سینمای واقع گرا مکتبی نو در سینمای دوران جنگ
سینمای واقع گرا مکتبی نو در سینمای دوران جنگ
در میان کسانی که در زمان جنگ سینماگران را به توجه به مکتب نوی سینمای واقع گرا در بریتانیا فراخواندند ، مایکل بالکن از همه موفق تر و تأثیر گذارتر بود . او که سرپرستی استودیو های کوچک ایلینگ را در سال 1938 از بازبل دیردن تحویل گرفته بود به ساختن کمدی موزیکال های عامه پسند که از آغاز دهۀ 1930 تنها نقطۀ اتکای این استودیو بود ادامه داد.
اما از سوی دیگر به دنبال سینمایی بود که با مسائل زندگی انگلیسی های معاصر ، هم از لحاظ ظاهر و هم از لحاظ داستان ، بیشتر در ارتباط باشد . او با هدف ایجاد چنین سینمایی دو چهرۀ کلیدی سینمای مستند را به خدمت گرفت : هری وات که فیلم هدفی برای امشب ( 1941 ) را برای شرکت کراون فیلم نوشته و کارگردانی کرده بود ؛ و آلبرتوکاوالکانتی برزیلی الاصل که در دهۀ 1920 یکی از اعضای جنبش آوانگارد پاریس بود و در سال 1934 برای کارکردن با جان گریرسون در GPO به انگلستان آمده بود .
اواخر دهۀ 1950
بالکن ، چارلز فرند و چارلز کرایتون و رابرت هیمر را نیز به خدمت گرفت که به اتفاق وات و بازیل دیردن تا اواخر دهۀ 1950 در این استودیو ماندند و غالب تولیدات آن را کارگردانی کردند . این کارکنان ثابت که حقوقی اندک ، اما ثابت داشتند به اتفاق فیلمنامه نویسان ثابت این استودیو ( اتی . ای . بی . کلارک و انگس مکفیل ) و کارگردانان هنری ثابت آن ( مایکل رلف از سال 1942 تا پیش از تهیه کنندگی برای دیردن و کارگردانی چند فیلم کارگردان هنری استودیو بود ) سبک خاص استودیوی ایلینک را پروارندند که ، به قول بالکن ، « واقع گرایی » را بر « زرق و برق » ترجیح می داد .
پس از جنگ ، استودیوی ایلینگ به سراغ چندین ژانر سینمایی رفت که از آن جمله اند فیلم بسیار موفق تمام شب ( 1945 ) که یگانۀ تجربۀ این استودیو در حیطۀ ژانر ترسناک بود و فیلم زنجیر صورتی و واکس نشان دار ( 1945 ) که ملودرامی بود که داستان آن در لندن عصر ویکتوریا می گذشت . با این حال ژانر غالب در این استودیو همان کمدی بود . پس از موفقیت فیلم های ویل هی و جرج فورمی که ایلینگ در زمان جنگ تولید کرد ، کمدی تا زمان نمایش فیلم هیو و کرای ( چارلز کرایتون ، 1947 ) کنار زده شد .
کرایتون
کرایتون در این فیلم ابتدا از فیلمبرداری واقع گرایانه و مستندگونه برای خلق وضعیت آشنای زندگی در لندن پس از جنگ بهره می گیرد ، و سپس با طرح داستانی عجیب و دور از واقع در این فضا موقعیت هایی مضحک و خنده دار ایجاد می کند . این فیلم الگوی کمدی های معروف پس از خود قرار گرفت که عبارتند از گذرنامه به پیملیکو ( 1949 ) ، تا بخواهی ویسکی ( 1949 ) مردی با لباس سفید ( 1951 ) ، لات و لوت های لاوندر ( 1951 ) ، قلب های مهربان و نیم تاج ( 1949 ) ، و قاتلین زن ( 1955 ) که در چهار فیلم آخر الک گینس بی نظیر و بی همتا بازی کرده است .
در فیلم گذرنامه به واسطۀ یافتن گنجی در گودالی ، کاشف به عمل می آید که پیملیکو نه از آن انگلستان ، بلکه متعلق به بورگونی فرانسه است ؛ از همین رو اهالی منطقه به فکر کناره گیری از انگلستان می افتند ؛ شوخی ای که در زمان جنگ اصلاً بجا و مناسب تلقی نمی شد .
آلمان : نازیسم و پس از آن دورۀ حکومت نازی ها ، نوشته اریک رنچلر
دیدگاهتان را بنویسید