#


پیشگیری از بیماری و آسیب

15 سپتامبر 2018 بدون نظر 1441 بازدید

پیشگیری از بیماری و آسیب

چگونه از بیماری و آسیب پیشگیری کنیم؟

ماشین علمی قرن بیستم انقلابی در دانش پزشکی به وجود آورده است. این پیشرفت ها درک عمیق تری از توان بیولوژیک بدن، داروهای معجزه آسای جا۔ پاک و حتی استفاده از شیوه های نوین فضانوردی برای تشخیص و درمان مشکلات در هی ترین نقاط با۔ن، فراهم ساخته است. این پیشرفت های علمی بسیاری از انواع بیماری ها و آسیب ها را برای میلیون ها نفر درمان کرده اما هنوز میلیاردها انسان دیگر در هس فس همسان رنج و عذابی که ۱۰۰ سال پیش از این اجدادشان برده اند، بی پناه مانده اند.

قرن بیست و یکم بعد دیگری از انقلاب را می طلبد، بعدی که بر شيمي آلي، يسا پیام آوران سلولی و یا ژنتیکی تأكید ندارد. بلکه بیشتر بر نیازها، اهداف متنوع، اقدامات، تعهد افراد، خانواده ها، جوامع و ملتها تاکید می ورزد. هیچ گروهی از افراد، صرف نظر از این که تا چه اندزه مصونیت داشته و حفاظت شوند، نمی توانند مغرورانه احساس امنیت کرده و ایمن از همه گیرهای مصایب زیستی – روانی – اجتماعی که بدون مانع و رادعی اکثر مردم این دهکده جهانی را در می نوردد، باشند.

انقلاب جدید بهداشتی باید شایسته ترین پیشرفت های علمی ما در زمینه ارتقای سلامت و ایمنی افراد و جوامع را در برگیرد. تنها از این طریق است که امکان طلوع خورشید سلامت و ایمنی برای همه وجود خواهد داشت.

سلامت و ایمنی از اولین و مهم ترین ثروتهای بشر هستند. سلامت و ایمنی – جسمی، روانی و اجتماعی – مردم از منابع طبیعی و بنیادین یک ملت است. اگر از آن غفلت شده یا به هدر رود مزارع خشک می شوند، معادن بسته می شوند، حرکت موتور کارخانه ها گند می شود، خانواده ها از هم می پاشند، و دیگر آوای خنده کودکان شنیده نمی شود. اگر تنها ثروتمندان از سلامتی و ایمنی برخوردار باشند آینده ای شوم در انتظار ملت ها خواهد بود چرا که فقرا برای استفاده از امکانات مشابه تلاش خواهند کرد و حتی ثروتمندان احساس جدایی، ناتوانی و یا ترس کرده و از ثروت خود لذت نخواهند برد.

سلامت و ایمنی محور اصلی تقویت رشد، آموزش، رفاه، بهره وری اجتماعی، کمک به دیگران، تولید اقتصادی و یک فرد سازنده بودن است. هرچند که مطالعه هزینه – اثربخشی، براساس معیارهای اندازه گیری سیستم مالی کشورها، وسیله رایجی برای ارزشیابی خدمات درمانی و پیشگیری از بیماریها و آسیب هاست ولی باید در نظر داشته باشیم که یک برنامه موفق و مؤثر ارتقای سلامت و ایمنی دارای ارزش هایی درونی است و توانایی هایی را ایجاد می کند که فراسوی بودجه سالیانه کشورهاست.

حرکت اقتصاد جهانی از تولید کشاورزی به صنعتی و امروز به اقتصاد خدماتی و مدیریت اطلاعاتی باعث شده که منابع سازمان های ملی به طور روزافزونی به سمت سرمایه گذاری های انسانی هدایت شود. تنها از طریق بهبود سلامت و ایمنی مردم و فراهم نمودن فرصت های آموزشی برای نسل بعدی است که می توان با ارزش ترین نهادها را برای آینده استوار یک ملت ایجاد کرد.

هزینه های بهداشتی ملت ها به طور سرسام آوری رو به افزایش است، پیشرفت تکنولوژی پزشکی درمان تعداد بیشتری از بیماری ها و آسیب ها و ناتوانی های حاصله را عملی کرده و تولید وسایل بسیار پیشرفته تر و جدید پزشکی در زمینه تشخیص و درمان رو به افزایش گذاشته است. علاوه بر این، امروزه معجزات دانش پزشکی و جراحی می تواند بیماران سخت و مجروحان را بیشتر زنده نگه داشته و حتی به هزینه بیشتر جامعه، آنها را به سنین بالاتر نیز برساند.

هم گام با زنده ماندن بیشتر این بیماران، به افراد ورزیده تر و آموزش دیده تری برای تأمین خدمات و تدارک امکانات توانبخشی و مراقبت های طولانی تر برای این بخش از جمعیت رو به افزایش جامعه احتیاج خواهیم داشت، در نتیجه در اغلب کشورها نسبت جذب تولید ملی بسه این بخش از خدمات بهداشتی به طور مستمر رو به افزایش است.

می توان برنامه های بهداشتی و پیشگیرانه پیشرفته و موفقیت آمیزی که جنبه های هزینه و سودآوری آنها نیز مقرون به صرفه باشد برای تمام اعضای جامعه تهیه نمود. این نوع برنامه ها به طور بالقوه می توانند مانع از صرف هزینه های فوق شده و یا حداقل، رشد آنها را کندتر کند. به عنوان مثال بهبود خدمات برای مادران باردار می تواند کودکان سالم تری را به جامعه تحویل دهد، و خدمات پزشکی پیشگیری در دوران نوزادی و کودکی می تواند کودکان سالم تری که رشد بالقوه خود را به طور کامل صرف کسب مهارت های ذهنی و عملی خواهند کرد، ایجاد کند.

برنامه های مؤثر برای پیشگیری از خشونت، بروز آسیب ها و آسیب های جسمی به کودکان و نوجوانان نیز نیروی کار سالم تری ایجاد کرده و کاهش موارد ناتوانی را که احتیاج به خدمات خاص دارند، باعث می گردد. جایگزین کردن عادات زندگی سالم و ایمن برای کودکان در همان اوایل دوران کودکی و استمرار این عادات در دوران نوجوانی و جوانی از بسیاری از بیماری ها و مرگ های ناشی از بیماری های قلب و عروق، ریوی و سرطان که بالغين را در بهترین دوران زندگی میان سالی شان مورد حمله قرار می دهد، می کاهد.

طبیعی است که حفظ توانایی تولید اقتصادی بالغين تا مرحله بازنشستگی باید یکی از اهداف ارتقای سلامت برای پیشرفت اقتصادی باشد و بالاخره با افزایش جمعیت سالمندان هر جامعه ای حفظ سلامتی و توانایی مراقبت از افراد بازنشسته برای مدت زمانی که حیات آنها ادامه دارد، از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود. در تحقق این اهداف یک ریال پیشگیری، ارزشی بیشتر از هزار ریال درمان دارد.

می دانیم که پیشگیری از بیماری و نیز پیشگیری از بروز آسیب های خارجی به بدن بهتر از آن است که بعد از وقوع این حوادث آنها را درمان کنیم – پیشگیری افراد و خانواده آنها را از درد، رنج، از دست دادن توان کار، ایجاد ناتوانی های طولانی و یا مرگ زودرس نجات می دهد. بعضی از برنامه های پیشگیری برحسب نوع برنامه، جمعیت تحت پوشش، نوع بیماری و این که نتایج کوتاه مدت و یا بلند مدت مورد نظر است، می تواند صرفه جویی پولی نیز داشته باشد.

این نوع صرفه جویی برای خانواده ها و ملت ها در این دورانی که هزینه های پزشکی، به خصوص هزینه های مراقبت با استفاده از وسایل پزشکی بسیار پیشرفته، در حال افزایش سرسام آوری است، می تواند امیدبخش باشد. تنها مواردی که پیشگیری می تواند هزینه دار تر از درمان باشد وقتی است که یک حادثه یا بیماری شیوع فراوان نداشته و یا مرگ قبل از انجام هزینه های گزاف درمانی سر رسد، ولی این حالات نیز برای فامیل و اطرافیان بیمار بسیار دردآور است.

بحث در زمینه پیشگیری نمی تواند و نباید بر اساس مسایل اقتصادی صورت گیرد. برای مثال اگر چه میزان مرگ در اثر سکته قلبی از سال ۱۹۷۰ به بعد به شدت کاهش یافته است (بین ۳۰ تا ۵۰ درصد در کشورهای غربی) ولی هزینه درمان هر مورد بیماری قلبی به دلیل ابداع وسایل تشخیصی پیشرفته تر و شیوه های درمانی مؤثرتر افزایش یافته است. علاوه بر این، افزایش متوسط تعداد متخصصین بیماری های قلبی، بهره اقتصادی کاهش میزان سکته های قلبی را ناچیز نموده است.

البته قصد ما این نیست که به پیشرفت های علمی و یا تکامل تخصص های پزشکی بهای کمی داده شود. توجیه پیشگیری در کاهش رنج و درد، کاهش ناتوانی و آثار سوء آن و دور کردن مرگ برای مدتی از آستانه زندگی مردم است.

مقامات تصمیم گیرنده و مردم نیز باید بدانند که بعضی بیماری ها و ناتوانی ها اگر چه قابل پیشگیری هستند، اما هنوز قابل درمان نیستند، مثل ایدز. در این زمینه ضایعات رگهای مغزی در اثر تصادف، یا تصادف با ماشین که به فلج شدن یک کودک ختم می شود و یا ضایعات کبدی در اثر مصرف بیش از اندازه مشروبات الکلی را باید از بیماریهای غیرقابل درمان دانست. مقامات تصمیم گیرنده ای که برنامه های سلامتی مردم را در اختیار دارند باید بدانند که تنها درمان موجود برای این نوع بیماری های خانمان سوز پیشگیری از بروز آنها است.

توسعه یک زندگی سالم و ایمن، مستلزم عمل در دو جبهه است: پیشگیری از بیماری و آسیب و بهبود سلامت و ایمنی. این دو برنامه به مقدار زیادی یکدیگر را پوشش می دهند ولی پیشگیری معمولا روی یک بیماری یا آسیب خاص متمرکز شده و اغلب اتکای بیشتری به نقش مستقیم صاحبان حرف بهداشتی دارد. تعداد کمی از پزشکان هنوز باور دارند که چون مردم را نمی توان تغییر داد بنابراین برنامه های پیشگیری از بیماری و آسیب حقیقتا نمی تواند موفقیت آمیز باشد.

بدیهی است که چنین نظریه ای صحیح نیست: سالیانه میلیونها نفر عادات سلامتی و ایمنی و دیگر جنبه های شیوه زندگی خود را تغییر می دهند. عملی بودن و موفقیت چشمگیر بسیاری از تلاش هایی که برای پیشگیری صورت گرفته و به بهبود سلامت و ایمنی مردم انجامیده در بسیاری از کشورها دیده شده است. توجه به ۵۰ درصد کاهش مرگ در اثر بیماری های قلبی از سال ۱۹۷۰ در آمریکای شمالی و کشورهای اروپایی گویای این نکته می باشد.

بهبود سلامت و ایمنی علاوه بر آن که نیاز به اجرای برنامه های سلامت و ایمنی همگانی در جامعه دارد، تغییر رفتار فردی و خانوادگی را نیز می طلبد. به این ترتیب افراد از خطرات بی شماری که سلامت و ایمنی آنها را تهدید می کند حفاظت شده و درک عمومی آنها از قبول مسوولیت برای کسب حداکثر سلامت و ایمنی، انعطاف پذیری، سرزندگی و تولید مؤثر افزایش خواهد یافت. در حالی که در اغلب موارد برنامه های بهبود سلامت و ایمنی با راهنمایی و تشویق مدیران شهری و مراقبان بهداشتی به اجرا گذاشته میشود ولی این برنامه ها به مقدار زیادی نیازمند اقدامات فردی، خانوادگی و اجتماعی برای تغییر رفتارهای بهداشتی است و همچنین نیاز به حمایت مقامات تصمیم گیرنده، مشاغل، صنایع و دولت برای اولویت بخشی به این برنامه ها دارد.

اپیدمیولوژیست ها سه مرحله را در طول شکل گیری یک بیماری یا آسیب مشخص کرده اند که در هر یک از این مراحل می توان اقدامات پیشگیری کننده مؤثری را به اجرا گذاشت – پیشگیری اولیه، پیشگیری ثانویه و پیشگیری مرحله سوم.

پیشگیری مرحله اول، دوم و سوم

هدف پیشگیری مرحله اول جلوگیری از ایجاد بیماری یا بروز آسیب های جسمی است. مثل واکسیناسیون، کاهش خطراتی که ممکن است در منازل وجود داشته باشد، پرهیز از مصرف مواد مخدر و کاهش عوامل خطر بیماریهای قلبی، پیشگیری مرحله اول اغلب، گروه های بزرگتر یک جمعیت را که در مواجهه با خطری خاص هستند، هدف قرار می دهد.

برنامه های ارتقای سلامت و ایمنی اغلب برای سطح پیشگیری مرحله اول تنظيم می شود و گاهی اوقات تغییر یک عادت مانع از ایجاد یک گروه از بیماری ها می شود. برای مثال کمک به کودکان و نوجوانان برای آن که سیگار کشیدن را شروع نکنند (یا به بالغين برای ترک سیگار) خطر ابتلا به سرطان ریه را تا ۹۰ درصد، خطر ابتلا به حمله قلبی را بین ۳۰ تا ۴۰ درصد (بر حسب نوع جمعيت ) و بیماری های مزمن ریوی را تا ۹۰ درصد کاهش می دهد و علاوه براین، بسیاری از انواع سرطان ها، حوادث ترافیکی و بیماریهای حاد ریوی نوجوانان را کاهش می دهد.

ممنوعیت مصرف نوشابه های الکلی یکی دیگر از فرصت های تغییر شیوه زندگی است که در بسیاری از جهات باعث ارتقای سلامت می شود. لست (۱۹۸۷) فهرستی از ۷۹ مشکل فیزیولوژیک، روانی و رفتاری را که با مصرف مشروبات الکلی ایجاد شده و یا شدیدتر می شود منتشر کرده است. این مشکلات از مسمومیت الکلی حاد تا افسردگی؛ خودکشی؛ سرطان سر، گردن، معده، روده بزرگ و کبد؛ سیروز کبدی؛ عوارض عضلانی قلب؛ فشار خون؛ ناتوانی غدد مترشحه داخلی؛ تداخل دارویی و الكل؛ آسیب های جسمی (به خصوص هنگام رانندگی اتوموبیل و یا قایق)؛ کم خونی و انواع متفاوتی از مشکلات حاملگی و نقص جنین می باشند.

افزایش حرکات ورزشی منظم و متعادل و رعایت مصرف مواد غذایی مناسب یکی دیگر از عادات مفید برای ارتقای سلامت است که مزایای فراوانی، از جمله پیشگیری از آترواسکلروز، کاهش فشار خون بالا، کاهش میزان کلسترول، کاهش خطر بروز بیماری قند در بالغين و تقویت کار قلب و دستگاه تنفسی و اسکلت بدن، دارد.

پیشگیری مرحله دوم یا ثانویه شامل تشخیص به موقع و دخالت در پیشرفت بیشتر بیماری و آسیب می شود. برنامه های غربالگری مثال مناسبی برای اجرای پیشگیری های

ثانویه است مشروط بر آن که کسانی که برای ابتلا به یک بیماری و یا حادثه ای خاص غربالگری شده و مثبت می شوند، بلافاصله تحت برنامه های مؤثر مداخله ای قرار گیرند. اجرای برنامه های غربالگری بدون تعقیب و دخالت مؤثر، هدر دادن پول بوده و هیجان و خشم جامعه را سبب می گردد.

بعضی از غربالگری های سرطان برای تشخیص تومور در مراحل رشد اولیه آن صورت می گیرد. برعکس، غربالگری برای سرطان دهانه رحم (پاپ اسمیر) تغییرات سلولی قبل از سرطانی شدن را جستجو می کند. غربالگری برای بیماری های عفونی می تواند موارد تحت بالینی بیماری که نیاز به درمان دارند را کشف کرده و از انتشار بیشتر بیماری جلوگیری کند. این نکته برای افراد سالم جامعه که ممکن است در مواجهه با یک حامل در معرض آلودگی قرار گیرند بسیار مهم است. مراحل اول غربالگری ممکن است نیازی به وسایل پیشرفته و یا آزمایشگاه های بسیار مجهز نداشته باشد. سؤالات دقیق و مختصری مشاهده می تواند بسیاری از مشکلات را از تغذیه ای تا تنگی نفس و اسکیزوفرنی و غیره تشخیص دهد. این نوع بررسی می تواند به وسیله هر فرد آموزش دیده در مسایل بهداشتی صورت گیرد.

اقداماتی از قبیل بستن کمربند ایمنی در اتوموبیل از بروز تصادف وسایل نقلیه جلوگیری نمی کند ولی به طور واضح از شدت آسیب های انسانی می کاهد. ادامه مصرف آنتی بیوتیک های مناسب برای درمان بیماری جذام و سل خطر انتشار بیماری را به دیگران کاهش داده و پیشرفت بیماری را در بیماران متوقف می کند. چون این اقدامات مانع از شدت یافتن بیماری و ضایعات ناشی از آسیب ها می شوند گروهی آنها را جزو برنامه های پیشگیری ثانویه یا مرحله دوم منظور می کنند.

پیشگیری نوع سوم وقتی که یک بیماری و یا آسیب اتفاق افتاده است صورت می گیرد. در این نوع پیشگیری نه تنها کوشش می شود تا از وخیم تر شدن اوضاع بیمار و ایجاد مشکلات بیشتر برای او جلوگیری شود بلکه تلاش می شود تا بیمار با استفاده از شیوه های توانبخشی در حد ممکن از نظر جسمی، روانی و اجتماعی توانمند شود. این نوع پیشگیری در ابتدا از وظایف حرفه ای کارکنان پزشکی است ولی لازم است که مردم فواید بالقوه این نوع پیشگیری را دانسته و در راستای دامنه نیاز خدمات بهداشتی جامعه اولویت مناسب این خدامات را مورد حمایت قرار دهند.

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *