بخش غربى-شرقى از پله هاى اصلى موزه

بخش غربى-شرقى از پله هاى اصلى موزه

كنتراست سطوح نور به معناى ان است كه فرد بالقوه ديد كورى براى خروج و ورود مجدد به موزه در اين نقطه دارد. نماهاى بيرونى كه با شبكه ستونى باغ چارچوب بندى شده است در مقابل تعبيه عظيم سر در موزه است.
طولانى ترين مسير به پلكان اصلى منتهى مى شود و به گالرى هاى بعدى در طبقات اول و دوم مى رسد.

در مجموعه اى از سر پلكان متوالى اين پلكان از شكاف نور نقطه اى از تاريكى كه با نور مصنوعى روشن شده به ديوار خالى مى رسد كه با نور طبيعى روشن شده است. در اين بخش سفر نور خالص نيست.درست است كه به نوعى اطمينان مجدد مى بخشد اما باعث شوكه شدن و سردرگمى مى شود.

از يك سو ، بلندترين پنجره افقى ساختمان گرايش أنى را با شيوه اى از نماى طولاني و بسيار باريك رو به جنوب ارائه مى دهد كه از بالاى پلكان به برلين اشراف دارد، منظره اى خاص كه تنها نمايى سنتى از بيرون محيط موزه است.

از سوى ديگر، نورى كه به اين شيوه از اين پنجره وارد مى شود و مجموعه اى از پنجره هاى بام تك طبقه از عمق تأمين مى كند با شكافى از سقف گذشته و همسو با يك ديوار وارد محيط تاريكى مى شود كه أشعه هاى نور به شكل مورب در محيط بخش شده و از فضاى زير بيرون مى زند.

انتشار در محيط فضايى به شكل دقيق است كه با اين روند حاصل مى شود و به اين معنا است كه فرد از تاريكى در مسير مارپيچ بالاى نور و در معرض نور و ماده قرار مى گيرد. باز هم نور اميد است و خواسته اما منبعى اميدى كه بالقوه خطرناك و نامعلوم است.
در اين رابطه پلكان طولانى عنصر حداقل مورد انتظار پروژه است زيرا پروژه است كه بيشتر مد نظر است يعنى همزمان ضرورتى غير قابل پيش بينى و پيش بينى شده است. بازديد كننده انتظار مسير اوليه را در موزه دارد. وقتى وارد مى شود مسير رو به بالا دكوراسيون معمول تالار و پلكان موزه را نشان داده و ان را رد مى كند يعنى پلكان كه به سمت بالا از تاريكى حاصل به مجموعه اى از نور و دانش مى رسد.

اين اتفاق در شكاف بين فضاها رخ مى دهد تا اينكه در تالارى مكعب رخ دهد و داراى نور مى باشد اما به شكل معمول و مورد انتظار از چنين سر بالايى نيست كه به نظر مى رسد راهى را به خارج از غار فراهم مى كند و در حركت به سمت قله بى اثر مى شود. فرد بايد از نور دور شود و محيط را بررسى كند و به مسير ادامه دهد.

در اين جا بايد اشاره شود كه پلكان هاى عظيم مستقيم از اين دست نسبتا غير معمول هستند. در موزه ى مونيخ <الترپنياكوتك> [١٧٤]، يك جفت پلكان كه هر يك به سمت بالا و طبقه ى اول از تالار ورودى در دو پلكان مخالف مى روند. در ورودى اصلى به <واتيكان>، <اسكالا رجيا> [١٧٥]، سه پلكان در يك جهت وجود دارد و يك پلكان براى بازگشت وجود دارد.

در حالى كه پلكانى از اين نوع، <اسكالا رجيا> ، در كليسايى به همين نام در رم، پلكان ساده اى با بيست وهشت پله است. ياداورى تالارهاى قضاوت از اين نوع به جاى فضاهاى تالار گونه مورد انتظار در موزه، ساختار بندى در نور پلكان اصلى موزه، جهان را به نور و تاريكى، امرزيده شدگان و نفرين شدگان تقسيم مى كند. نور ممكن است اميد باشد. اين مورد هميشه با سايه و همتاى تاريك خود همراه است.

برگرفته از کتاب معماری نور ، نوشته امیر نادری

از من بپرس 2

Recent Posts

روند اندیشه های معماری

اندیشه های معماری هم همانند بسیاری از زمینه های دیگر دچار تغییر شده است و…

5 سال ago

توضیحاتی در مورد سبک های پست مدرن،نئو مدرن و نئو کلاسیک

گرایش هایی بعد از دوران مدرن به وجود آمدند که نواقص اندیشه های مدرن را…

5 سال ago

سبک ایرانی اسلامی

با عمیق نگریستن درسبک ایرانی اسلامی می توان به توجه معماران به سمت حیاط ها،…

5 سال ago

نقش طراح در یک پروژه چیست؟

این که نقش طراح دقیقا در پروژه چیست، شاید سوالی باشد که جنبه های زیادی…

5 سال ago

معماری زمینه گرایی و منطقه گرایی

زمینه گرایی پیوندی بین زمین و محیط زندگی است و یا به عبارت دیگر محیط…

5 سال ago

چگونگی قرار گیری مبلمان در پذیرایی مستطیل شکل

اگر منزل شما دارای پذیرایی مستطیل شکل است بهتر است مواردی را در نظر بگیرید.…

5 سال ago