#


دو نوع اختلافات زناشویی

اختلافات
15 آوریل 2017 بدون نظر 1337 بازدید

دو نوع اختلافات زناشویی

دو نوع  از اختلافات زناشویی رایج

دو نوع  از اختلافات زناشویی رایج ،هر ازدواجی یک اتحاد بین دو فرد است که نظرات ویژگی های شخصیتی و ارزش های خودشان را در این اتحاد می اورند .بنابراین تعجبی ندارد که حتی در زندگی های زناشویی بسیار شاد نیز زن و مرد باید با انبوهی از مقوله های زناشویی دست و پنجه نرم کنند.

برخی اختلافات صرفا ازاردهنده های جزئی و ناچیز هستند اما برخی دیگر می توانند تا حد زیادی پیچیده و شدید یا حاد باشند. اغلب زوج ها مدت ها درگیر اختلافات هستند و به عنوان یک وسیله حمایتی از یکدیگر فاصله می گیرند.
اگر چه ممکن است احساس کنید موقعیت شما خاص و ویژه است.

ما متوجه شده ایم که همه اختلافات زناشویی از مزاحمت های عادی گرفته یا جنگ های همه جانبه در یکی از دو دسته قرار می گیرد: یا می توان ان ها را حل کرد و یا دایمی هستند(یعنی برای همیشه به نحوی از انحاء بخشی از زندگی مشترک شما خواهند بود).

هنگامی که قادر باشید این دو نوع مختلف اختلافات را تشخیص داده و تعریف کنید قادر خواهید بود با توجه به اینکه کدامیک از این نوع اختلاف را دارید استراتژی های مناسبی برای رویارویی با این اختلافات اتحاذ کنید.

مشکلات دائمی

متاسفانه بیشتر اختلافات زناشویی جزء این دسته هستند؛ یا دقیق تر بگویم بارها اتفاق می افتد که وقتی پژوهش های پیگیرانه چهار سالانه روی زوج ها انجام می دهیم، متوجه می شویم که ان ها هنوز دقیقا درباره همان مسائلی مشاجره می کنند که در گذشته روی ان بحث داشتند.

مانند این است که گویی فقط ۴دقیقه گذشته است و نه ۴ سال . ان ها لباس های جدیدی پوشیده ،مدل موهایشان عوض شده است ،قدری وزن اضافه کرده اند و صورتشان قدری چین و چروک برداشته است ،اما هنوز راجع به همان موضوعات قدیمی بحث می کنند.

در زیر چندین مشکل دائمی ارائه می شود که زوج های شاد شرکت کننده در تحقیقات ما با ان زندگی می کنند:
۱.مگی دوست دارد بچه داشته باشد، اما دونالد می گوید هنوز برای بچه اماده نیست و نمی داند چه وقت این امادگی را پیدا خواهد کرد.

/۲.والتر خیلی بیشتر از دانا هم بستری می خواهد./۳.کریس قدری درباره کار در منزل بی قیدو بند است و به ندرت از سهم خودش در کارهای خانه تلاش می کند تا اینکه سوزان به او غرولند می کند، کاری که باعث می شود او عصبانی شود. /۴.تونی دوست دارد بچه هامسیحی بار بیایند.

جسیکا یهودی است و می خواهد بچه ها بر اساس مذهب او بار بیایند. /۵.انجل فکر می کند ران بیش از حد نسبت به پسرشان ایرادگیر و انتقادی است. اما ران فکر می کند که رویکرد درستی دارد: پسرشان باید یاد بگیرد چگونه کارها را درست انجام دهد.
علیرغم اختلافاتی که این زوج ها با هم دارند، همچنان کنار هم می مانند و از رابطه زناشویی شان بسیار راضی هستند چرا که به راهی دست پیدا کرده اند که چگونه با مشکلات لاینحل کنار بیایند به نحوی که باعث درهم ریختن ان ها نشود.

ان ها عادت کردهاند که مشکل در جای خود بماند و ان ها با شوخ طبعی با ان برخورد کنند. برای مثال یکی از زوج هایی که مطالعه کرد به نام ملیندا و اندی اختلافات مستمری درباره اکراه یا بی میلی اندی به بیرون رفتن با خانواده ملیندا است.

اما وقتی درباره این مسئله با من صحبت می کردند، عصبانی نشدند؛ ان ها صرفا با خنده چیزی که معمولا اتفاق می افتد را تعریف کردند. اندی به من گفت که همیشه در نهایت چهچیز می گوید. ملیندا که دقیقا می دانست اندی چه می خواهد بگوید وسط حرف او می پرد و می خواهد که خودش حرف اندی را تکرار کند.

با لحنی خنده دار ودر حالی که سعی دارد صدای اندی را تقلید کند می گوید:”خب می یام.” سپس اندی اضافه می کند که او همچنین می گوید:”باشه حتما هر چی تو بگی عزیزم.”
ملیندا در ادامه می گوید:”ما مدت هاست که این بحث را داریم.”اندی می خندد و اضافه می کند:”ما که هم مخالفتی نداریم؟” ملیندا و اندی مشکلشان را حل نکرده اند بلکه یاد گرفته اند با ان ها زندگی کنند و با شوخی و خنده با ان برخورد کنند.
علیرغم چیزی که بسیاری از مشاورین زناشویی به شما خواهند گفت لازم نیست برای اینکه زندگی زناشویی تان تداوم داشته باشد حتما اختلافات زناشویی اصلی تان را حل و فصل کنید. یک زوج حوشبخت به نام های کارمن و بیل یک مشکل دائمی بر سر درجات متفاوت مرتب بودن دارند.

کارمن دقت و نظم یک مربی نظامی را دارد، در حالی که بیل نمونه کامل یک استاد دانشگاه فراموش کار است. بیل به خاطر کارمن سعی می کند به جایی که چیز ها را می گذارد توجه کند. کارمن به خاطر بیل سعی می کند وقتی چیزی گم می شود سر او غر نزند.

مثلا او قبض تلفن ماه گذشته را زیر یک خروار روزنامه در سطل زباله های بازیافتی پیدا می کند خیلی ملایم و با شوخی ان را به او گوشزد می کند، مگر انکه خودش ان روز شدیدا تحت فشار بوده باشد. در این صورت جدا ناراحت می شود، اما بعد بیل به نشانه پشیمانی یک لیوان هات چاکلت برای او درست می کند.

و بعد با خوشحالی روزشان را ادامه می دهند. به عبارت دیگر، ان ها دائما به طرزی خاموش مشکل را حل می کنند، بیشتر با مهربانی و با شوخی و خنده. گاهی اوقات شرایط بهتر است، و گاهی اوقات نیز شرایط بدتر می شود. اما از انجایی که ان ها این مشکل را پذیرفته اند و دائما در مورد ان صحبت می کنند، به خاطر این مشکل عشق ان ها به یکدیگر فرو نمی ریزد.
این زوج ها به صورت شهودی و از روی حس ششمشان می فهمند که مشکلات بخش اجتناب ناپذیر یک رابطه هستند، همان طور که مثلا ناراحتی های جسمی مزمن بخشی از سالخوردگی است. این مشکلات بسیار شبیه زانو درد، کمر درد، دل درد، ارنج درد، هستند.ممکن است این مشکلات را دوست نداشته باشیم.

اما می توانیم با ان ها کنار بیاییم، از موقعیت هایی که باعث بدتر شدن ان ها می شود بپرهیزیم، و استراتژی ها و روش های معمولی را ایجاد کنیم که به ما کمک می کنند بتوانیم ان ها را مدیریت کنیم. “كلن وايل” روانشناس در كتابش با نام “بعد از ماه عسل” به بهترين نحو اين مسئله را بيان كرده است:

” وقتى يك شريك مادام العمر براى زندگى تان انتخاب مى كنيد، شما به اجبار يك سرى مشكلات حل نشدنى خاص را انتخاب مى كنيد كه در ١٠، ٢٠، يا ٥٠ سال اينده با ان ها دست و پنجه نرم خواهيد كرد.

روابط زناشويى مى توانند موفق باشند اما لازمه ان اين است كه مشكلاتى كه انتخاب مى كنيد روى ان تمركز مى كنيد ان هايى باشند كه بتوانيد با ان ها كنار بياييد. وايل مى نويسد: “پاول” با “اليس” ازدواج مى كند. اليس در ميهمانى ها خيلى شلوغ است و پاول كه فردى خجالتى است از اين كار متنفر است.

اما اگر پاول با “سوزان” ازدواج مى كرد، قبل از اينكه به ميهمانى برسند مارشان به دعوا مى كشيد.اين بدين خاطر است كه پاول هميشه معطل مى كند و دير اماده مى شود و سوزان از اينكه منتظر بماند متنفر است. سوزان فكر مى كند به او بى توجهى شده است، چيزى كه او بسيار نسبت به ان خيلى حساس است .

پاول فكر مى كند كه سوزان به اين دليل اعتراض مى كند كه مى خواهد بر او مسلط شود، چيزى كه نسبت به ان شديدا حساس است. اگر پاول با “گيل” ازدواج كرده بود حتى قبل از اينكه به ميهمانى بروند دعوايشان مى شد چرا كه به خاطر مشاجره اى كه روز قبل بر سر بى توجهى و كمك نكردن پاول در كار منزل پيش امده بود هنوز از هم ناراحت بودند.

وقتى پاول در خانه كمك نمى كند، گيل احساس مى كند تنها رها شده است، چيزى كه نسبت به ان خيلى حساس است. از نظر پاول، اعتراض گيل تلاشى براى تسلط پيدا كردن بر اوست، چيزى كه او نسبت به ان شديدا حساس است.” و ماجرا همين طور ادامه پيدا مى كند.

در زناشويى هاى “بى ثبات” مشكلات دائمى شبيه به اين در نهايت باعث نابودى رابطه مى شود. زن و مرد به جاى اينكه به طور مؤثر با مشكل كنار بيايند، شديدا درگير ان مى شوند و در ان گير مى كنند. گفتگوى يكسانى دوباره و دوباره بين ان ها رد و بدل مى شود.

ان ها بى خودى دور خودشان مى چرخند و هيچ كارى نمى كنند و هيچ مشكلى را حل نمى كنند. از انجايى كه هيچ پيشرفتى نمى كنند، دائما احساساتشان جريحه دار مى شود، مرتبا از هم نااميد مى شوند و پيوسته احساس مى كنند طرد شده اند.

وقتى مشاجره مى كنند، حضور چهار سوار تباهى بيشتر و بيشتر مى شود در حالى كه شوخى و محبت كم تر و كم تر مى شود. ان ها بيشتر و بيشتر در مواضع خودشان گير مى كنند. به تدريج احساس مى كنند از لحاظ فيزيولوژيكى در هم مى ريزند.

ان ها به تدريج فرايند اهسته تلاش براى جدا كردن يا محدود كردن اين حيطه از مشكل را شروع مى كنند.اما در واقع ان ها با اين كار از لحاظ عاطفى نيز به تدريج از هم جدا مى شوند. ان ها در مسير زندگى موازى و ناگزير در مسير تنهايى قرار مى گيرند، و ناقوس مرگ رابطه زناشويى به صدا در مى ايد

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *