#


فیلم قصه ی عامه پسند

قصه ی عامه پسند
14 فوریه 2017 بدون نظر 2291 بازدید

فیلم قصه ی عامه پسند

مروری برفیلم قصه ی عامه پسند

خلاصه داستان

قصه­ی عامه پسند، در طول زمان زیگ زاگ می­زند و تعدادی داستان «نوآرِ» در هم گره خورده در باب شخصیت­های خشن و مستأصل­اش تعریف می­کند.

در همان حال، دزدها و اراذل و اوباش­اش، مدام حرف می­زنند و گاه شاعرانه هم این کار را انجام می­دهند و مثلاً می­پرسند چیزی که در آمریکا اسم­اش را گذاشته­اند «همبرگر یک چارکی»، چرا در پاریس از آن «نوع گنده­اش با پنیر» نام می­برند والی آخر.

موضوع سه داستان اصلی فیلم، یکی، گنگستری است که از سوی رئیس مافیاییِ حسودش مأمور شده تا از نامزدش مراقبت کند؛ دیگری، درباره بوکسوری است به آخر خط رسیده، که به او دستور می­دهند ببازد، و او نمی­بازد؛

و سومی راجع به دو تا از همان اراذل و اوباش است که موقع عبور از یکی از دست­اندازهای خیابان تیرشان در می­رود و به طور اتفاقی می­خورد توی مخ گروگان­شان، و تمامی روزشان را صرف تمیز کردن خون و مغز از هم پاشیده­ی قربانی می­کنند. حکایت­هایی که روی کاغذ چیزکی به نظر نمی­رسد و اما در دستان تارانتینوی دیوانه، به یک فیلم مفرح و مدرن تبدیل شده است.

بهشت عشقِ فیلم­ها!

قصه­ی عامه پسند   1994

نویسنده و کارگردان: کوئنتین تارانتینو. بازیگران: جان تراولتا (وینسنت)، ساموئل ال.جکسون (جولز)، اوما تورمن (میا)، روسانا آرکت (جودی)، تیم راث (پامکین)، هاروی کایتل (وینستن)، وینگ ریمز (مارسلوس)، کریستوفر واکن (کاپیتان کنز)، بروس ویلیس (بوچ). مدت: 154 دقیقه. بودجه: 8 میلیون دلار. فروش (در دنیا): 212 میلیون دلار.

اسکارها:  

  • بهترین فیلمنامه اریژینال: کوئنتین تارانتینو و راجر ایوری.

نامزدهای اسکار:

  • بهترین فیلم.
  • بهترین کارگردان: کوئنتین تارانتینو.
  • بهترین بازیگر مرد: جان تراولتا.
  • بهترین بازیگر زن نقش دوم: : اِما تورمن.
  • بهترین بازیگر مرد نقش دوم: ساموئل ال.جکسون.
  • بهترین تدوین: سالی منکه.

سایر برندگان اسکار 1994:

  • بهترین فیلم: فارست گامپ.
  • بهترین کارگردان: رابرت زمه کیس (فارست گامپ).
  • بهترین بازیگر مرد: تام هنکس (فارست گامپ).
  • بهترین بازیگر زن: جسیکا لنگ (آسمان آبی).
  • بهترین بازیگر مرد نقش دوم: مارتین لندو (اد وود).

بهترین بازیگر زن نقش دوم: دایان ویست (گلوله­ها بر فراز برادوی).

ماراتنی مملو از جذابیت

برای سر درآوردن از معنای فیلم زیاد به خود فشار نیاورید و در عوض خود را آماده کنید برای ورود به دیزنی لندِ تارانتینو، «ماراتن»ی پر حرف و مملو از جذابیت و هیجان سینمایی!

در «پارک موضوعیِ» تارانتینو، طوری پرسه می­زنیم که گویی در یک بازی کامپیوتری کارتونی هستیم. کلیک، و خود را کلوب شبانه­ای باز می­یابیم که پیشخدمت­اش مریلین مونرو است؛

کلیک، و در یک رینگ بوکس پر از گل و لای هستیم؛ کلیک، و خود را در یک مغازه گروبرداری می­یابیم. روی مبلِ گنده و گرم و نرمی لم داده و غرقه در دیوانه­بازیِ کنترل شده­ای می­شویم؛ از آن نوع بازی­هایی که دیگر دست از سرمان برنمی­دارد؛ بله از آن نوع دوست داشتنی­اش که فقط در سینما گیر می­آید!

بازیگران

جان تراولتا: می­گفتند نمی­شود. آخر چطور می­شد یک ستاره­ی سوخته­ی دهه­ی 1970ای را در دهه 1990 طوری دوباره روشن کرد که هنوز بدرخشد؟ ولی این کاری بود که تارانتینو، با تراولتا در قصه­ی عمامه پسند انجام داد و تراولتا نیز، پیروزمندانه، نشان داد که چه بازیگر خوبی بوده است.

از آن مهم­تر وقتی تارانتینو، یکی از قطعات تبِ شنبه شب، موزیکالِ 1977ای تراولتا را در فیلم­اش احیا کرد، آن موزیکال هم که به دست فراموشی سپرده شده بود، ناگهان به موزیکالی کالت مبدل گردید. از آن زمان تا به حال، تراولتا در فیلم­های قابل توجه دیگری درخشیده،

از جمله در: شورتی را بگیرید (1995)، تغییر چهره و شهر دیوانه (هر دو 1997)، رنگ­های اصلی، خط باریک قرمز (هر دو 1998) و شمشیر ماهی (2001).

ساموئل ال. جکسون

: تارانتینو، شخصیت دوزخی و بد و بیراه­گویِ جولز را با داشتن ساموئل ال. جکسون نوشت. وقتی جکسون تاقچه بالا گذاشت، تارانتینو هم به فکر افتاد تا نقش­اش را به وینگ ریمز یا پل کالدورن بسپارد.

اما هنگامی که جکسون خبر این قضایا به گوش­اش خورد دوباره تست بازیگری داد. اینجا بود کالدرون در نقش کوتاهِ پل، متصدی بار ظاهر شد و ریمز در جلد مارسلوس والاس، یکی از مهم­ترین نقش­های فیلم فرو رفت.

جکسون از وقتی گذارش به محله اسپایک لی افتاد، «کار درست را انجام داد» و سپس، در آثار معتبری چون دریای عشق (1989)، رفقای خوب (1990)، تب جنگلی (199) و بازی میهن پرستانه (1992) ظاهر شد. او در نقش­های مهم فیلم­های نه چندان مهمی مثل آموس و آندرو و نشنال لپمون (هر دو 1993) بازی کرد.

بعداً، در از دست دادن آیزا، و جان سخت با تمام نیرو (هر دو 1995) نیز نقش آفرید. از بین دیگر فیلم­هایش باید به تغییر مسیر و جنگ­های ستاره­ای: اپیزود 2 حمله کلون­ها (هر دو 2002) نام برد.

آماندا پلامر

: نقش­های هانی بانی و پامپکین، مخصوصاً برای آماندا پلارمر و تیم راث، نوشته شد. شور اصلی آماندا پلامر در زندگی تئاتر است. او در تعداد زیادی فیلم­های تلویزیونی و فیلم مستقل سینمایی ظاهر شده؛ از جمله در جو علیه آتش­فشان (1991)،

این بچه کیه؟، جنگ به خاطر جسیکا کوچولو (1993)، یک آرزوی ساده (1997)، مجتمع آپارتمانی (1999)، سرنخی پیدا کن (2002).

تیم راث

: راث، سرقفلی بسیاری از فیلم­های مستقل بوده. از جمله: سگدونی (1992)، در قلب تاریکی (1994)، اودسای کوچک (1995). او در فیلم­های بدنه اصلی نیز حضوی مستمر داشته، مثلاً در راب روی (1995)، همه می­گویند دوستت دارم (1996)، وتل (2000) و تفنگدار (2001).

پشت صحنه

  • شخصیت جولز قرار بود (مدل) موی «آفرو» عظیمی داشته باشد؛ ولی یکی از عوامل تدارکات، اشتباهی، کلاه گیس مو وزوزی بافته­ای خرید، بی­آن که از تفاوت بین این دو مدل مو آگاه باشد. فرصت نبود تا درست­اش کنند.
  • صحنه­ای که وینسنت، سرنگ را در سینه میا فرو می­برد، در واقع، سوزن را بیرون می­کشد؛ بعد، فیلم را برعکس کردند تا افکتِ فرو کردنش تداعی شود.
  • میا، وینسنت را «کابوی» صدا می­زند، که اشاره­ای است به نقش جان تراولتا در کابوی شهری (1980)؛ وینسنت هم، میا را «کاگرل» صدا می­زند که اشارتی است به شخصیت اِما ترمن در حتی کاگرل­ها نیز دلتنگ می­شوند (1993).
  • هر بار وینسنت به دستشویی می­رود اتفاق بدی رخ می­دهد؛ اگر دقت کنید، در شروع فیلم، وقتی وینسنت به دستشویی می­رود، پامکین و هانی بانی دارند درباره دزدی حرف می­زنند.
  • صحنه­ی زنده کردن میا به کمک تزریق آدرنالین، از مستندِ پسر آمریکایی: شرح حال استیون پرنیس (1978) ساخته مارتین اسکورسیزی وام گرفته شد.

قرار بود چی بشه چی شد

ابتدا قرار بود نقش وینسنت وگا توسط مایکل مدسن (که همین نقش را در سگدونی ایفا کرد) بازی شود. مدتی هم صحبت­اش بود که دانیل دی لوئیس نقش­اش را بازی کند.

فیلمی از یک خوره فیلم

تارانتینو یک خوره­ی فیلم به تمام معنا است؛ و قصه­ی عامه پسند، آشکارا، تجلیلی است از ژانر نوآر و انواع و اقسام فیلم­های قدیمی. در اینجا تعدادی از فیلم­هایی را نام می­بریم که تارانتینو در قصه­ی عامه پسند به آنها اشاره کرده:

گروه استثنایی (گدار)، خوب، بد، زشت، کشتار با اره برقی در تگزاس، ماه عسلی­ها، منشی محبوب من، هالووین، بوسه مرگبار، روح و جان، صحنه سازی، نیکیتا، رهایی، تبِ شنبه شب، گریس.

فیلم­هایی در مایه­ ی قصه­ ی عامه پسند

سال اژدها (1985)، رمانس واقعی (1993)، قاتلین بالفطره (1994)، جکی براون (1997) و تقاص (1999).

نظر منتقدها

مجله تایمز

: «تارانتینو، با جسارتی قابل ستایش، «آدرنالین»اش را در رگ­های ملودرام آمریکایی تزریق کرده و فیلمسازهای هالیوودی معاصر را در پرداخت­های بی­حس و حال محتاطانه­اش به چالش کشیده است.»

اد گونزالس (اسلنت مگزین)

: «جاناتان رزبنام، خیلی قشنگ، فیلم تارانتینو را به «بهشتِ عشق فیلم­ها» تشبیه کرده؛ منظور این نیست که تارانتینو زندگی واقعی ندارد؛ مسئله این است که زندگی او سینماست… او نیز مثل شخصیت­های، از جنس سینماست.»

کارگردان

کوئنتین تارانتینو، که قبل از فیلمسازی مدتی در یک مغازه کرایه فیلم­های ویدیویی کار می­کرد، با قصه­ی عامه پسند، به محبوب­ترین فیلمساز خوره­های فیلم دنیا تبدیل شد؛ طرفدارانش هنوز که هنوز است در حال تعبیر و تفسیر فیلمی هستند که درست پس از فیلم به شدت خشن­اش، سگدونی (1992) ساخت؛

می­گویند تارانتینو، بازیگرانش را به جلسه شامی در یک رستوران دعوت کرد: اگر از مصاحبت شما لذت می­برد، انتخاب می­شدید. البته بیرون کشیدن تراولتا از جهنمی که در آن سر می­کرد و دوباره تبدیل کردنش به یک ستاره، قطعاً آسان نبوده است. انتخاب ساموئل ال.جکسون نیز شانسی نبود، او باید آن اسکار لعنتی را می­برد.

بوچ کابوس دیده و در آن حکایت به چنگ آوردن ساعتِ پدر مرده­اش را دوباره زندگی کرده است.

کاپیتان کنز (کریستوفر واکن)، رفیق پدرش، از نظامی­هایی که در ویتنام جنگیده، به سراغ­اش می­آید و به وی می­گوید: طوری که پدرت به این ساعت نگاه می­کرد، از بدو تولد باید به تو به ارث می­رسید.

اگر یکی از آن ویتنامی­ها دست­اش به آن ساعت می­رسید، پدرت خوب می­دانست که توی آتش جهنم خواهد سوخت. بنابراین آن را توی کفش­اش قایم کرد. پنج سال تمام این ساعت را پنهان کرده بود. بعد اما قبل از مرگ این ساعت را به من داد.

من هم دو سالی آن را قایم کردم و بعد از گذشت هفت سال نگه داشتنِ این تکه فلز بیچاره، مرا به زادگاهم برگردانند. و حالا پسر کوچولو، من این ساعت را به تو می­دهم.

برچسب ها برچسب‌ها:, , ,
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *