مروری بر فیلم هایی که مارا به دهه شصت بازگردانده اند.
مروری بر فیلم هایی که مارا به دهه شصت بازگردانده اند.
سعی بر این داشتیم تا فیلم هایی که در آن ها ردپایی از دهه ۶۰ دیده می شود را مروری بکنیم چه فیلم هایی که به دهه شصت پرداختند تا فقط نوستالژی آن سالها زنده شود، چه فیلم هایی که از این دهه به عنوان یک بستر زمانی در روایت قصه استفاده کرده اند .
خاطرات تلخ و شیرین زیادی از دهه پرماجرای ۶۰ برای افرادی که آن روزها را به یاد دارند باقی مانده است اما برای کسانی که در آن سالها کودک بوده اند و یا هنوز متولد نشده بودن فقط مواجهه با المان های آشنا و نوستالژیک آن سالها است.
در این سالها با بهره بردن از این المان های آشنا فیلمسازان زیادی مخاطبان را به سالن های سینما کشانده اند و با استفاده از فیلم های کمدی از شرایط فرهنگی و اجتماعی این دهه و تناقضاتی که با شرایط امروز دارد برای خنداندن افرادی که به سینما آمده اند استفاده کرده اند و علاوه بر این اتفاقات مهم و فیلم های جدی نیز در آن به تصویر کشیده شده است .
سعی بر این داشته ایم تا در این مطلب فیلم هایی که در آنها رد پایی از دهه شصت دیده میشود را مرور ای بکنیم چه فیلم هایی که به دهه ۶۰ پرداختند تا فقط نوستالژی آن سالها زنده شود و چه فیلمهایی که از این دهه به عنوان یک بستر زمانی در روایت قصه استفاده کرده اند.
هزارپا کمدی و سفر به دهه ۶۰
( هزارپا فقط) به نیت زنده کردن خاطرات دهه ۶۰ ساخته نشده اما از این فضا بهره برده است .در کمدی (هزارپا )اتفاقات در دهه ۶۰ روز می دهند اما ابوالحسن داوودی تلاش داشته است که غصه خود را جدا از بستر زمانی آن پیش ببرد.
دورهای که در آن (هزارپا) روایت میشود دورهای است که برای مخاطبان سینمای کمدی ایران تازگی ندارد و کمابیش با همین سبک و سیاق شاهد کمدی های دیگری هم بوده اند. در این فیلم استفاده مناسب از ظاهر آدمها در دهه ۶۰ به خوبی توانسته تا فضا را تنوع ببخشد نشان دادن مسائل و حتی اصطلاحات کلامی و اخلاقی زمان حال در فضای آن ده بسیار روی فیلم نشسته است و شوخی های بامزه ای را به وجود آورده که باعث شکست این زمان می شود.
(آباجان ) این قصه آشناست
(آباجان) به کارگردانی هاتف علیمردانی به سراغ خانواده سنتی رفته که زندگیشان تنها تحت تاثیر جنگ است بلکه مشکلات درونی خودشان هم آنان را در سال ۱۳۶۵ به چالش می کشاند. (آباجان) جزو فیلم هایی است که بسیاری از سکانس های آن تنها نقش نوستالژ یک بودن را بر عهده دارد و ارتباطی با پیشبرد قصه پیدا نمی کند ویژگی های مانند کارت بازی و کفتربازی که جزو المان های مخصوص دهه ۶۰ هستند .اما روایت فیلم از دهه شصت روایت جدیدی نیست. در بازسازی مقطع زمانی سوتی و گاف دیده نمیشود.
علیمردانی در اظهار نظری گفته است :آباجان جزو دغدغه های دوران کودکی من و روایت کننده لحظه هایی از زندگی من بود که تجربه کرده ام و فکر کردم که لازم است این لحظه به فرزند منتقل شود و او متوجه شود که ما در چه برخی از تاریخ چگونه زندگی می کرده ایم.
( نفس ) آلبومی از روز های آشنا
این دومین فیلم سینمایی نرگس آبیار روایتی از دهه ۶۰ دارد که با موضوع زندگی در زمان جنگ گره خورده است. خانواده ای که از ترس موشک باران شهر را ترک میکنند. در این فیلم سکانس های مربوط به مهمان شدن خانواده در خانه بستگان در شهر یزد و ورود دخترک به اتاقی که سطح آن با پیله های ابریشم پر شده است در جلب توجه مخاطب بسیار نقش داشته اند .
در این فیلم تلویزیون سیاه و سفید که بچه های داستان به شوق دیدن مربوط کارتونهای آن دور از جمع می شدند، خرید کوپن و یا مناسبات همسایه ها با همدیگر نشانه های آشنایی دهه ۶۰ هستند که به نمایش کشیده شده اند.
(نهنگ عنبر)خندیدن به خاطره ها
(نهنگ عنبر) دیدهشدن و فروش خود را مدیون به نمایش گذاشتن نوستالژی های دهه شصتی است .این فیلم ساخته سامان مقدم در ۲ قسمت بازگشت کامل به دهه ۶۰ و خاطره بازی با المان های آشنایی این دهه است .
مقدم در این فیلم به سراغ سوژه های خاصی مثل ممنوعیت استفاده از دستگاه پخش ویدئو و موسیقی های شاد لوس آنجلسی و جنگ رفته است .
در نهنگ عنبر ۱ بیشتر نقطه اتکای فیلم بر گریم و طراحی لباس برای نزدیک شدن به فضای دهه شصت است اما در نهنگ عنبر ۲ چون این امر برای مخاطب عادی شده است جذابیت زیادی ندارد. شاید اگر مقدم توازنی در پرداخت به دوره های مختلف زندگی ارژنگ صنوبر نقش اول فیلم خود برقرار میکرد میشد نهنگ عنبر را یکی از سرگرم کننده ترین کمدی ها لقب داد.
(بمب یک عاشقانه ) نوستالوژی جانمایه ی اصلی فیلم
با تماشای این فیلم به بمباران شهرها در جنگ تحمیلی بر می گردیم .بمب یک عاشقانه آخرین ساخته پیمان معادی سراسر از سکانس هایی است که دهه شصتی ها از آنها خاطره دارند و خوب یادشان هست که پناهگاه ها چقدر آنها را هیجان زده می کرد و درست مثل سعید با دستانشان روی دیوار سایه های متحرک می ساختند.
جذابیت جدیدترین فیلم معادی ایجاد حس نوستالژی است ،لحظاتی که ساکنان ساختمان در زیر زمین جمع می شوند تا بمباران قطع شود و سکانس هایی که در دفتر مدرسه اتفاق میافتد و مدیران و معلمان را نشانمان میدهد که جزو فضاهای سالهای دهه ۶۰ بوده اند.
در سکانس های بیرونی فیلم ما با المان های مواجه می شویم که مربوط به دهه شصت بودند، مانند نوار کاست ،زنبیل باجه تلفن .اما حضور چنین مواردی در مقابل صحنه بدون آن که نسبتی با تصویر داشته و مناسب موقعیت باشند به نوعی در تصویر کشیدن سالهای دهه شصت افراط و اشتباه به شمار می رود. در طراحی صحنه تلااش های فراوانی شده است فضاسازی فیلم در القای حال و هوا و شرایط زندگی مردم در سالهای جنگ بسیار موفق بوده است.
( ماجرای نیمروز) یک داستان سیاسی
از آنجایی که در دهه شصت هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی اتفاقات مهمی صورت گرفته است اما با وجود اهمیت این حوادث چندان مورد توجه سینمایی ها قرار نگرفته است و منتقدان بر این عقیده هستند که جنگ باعث شده تا از دیگر جهات به این دوره نگاه نشود. از حوادث سیاسی مهم دهه شصت مثل حوادثی چون انفجار دفتر ریاست جمهوری ،شهدای محراب ا،قدامات گروهک های تروریستی و شهادت بزرگانی چون مفتح و مطهری در آثار سینمایی هیچ نشانی نیست.
ماجرای نیمروز یکی از چند فیلم محدودی است که راجع به این دسته از حوادث دهه شصت ساخته شده است و سعی بر این داشته تا با نگاهی بی طرفانه به اقدامات تروریستی گروهک مجاهدین خلق بپردازد. قبل از (ماجرای نیمروز) محمد حسین مهدویان (ایستاده در غبار )را که یکی از مهمترین مسائل بی پاسخ تاریخ دفاع مقدس و انقلاب یعنی ربوده شدن احمد متوسلیان بود پرداخت که این فیلم چندان بین مخاطبان و منتقدان موفق نبود.
(ماجرای نیمروز) طوری است که ترس و التهاب روسای شست را در وجود مخاطب شکل میدهد و موسیقی متن نیز به این امر کمک شایانی نموده است.
دیدگاهتان را بنویسید