطب دکتر
زمان قصه:روز
پیام قصه:آلودگی هوا باعث بروز آسم و تنگی نفس می شود
عناصر قصه:مادر گلناز خانم دکتر خانم پرستار آمپول
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…