#


نمای نقطه نظر

نمای نقطه نظر
6 آوریل 2017 بدون نظر 1937 بازدید

نمای نقطه نظر

استفاده از نمای نقطه نظر

با استفاده از نمای نقطه نظر نه تنها می توان تصورات شخصیت ها را به نمایش درآورد ، بلکه می توان از آن در ایجاد روابط زمانی و مکانی که برای انسجام روایی اهمیت بسیار دارند نیز سود جست ؛ و این روابط را هم می توان میان عناصر یک صحنه واحد برقرار کرد ( مثلا میان رویدادهایی که همزمان در یک مکان اتفاق می افتند ) و هم میان صحنه هایی که در زمان ها و مکان های مختلف روی می دهند .

در دوره قبل ، فیلمسازان گاهی فضای یک نمارا تجزیه  می کردند و برخی قسمت ها را برمی گزیدند تا تصویر دقیق تری از آنها ارائه دهند ، چنانکه در فیلم عینک مطالعۀ مادر بزرگ چنین تدبیری به کار رفته است. این نوع تدوین تحلیلی بعدها بسیار رواج یافت ، اما در همین دوره انتقال هم گاهی برای برجسته کردن جزئیات مهم داستان به کار می رفت _ برخلاف کاربرد آن در دوره قبل که صرفا برای ایجاد لذت بصری بود.

فیلم تلگرافچی

برای مثال ، در تلگرافچی لاندیلی وقتی که دزدان سرانجام وارد دفتر متصدی تلگراف می شوند ، او آنها را با شیئی که به نظر می رسد هفت تیر است تهدید می کند ، اما با یک درون برش درمی یابیم که او تنها به یک آچار مسلح است. در زمانی که تدوین تحلیلی متداول نبود ، برای ایجاد رابطه میان فضاهای مختلف یک صحنه و آگاه ساختن تماشاگر از موقعیت مکانی رویداد اصول و قرار دادهای خاصی رواج یافت.

در حقیقت ، بخشی از تعلیق در فیلم تلگرافچی لاندیلی به این بستگی دارد که تماشاگر از روابط فضایی فیلم تصور روشنی در ذهن داشته باشد. وقتی که متصدی تلگراف برای نخستین بار وارد محل کار خود می شود از ایوان دفتر راه آهن وارد اتاقی در داخل ساختمان می رود. این بازیگر با پیروی از اصل تداوم جهت هماهنگی که از گوشه راست پرده از قاب خارج می شود از گوشه چپ پرده وارد می شود.

وقتی که سارقین در اتاق بیرونی را می شکنند و به درون می روند ، تماشاگر می داند که آنها چه فاصله ای را باید طی کنند که به زن وحشت زده ( متصدی تلگراف ) برسند. در اینجا حرکت شخصیت است که نماها را به هم پیوند می دهد ، اما در همین زمان قراردادهای متعدد دیگری که بسیارشان به موقعیت نسبی دوربین در جایگاه های متوالی مربوط می شوند ، نیز برای ایجاد روابط فضایی رواج یافته بود.

علاوه بر این ، تلگرافچی لاندیلی یکی از الگوهای تدوین را که با نام کارگردان این فیلم ، دیوید وارک گریفیث ، پیوند دارد ، به نمایش می گذارد. گریفیث به خاطر برش موازی یا رویداد موازی و یا تدوین موازی شهرت یافته بود. او از رهگذر این نوع تدوین بود که « نجات در آخرین لحظه » را که نفس تماشاگران را به شماره می انداخت ، پدید می آورد .

تدوین موازی

اما در چند فیلم ، که پیش از استفاده گریفیث از تدوین موازی ساخته شده اند ، همین تدبیر به کار رفته است . بنابراین ، هرچند تدوین موازی به دست گریفیث رواج یافته است ، اما او خود مبدع آن نیست. در دو تا  از فیلم های ویتاگراف ،  یعنی دختر سنگ شکن و شلیک صد _به _یک ،که هر دو در 1907 ساخته شده اند ، میان مکانهای مختلف از طریق برش موازی ارتباط ایجاد شده است. در فیلم دوم حتی نوعی « نجات در لحظه آخر » هم به کار رفته است .

در چند فیلم پاته ، که در سال های 1907 و 1908 ساخته شده اند ، نیز فصلهای کوتاهی وجود دارد که مبتنی بر تدوین موازی هستند. پیرنگ و تدوین یکی از فیلم ها ، فرار در آخرین لحظه ( 1908 ) ، آن را به ویلای دور افتاده (1909 ) ، اثر گریفیث ، شبیه می سازد و با توجه به زمان ساخت فیلم پاته مسلم است که که از فیلم گریفیث تقلید نشده است .

اما گریفیث از همان اغاز میان تعقیب کننده و تعقیب شونده ، و به دام افتاده و نجات دهنده برش موازی ایجاد می کرد ؛ و هم او همراه با دیگر کارگردانان آمریکایی تدوین موازی را چنان تکامل بخشید. که از صورت نسبتا ابتدایی که فرانسویان به کار می برند بسیار فراتر رفت. مثلا در تلگرافچی لاندیلی ، در نقطه اوج از زن وحشت زده به سارقان که در حال خرد کردن در هستند برش زده می شود. و از آنها  قطع می شود به زن که در واگن لکوموتیو قطار قرار دارد ؛ و سپس قطع مکی شود به یک « نمای متحرک » از قطار در حال حرکت.

 

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *