#


کارتون پینوکیو 1941

کارتون پینوکیو 1941
13 فوریه 2017 بدون نظر 4539 بازدید

کارتون پینوکیو 1941

مروری بر کارتون پینوکیو 1941

خلاصه داستان

چیتو، مرد پیر وتنهایی است که کارش کنده کاری چوب وساختن ابزار وچیزهای مختلف است. او که در آرزوی داشتن یک بچه می سوزد، تمامی عشق و علاقه خود را اجبارا معطوف به گربه و ماهی اش کرده است. جیتو از ستاره های آرزوهایش می خواهد که به آخرین ساخته اش، عروسک می خواهد که قبل از آنکه مقام پسر بچگی به طور کامل به اواعطا شود، باید شجاعت و صداقت خود را به اثبات برساند.

پری خانم، جیمینی ملخ، راوی داستان را، به عنوان راهنمای عروسک تعیین می کند تا راه و چاره زندگی را به وی نشان دهد و در واقع، وجدان او باشد. در حالی که پینوکیو، سلانه سلانه راه مدرسه رادر پیش گرفته، وسوسه ها در سراه انتظارش را می کشد. روباهی رباکار او را می گیرد و به نمایشخانه ای سیار می فروشد. پری آبی ظاهر می شود واز پینوکیو می پرسد چرا توصیه های او را گوش نکرده است. پینوکیو دروغ می گوید ودماغ اش کمی دراز می شود. او دروغ مصلحتی دیگری می گوید و این بار دماغ اش آن قدر دراز می شود که شاخه ای درخت همراه با لانه یک پرنده از آن می روید .

پینوکیو وحشت می کند وپری از او می خواهد دیگر هیچ وقت دروغ نگوید.بینی پینوکیوسر جایش بر می گردد ولی پری خانم به او هشدار می دهد که برای آخرین بار کمک اش کرده و دیگر دروغ نگوید. اما پینوکیوی طفلک را یک بار دیگر می ربایند و به جزیره ی لذت می برند که جایی است که بچه های بد را در آنجا به الاغ تبدیل می کنند. به خاطر کمک جیمینی، پینوکیو درست سر به زنگاه فرار می کند و به کمک جپتو می شتابد که توسط نهنگی بلعیده شده. پری آبی به دلیل شجاعتی که پینوکیو از خود نشان داده، او را به یک پسر بچه تمام عیار تبدیل می کند ولی ما می دانیم که او در تمامی این مدت مثل یک پسر خوب و واقعی رفتار کرده بوده است.

حالا   بار آوردن بچه ها،چه خوب تاب آورده وکهنه بار آوردن بچه ها، چه خوب تاب آورده وکهنه نشده است.

اما، پدر ومادر های نگران چطور تمایل یک پیرمرد برای پسری کوچک داشتن را توضیح می دهند؟ یا آن بچه نگهداری بی خیالانه را از سوی ملخ شیک پوشی، که تا لنگ ظهر می خوابد و اجازه می دهد که بچه ی تحت قیمومت اش توسط«کاشفان استعداد» مست لایعقل ربوده شود؟ در حالی که روزهای پینوکیو، مملو از خطر و اتفاقات غیرقابل پیش بینی است، بچه ها مجذوب داستان، به صفحه تلویزیون خیره باقی می مانند. آنها شاید پیام فیلم را گرفته باشند: «زندگی بدون ریسک، یک تکه جنس بنجل بی جان و مایه است.

 

پشت صحنه

پایگاهی اینترنتی هست که فقط به گزارش آدم هایی اختصاص دارد که در سراسر پینوکیو به تصاویر میکی ماوس در پس نقاشی های فیلم برمی خورند. فردی که در ورسیون اصلی به جای پینوکیو حرف می زند، دیکی جونز نام دارد که پس از چند سالی بازی در فیلم های اکثرا وسترن، وارد کار بانکداری و معاملات زمین شد. والت دیزنی پس از دریافت جایزه اش به خاطر سفیدبرفی، نخستین کسی بود که رسما از این جایزه به عنوان اسکر نام برد. معروف ترین قهرمان دیزنی، میکی ماوس، برای نخستین بار در کارتون«ناطق»ویلی، کشتی بخار به مردم معرفی شد. در2002، کمپانی میرامکس، ورسیونی زنده از پینوکیو با شرکت روبر تو بنینی تهیه کرد. لهجه ی انگلیسی بنینی چنان غلیظ بود که قابل درک نبود. اجبارا او را دوبله کردند. ولی به هر حال، کسی از فیلم استقبال نکرد وپس از اکرانی کوتاه، به صورت ویدیویی وارد بازار شد.

خالق:

والتر الیاس دیزنی، پسر کشاورزی اهل میزوری بود که حیوانی جونده را به یک سلطان، کدویی را به یک درشکه و اردکی را به موجودی عزیز تبدیل کرد. او طی زندگی اش، بر ساخت و تولید81 فیلم بلند کارتون نظارت داشت. نخسین کارتون بلندش، سفید برفی و هفت کوتوله در 1938، غوغایی به پا کرد و صاحب اسکاری شد که با هفت اسکار کوچک روی یک پایه، از تجربه سفید درس گرفت و آن را در پینوکیو، که سه سال تولیدش به طول انجامید، به کارزد.

در ساخت این فیلم، 750 طراح، 80 نوازنده و موسیقدان، 1500 ترکیب رنگی و یک میلیون  نقاشی مورد استفاده قرار گرفت. در پینوکیو، برای اولین بار دوربینی مخصوص به کار گرفته شد که مثل دوربین های معمولی فیلمبرداری، می توانست از حرکت طرح ها فیلمبرداری کند و به کل کار عمق و بعد بخشد. موفقیت استثنایی این دو فیلم باعث گردیددیزنی فانتزیا(1940)را خلق کند که او امید داشت با آمیزه موسیقی کلاسیک وشخصیت های کارتونی، باعث ارتقاء فرهنگی مخاطبین آمریکایی شود. فیلم با شکست تجاری عجیبی روبروشد وفقط کم مانده بود که والت دیزنی از آن سلب مالکیت کند.

او از مردم پوزش خواست و قول داد که دفعه بعد کاری بهتر ارائه دهد. و خب، حالا اگر نه بهتر، کارهای بعدی اش بن محبوب ترین آثاری که والت دیزنی به مردم دنیا تقدیم کرد به این عناوین بر می خوریم: دامبو(1941)، باد در بیدهای مجنون(1949)، افسانه اسلیپی هالو(1949)، سیندرلا(1950)، دیوی کراکت: ( سریال تلویزیونی،1957)، خانواده سوئیسی رابینسون(1960)، پروفسورکم حافظه (1961) و مری پاپینز(1964) بر خلاف شایعاتی که روزنامه های زرد بر سرزبان ها انداختند، دیزنی را پس از مرگ اش در 1966، منجمد نکردند جسدش را سوزاندند و در گورستان لس آنجلس به خاک سپردند.

کارگردان: همیلتون لاسکه، بن شارپستن. تهیه کننده: والت دیزنی. فیلمنامه: اورلیوس باتا لیا، ویلیام کنترل، اوتو انگلاندر،ارمن پنر، ج. زف سابو، تد سیزز، وب اسمیت بر اساس کتاب کارلو کولودی. مدت 88 دقیقه بودجه:2/4میلیون دلار، فروش40 میلیون دلار.

اسکارها:

بهترین موسیقی متن: لی هارلین، پل اسمیت، ند واشینگتن. بهترین ترانه: وقتی آرزویی می کنی واز ستاره ای چیزی می خواهی. بهترین کارگردان: جان فورد( خوشه های خشم). بهترین بازیگرمرد: جیمز استیوارت( داستان فیلادلفیا). بهترین بازیگرزن: جینجر راجرز( کیتی فویل). بهترین بازیگر مرد نقش دوم: والتر برنان( وسترنر). بهترین بازیگر زن نقش دوم :جین دارول(خوشه های خشم).

فوت وفن«جاندار بودن».                                                                                                پری آبی، با وجود آن صدای قشنگ ودلنشین، ولی از آنها نیست که گاه، آن رویش بالا نیاید و بنابراین همان ابتدا برای پینوکیوخط ونشان می کشد:« بچه ای هم که خوب نباشد می تواند از چوب ساخته شده باشد». اگرچه پینوکیو تازه لحظاتی است جان گرفته، ودرست نمی داند کیست وچیست وکجاست، همان ابتدا فوت وفن کامل«جاندار بودن» را یاد می گیرد. مگر یک قطعه ی خوش تراش وقشنگ کاج. پس از رقص و آوازی کوتاه با یک گربه، یک ماهی و سازنده اش،جپتو،پینوکیو را همراه با یک حشره راهی مدرسه می کنند. در دهه 1940، کودکی، گزینه ای بین «غرق شو یا شناکن» بود. بنابراین خیلی جالب است که پینوکو حتی دراین دوران لوس

لذت های خاص

حواس تان به ساعت، و در این مورد خاص، به ساعت ها باشد. کلبه کوچک وراحت جپتو، پراز آنهاست،که هر یک طرحی مبتکرانه دارد وداستان خودش را. سکانس زیر آب به گروه انیماتورهای دیزنی اجازه داد تا به کندوکاو و تجربه در زمینه حرکت های فوق العاده زرآب بپردازند. طراحی حرکات هیولاهایی حدودا ترسناک و ماهی هایی خوشگل با دم هایی چشمگیر، به طرز زیبایی انجام شده است. یکی از لحظات زیبایی فیلم و بی شک، زیباترین ترانه فیلم، من هیچ سیستمی ندارم با صدای پینوکیو است پس از آن که به گروه نمایش سیار فروخته می شود. ورسیون دیگر آن باربارا استرایسند خوانده است.

 نظر منتقدها

راهنمای فیلم های تلویزیونی: «تکه جواهری که با اعجاب و لذت تماشایش می کنی؛ از همان جنس که رویاها، و کابوس ها، از آن ساخته شده اند.» راجر ایبرت( شیکاگو سان تایمز): «پینوکیو، بی شک، منفعل ترین و ساده لوح ترین قهرمان کارتونی دیزنی است…»پینوکیورا می دزدند و با ارابه ای سریع به جزیره لذت می برند.

در آنجا،لمپویک،هفت خط روزگار، او را از راه به در می کند و وی را با لذت های خاص سیگار کشیدن، نوشیدن و دعوا و مشت کاری آشنا می سازد. آن جزیره، برای یک بچه مملو از چیزهای دیگر ناپدمی شوند و لمپویک وپینوکیودرسالن بیلیارد متروکه خودرا سرگرم می کنند. جیمینی، مخفیانه وارد جزیره می شود و رازی وحشتناک را کشف می کند: همه بچه های شیطان به الاغ تبدیل شده اند تا برای کار به معادن نمک فرستاده شوند. جیمینی، پینوکیوی وحشت زده را در حالی باز می یابد که گوش هایش دراز شده، دم در آورده وغرغر می کند.

 

برچسب ها برچسب‌ها:, , ,
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *