تغییر ژانـر سینمایی در دهه 1910
تغییر ژانـر سینمایی در دهه 1910( سال های ارزان قیمت )
همانطور که عناوین اولین سریال ها نشان می دهد ( مثلا ماجراهای پولین ، ماجراهای الین، خانه نفرت ، خطرهای پنهان ، و سایه ها فریاد می زنند ) این نوع فیلم ها ، به ماجراجویی های پرخشونت می پرداختند ، اولیس اوبر هولتزر ، رئیس سانسور پنسیلوانیا در دهه 1910 ، این ژانـر را چنین توصیف می کند : « جنایت ، خشونت ، خون . و اغلب آنچه آشکارا عرضه می شود ، ایده سکس است » . شخصیت های سریال با انواع خطرها ( انفجار ، تصادف ، الات شکنجه ، نزاع ، تعقیب ، نجات و فرار در آخرین لحظات ) مواجه می شدند .
ماجرای این فیلم ها به نقشه های تبهکاران زیرزمینی ای محدود می شد که سعی داشتند ثروت قهرمانان فیلم ، یک زن جوان زیبا و یا نامزدش را تصادحب کرده و انها را به قتل برسانند و محیطی که داستان فیلم در ان می گذشت ، دنیای « مردانه » ، خشن و غریب مخفی گاه ها ، شیره کش خانه ها ، معدن های الماس و انباری های متروک بودند که قهرمان زن شجاع برای شکنجه به این مکان ها برده می شد .
سریال
سریال ، باقی مانده دوران سالن های ارزان قیمتی بود که در آنها تصاویر متحرک به نمایش در می آمد و در این زمان تا حدی « شرم اور » جلوه می کرد ، زیرا صنعت سینما سعی داشت با ساختن فیلم های خنثی ، متوسط الحال و مناسب برای تماشاگران گوناگون سالن های بزرگ تری که در آن زمان ساخته می شدند ، بازار خود را وسعت ببخشتند .
سریال ها بیش از آنکه « مردم » را ارضاء کنند ( تماشاگران گوناگونی که مجذوب نهاد نوپای هالیوود بودند ) « عوام » را مورد نظر داشتند ( طبقه کارگر ، طبقه زیر متوسط و مهاجران ، یعنی همان مشتریان سالن های ارزان قیمتی که در آنها تصاویر متحرک به نمایش درمی آمد ) اوبرهولتزر در این مورد قضاوت تند و صریح دارد : « سریال جنایی برای ناآگاه ترین طبقات مردم با بدترین سلیقه ها ساخته می شود . در سالن های اجتماعات روستاها ، خانه های مستأجر نشین پرجمعیت و محله های مهاجرنشین شهرهای بزرگ طرفداران زیادی دارد . به نظر من هر تهیه کننده ای از ارائه چنین فیلمی خجالت می کشد . شاید تنها یک یا دو شرکت بزرگ برای ایجاد تعادل در تراز مالی خود ، تسلیم این وسوسه شوند . »
سال 1918
در بریتانیا ( و شاید در سایر کشورها ) ، سریال محصول طبقه کارگر نیز محسوب می شد . در سال 1918 ، نویسنده ای در New Statesman به این نکته اشاره کرد که که تماشاگران بریتانیایی به نسبت تماشاگران آمریکایی بلیط های گران تری مر خرند ، ولی این قانون استثنایی دارد :
« تنها در این سالن های محقر خیابان های فقیرنشین ، که بچه های ولگرد با سروصدا انتظار اپیزود یعدی را می کشند ، طبقه کارگر به دعوت صندلی های دوپنی و چهارپنی توجه نمی کند .» سریال ها تقریبا هرگز در سالن های بزرگ و درجه یک به نمایش درنمی آمدند . اگر چه این سالن ها درآمد سرشاری داشتند ، ولی تعداد سالن های کوچک و سطح پایین غالب بود و استودیوها به رغم ادعای تمایل به « تعالی » ، نسبت به از دست دادن بازار خود نزد عوام اکراه داشتند .
دیدگاهتان را بنویسید