#


اندکی از خاطره حاتمی و زندگی او

خاطره حاتمی
12 سپتامبر 2017 بدون نظر 3111 بازدید

اندکی از خاطره حاتمی و زندگی او

خاطره حاتمی

خانم خاطره حاتمی ، بازیگر زن ایرانی ،در سال ۱۳۶۲ متولد شد. وی فعالیت بازیگری را از سال ۱۳۸۱
و در حوزه سینما و تلویزیون مشغول به فعالیت وشروع به کار  کرد خانم حاتمی تا به حال نقش های  مختلفی بازی کرده است ؛ از جمله در فیلم قرنطینه به کارگردانی منوچهر هادی، او با درنظرداشتن نقشی که داشت، به طور کامل موهای سر و ابروی خود را تراشید. یکی از تجربیات تعجب آور و شاید ترسناک خانم حاتمی نیز بازی در فیلم صندلی خالی به کارگردانی سامان استرکی بود ؛ او در یکی از سکانس های این فیلم در یخچال سردخانه بیمارستان و در کنار دو جنازه چند دقیقه ای خوابید. در ادامه نگاهی میکنیم به کارنامه هنری خانم حاتمی ،.

گفتگوی خواندنی با خاطره حاتمی و مادرش

دختران جوان در سال‌های اخیرحاضرنمی شدنند در سنین پایینازداج کنند و ازدواج‌های دیر هنگام در سنین بالا بیشترمد شده و تقریبا سن بچه‌دار شدن هم به بالای سی و چند سال رفته است. اما مادر خا نم حاتمی اعتقاد دارد یكی از دلیلهای ارتباتهای موفقیت‌آمیزش با دخترش اختلاف سنی كم و شناخت كاملی است كه از روحیه و خواسته‌ها و انتظارات نوجوانان و جوانان دارد. خاطره هم اعتقاد دارد مادرش، عفت زنجانی با مادرهای دوستانش متفاوت است . همیشه بسیار درك بالایی نسبت به آرزوها و خواسته‌های او داشته وپشت سرهم رفتاری كاملا منطقی و دوستانه را س مشق رابطه های خود و خاطره قرار میدهد. در یكی از روزها میزبان این مادر و دختر دوست داشتنی ومهربان شدیم كه کاملا شبیه به خواهر بودند و درباره رابطه های، آرزوها وخاطرات‌شان با آنها گفتگویی کردیم..

رابطه های دوستانه خانم حاتمی بامادرش

خا نم حاتمی : رابطه ام با مادرم خیلی عالی و ما مثل دو دوست باهم صمیمی هستیم؛ به اندازه ای كه واقعا با مادرم احساس راحتی می‌كنم. من و مامان در مورد همه چیز با هم حرف می‌زنیم وهمه مسائل ومشکلاتم را با او درمیان می‌گذارم. این موضوع فقط مربوط به دوره جوانی‌ من نیست و از زمانی كه من یادم می آید رابطه‌مان كاملا دوستانه بوده است.

خاطره‌ هایی از مادرخانم حاتمی

مادر خانم حاتمی: من در 18 سالگی خاطره را به دنیا آوردم و اختلاف سنی آنچنان زیادی بادخترم نداشتم همین باعث شد روحیات وخواسته های او را به‌خوبی درك کنم و او را در زندگی آزاد بگذارم و محدودیت‌های عجیب و غریب برا یش درنظرنگیرم. البته این آزادی زیرنظرخودم بود و به خاطره هم اعتماد كامل داشته و دارم. دوست داشتم رفتارم به روشی باشد كه خاطره مسائلش را ابتدا با من در میان بگذارد. در حقیقت كلید رابطه های خوب‌مان همین اعتمادی است كه من به خاطره دارم.

خانم حاتمی:خیلی خوب به یاد دارم ودر خاطرم است که در دوره دبیرستان مادرم و نوع ارتباطش با خودم را با مادران دوستانم می سنجیدم و می‌دیدم مادران آنها چقدر سختگیرانه برخورد می‌كنند ولی مادر م همیشه مهربان و منطقی با من رفتار می‌كرد. مثلا می‌گفتم مامان من امروز تمرین تئاتر دارم و ساعت 9 شب برمی‌گردم و مادرم قبول میکرد و به عقیده هایم احترام می‌گذاشت. نیمی از آزادی‌هایم در دوره نوجوانی به‌این خاطر بود كه من هرگز از اعتماد مادرم سوءاستفاده نكردم و قسمت مهم‌تر مربوط به مادرم می‌شد كه فهم و درك خیلی خوب وبسیار بالایی دارد و روحیات نوجوانانه و ماجراجویانه من را درك می‌كرد. من چنین درك وفهمی را در مادران دوستانم نمی‌دیدم.

كودكی پر دردسرخانم حاتمی

مادر خانم حاتمی: خاطره در كودكی خیلی زیاد شیطان و پرسرصدا و پر جنب وجوش بود و كارهای پسر بچه‌های شروشیطون را انجام میداد، او در رفتارش طوری بود كه هر كس او را می‌دید فكر می‌كرد پسر بچه است. همه حركات و شلوغ‌كاری‌هایش پسرانه بود و كلا بچه زبرو زرنگ شیطان و كنجكاوی بود.

خا نم حاتمی: خوب به یاد دارم به مامانم دروغ می گفتم (می‌خندد). مامانم دوست داشت بعدازظهرها استراحت كنم و كمی بخوابم اما من همیشه در فكر بازی بودم. مامان گاهی كنار من می‌خوابید و برایم قصه میگفت تااینکه شاید بخوابم اما من آنقدر نمی‌خوابیدم كه خودش از خستگی به خواب می رفت و من هم آرام ویواشکی بلند می‌شدم و می‌رفتم سراغ بازی با بچه‌های كوچه.

دوست داشتم خاطره هنرپیشه شود

مادر خا نم حاتمی: رفتن خاطره به سمت تئاتر و سینما كاملا به روحیات وعلاقه خودش بستگی داشت اما من هم ازهمان ابتدا دوست داشتم دخترم وارد دنیای هنر شود. همیشه دوست داشتم خاطره راه پیشرفتش را خودش پیدا كند و شغلی داشته باشد كه آن را دوست داشته و برایش جذاب باشد. البته خانواده‌ام واطرافیان مخالف ورود او به دنیای سینما بودند اما درنهایت من آنها را نیز راضی كردم كه خاطره اگر به سمت عقیده هایش برود آینده بهتری را درپیش خواهد داشت.

دلخوری‌های كوچك

خانم حاتمی: معمولامن ومادرم از هم دلخور نمی‌شویم اگر هم این اتفاق بیفتد از طرف مادرم است نه من.

ما در خانم حاتمی: خیلی كم پیش آمده است که از دست دخترم دلخور شوم چون رفتارش طوری نیست كه نارحتی یا دلخوری برایمان پیش بیایداما وقتی تلفنش را جواب نمی‌دهد وناراحت و نگرانم می‌كند واقعا از دستش عصبانی می‌شوم. مثلا بعد از چند ساعت كه با او تماس گرفته‌ام تماس می گیردو می‌گوید «بله مامان جان كاری داشتی؟! (می‌خندد).

خانم حاتمی: این کارم را بگذارید به حساب فراموش‌كاری‌ام. وقتی در حال انجام كاری باشم به تماسهایم نمی توانم جواب بدهم و بعد هم فراموش می‌كنم كه تماس‌هایم را چك كنم. می‌دانم مادرم روی این قضیه زیاد حساس است وناراحت می شود باید از این به بعد بیشتر دقت كنم تا اینکه مامان جانم ناراحت نشود (می‌خندد).
رفتن به سینماجزء تفریحات مشترك‌مان است
خانم حاتمی: با مامان تلویزیون و فیلم زیاد می بینیم و سینما رفتن هم جزء تفریحات هر دونفر مان است. هر فیلمی از من اكران شود حتما دو نفری برای تماشایش می‌رویم. اهل مسافرت وتفریح هم هستیم.

مامانم خیلی هم مسافرت خوبی است ولی من از هر چیزی كه نظم سفر را به هم بریزد ناراحت می کند و دوست دارم همه چیز طبق برنامه‌هایی كه ریخته شده انجام شودوپیش برود.

مادر خا نم حاتمی: خاطره هم سفرخیلی خوب ودوست داشتنی است اما در سفرها زیادی قانونی عمل می کند(می‌خندد).

یکی از آرزوهایم نوه‌دار شدن

مادر خا نمحاتمی: دوست دارم خاطره ازدواجی موفق داشته باشد. قطعا اگر دخترم كه تك فرزندم است از خانه برود به‌شدت دلتنگ او خواهم شد اماخوشبختی وزندگی آینده او یكی از بزرگترین آرزو‌های من است ضمن اینكه یکی از بزرگترین آرزوهایم نوه دار شدن است خیلی دوست دارم نوه داشته باشم.

خانم حاتمی: به نظرم مامان این موضوع را هر چند روزی یكبار برای من تکرارمی کند. مثلا درحال تماشا کردن یك فیلم یا سریال هستیم و یك بچه كوچك یا نوزاد می‌بیند و فورا این مسئله رااشاره می‌كند. مامان حتی با دیدن بچه‌های كوچك در تبلیغات پوشك مای‌بیبی و شنیدن صدای آنها هم به یاد آرزوی نوه‌دار شدنش می‌افتد و می‌گوید: «وای خاطره كی من بچه تو را می بینم وصدای بچه تو را می‌شنوم؟» (می‌خندد).
مادرخانم حاتمی: بچه هدیه ای بی نظیراست که خداوند به انسان می دهد.اما من دختر خیلی دوست دارم. وقتی خدا خاطره را به من داد و فهمیدم بچه دختر است خیلی خوشحال شدم. حالا هم دوست دارم نوه‌ام دختر باشد. من برای خاطره هم در حد توانم كم نگذاشتم تلاش خودم را کرده ام اما دوران كودكی خاطره با این دوره تفاوت بیشتری داشت و این همه وسایل و لباس و اسباب بازی‌های خوب و متنوع نبود اما دوست دارم هر كاری راکه نتوانستم برای دخترم انجام بدهم برای نوه‌ام انجام بدهم و همه چیز برایش فراهم كنم.

مادر خا نم حاتمی: با ارشترین هدیه‌ای كه خاطره تابه‌حال به من داده است یك تابلوی نقاشی بسیار زیبا با تصویر یك مادر و دختر است كه هنوز 14ساله بود به مناسبت روز مادربه من هدیه داد. 16سال گذشته است ازآن هدیه تا به حال من آن تابلو را دارم و برایم بسیار عزیز است.

خانم حاتمی: روز مادر برایم مهم وزیبااست اما معمولا بهترین هدیه را روز تولد مادرم به او می‌دهم. معمولا برای روز تولدش حسابی برنامه‌ریزی می‌كنم و ازچندی قبل خودم منتظرآن روز هستم وكلی ذوق و شوق دارم. برایش كیك و گل و هدیه می‌خرم و سعی خودم رامی‌كنم به بهترین نحو آن روز را جشن بگیریم.

كدبانوگری ِخانم حاتمی

مادر حاتمی: خاطره سالی یكبار در كارهای خانه به من کمک می‌كند(می‌خندد). حقیقت آن است که خیلی كم پیش می‌آید كارهای خانه را انجام دهد اما اگر شروع كند با عجله فراوان و با وسواس و دقت كارها را انجام میدهد و یك كدبانوی كامل می‌شود. حیف كه كم پیش میاید (می‌خندد).

خانم حاتمی: حوصله وعلاقه چندانی به كارهای خانه را ندارم اما همان‌طور كه مامانم گفت وقتی دست به كار شوم عالی هستم وباسلیقه انجام می دهم.

مادر خا نم حاتمی: آشپزی‌ خاطره هم بسیارعالی است البته اگر انجام دهد اما آن هم سالی یك یا دوبار است (می‌خندد).

خانم حاتمی: آشپزیم حرف نداردعالی اما خیلی آشپزی نمی‌كنم تا عادی نشود (می خندد) ولی دست پخت مامانم بهتر از من است و خیلی از غذاهایش را دوست دارم. مخصوصا بادنجان شكم پرش و غذایی كه خودش زیاد دوست دارد و با مرغ پخته و ریش ریش شده و زرشك فراوان درست می‌كند كه بی‌نظیروخیلی لذیذ است. معمولا جمعه‌ها كه مامان سر كار نیست یكی از این دو غذا را برایم درست میکند.

بازی خاطره در نقش دختر مبتلا به سرطان

مادر خانم حاتمی: همه كارها و نقشهای خاطره را دوست دارم اما بازی‌اش در تئاتر «متولد سال 61 » و سریال «از نفس افتاده» را بیشتر از سایر كارهایش دوست دارم. در فیلم‌های سینمایی هم «قرنطینه» را خیلی دوست دارم. خاطره در آن فیلم نقش یك دختری که گرفتارسرطان بود را داشت و موهایش را به‌خاطر بازی در ان نقش از کلان تراشیده بود.

به خاطر دارم اولین بار كه دخترم را با موهای تراشیده دیدم واقعا ناراحت شدم و فورا به یاد مادرانی افتادم كه فرزندانی با بیماری‌های سختی مانند سرطان دارند و بسیار غمگین وناراحت شدم. در اولین اكران فیلم هم درحال تماشا مدام گریه می‌كردم و در فكر مادرانی بودم كه باید شاهد رنج فرزندان دلبند و عزیزشان باشند كه با این بیماری سخت ووحشتناك دست و پنجه نرم می‌كنند.

خانم حاتمی: من از تراشیدن موی سرم نارحت نشدم و راحت پذیرفتم. به‌هرحال این بخشی از نقش بود وحتما بایدمی پذیرفتم و انجام می‌شد. برخلاف خودم مامانم وقتی که من را دید شوكه و نارحت شد مادربزرگم خیلی راحت و جالب برخورد كرد. او وقتی اولین بار مرا با سر تراشیده دید كلی خندید و بعد هم كلی سربه سرم گذاشت و گفت: «چه پسر خوشکلی شدی خاطره. باید برایت خواستگاری بروم زن بگیرم.» (می‌خندد).
مادر بسیار خوشبختی هستم
مادر خا نم حاتمی: من فكر می‌كنم داشتن فرزندی كه سالم و پاك باشد و در زندگی‌اش مسیر درستی را انتخاب كند از هر چیزی برای پدر و مادرها مهم‌تروباارزشتر است. خداراشكر می‌كنم که سالم بودن وپاکی درمورد دخترم اتفاق افتاد. خاطره بسیار باگذشت و مهربان است و شخصیتی بسیاربا محبت دوست داشتنی و نازنین دارد. من از داشتن دخترم خاطره بسیار خوشحال و مغرورم و از بودن در كنارش احساس لذت و آرامش می‌كنم. من در سن كمی بچه‌دار شدم و شاید درك خیلی آنچنانی از مادر شدن نداشتم اما الان و در این سن خوب می‌دانم مادر بسیار خوشبختی هستم كه دخترم خاطره را دارم. دوست دارم از همین جا و حالا كه فرصت مناسبی فراهم شده است بگویم دست تك تك مادران عاشق را كه عاشقانه فرزندان‌شان را به ثمر می‌رسانند، می‌بوسم

نام و نام خانوادگی :

 نام و نام خانوادگی


محل تولد

 :تاریخ تولد

  بیوگرافی

  فیلم های سینمایی

  سریال ها

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *