فیلم شورش دیدنی طبقه ی متوسط
مروری بر فیلم شورش دیدنی طبقه ی متوسط
کارگردان: مایک نیکولز. نویسندگان فیلمنامه: باک هنری، کالدر ویلینگهام؛ بر اساس کتاب چارلز وب. بازیگران: آن بنکرافت (خانم رابینسون)، داستین هافمن (بنجامین براداک)، کاترین راس (الن رابینسون)، ویلیام دانیلز (آقای براداک)، موری همیلتون (آقای رابینسون)، الیزابت ویلسون (خانم براداک)، برایان آدری (کارل اسمیت)، والتر بروک (آقای مکگوایر)، نورمن فل (آقای مککلری)، آلیس گوستلی (خانم سینگلمن)، ماریون لوم (دوشیزه دیویت)، ادراگیل (زن توی اتوبوس). تهیهکنندگان: جوزفیی. لیواین، لارنس تورمن. مدت: 105 دقیقه. بودجه: 3 میلیون دلار. فروش: 44 میلیون دلار.
اسکارها:
- بهترین کارگردان: مایک نیکولز.
نامزدهای اسکار:
- بهترین فیلم: لیواین، تورمن.
- بهترین بازیگر مرد: داستین هافمن.
- بهترین بازیگر زن: آن بنکرافت.
- بهترین بازیگر زن نقش دوم: کاترین راس.
- بهترین مدیر فیلمبرداری: رابرت سرتیس.
- بهترین فیلمنامهی اقتباسی: کالدر ویلینگهام، باک هنری.
سایر برندگان اسکار 1967:
- بهترین فیلم: در گرمای شب.
- بهترین بازیگر مرد: راد استایگر (در گرمای شب).
- بهترین بازیگر زن: کاترین هپبورن (حدس بزن چه کسی برای شام میآید).
- بهترین بازیگر مرد نقش دوم: جورج کندی (لوک خوشدست).
- بهترین بازیگر زن نقش دوم: استل پارسونز (بانی و کلاید).
جستجو برای یافتن خویش
تصور اینکه زمانی داستین هافمن وجود نداشته، مشکل است! کابوی نیمهشب، رینمن و توتسی تبدیل به خاطرات زندگی ما شدهاند. ولی به هر حال، زمانی او واقعا بازیگری بود تازهکار که مطمئن نبود آیا سروشکل و قد کوتاه و سبک بازیگریاش روی پردهی سینما جواب میدهد یا خیر. ولی در این زمینه قضیه فراتر از سر و ریخت بازیگرها میرود و دلیلاش هم اینکه اگر قرار بود فارغالتحصیل امروزه به عنوان یک کمدی مستقل به نمایش درآید، احتمالا همان زلزلهی سال 1967 را به راه میانداخت. مضمون فیلم هنوز تر و تازه است و شاید حتی به خاطر فروپاشی فرهنگ و طرز تفکرِ «زود به پول و پله برسِ دههی 1980»، خیلی هم بیشتر از زمان خودش؛ چون جوانها همیشه با مشکل «جستجو برای یافتن خویش» دست و پنجه نرم خواهند کرد.
البته این درست است که مضمون فیلم در سال 1967 جنجالی به پا کرد. فارغالتحصیل دربارهی یک شورش خانگی، شورشی در بین طبقه متوسط بود و داستاناش سینماروها را به وجد آورد. نسل هافمن برایش کف زدند، چون با او همذاتپنداری میکردند ولی پس از آن نیز، هر نسل جدیدی با دیدن فیلم، لذت برده از اینکه قهرمان خودش را پیدا کرده است. فیلم را حالا تماشا کنید و ببینید چطور شما را در دریا فرو میبرد و یا نه، نگاه کنید و ببینید که در نهایت، زیاد راه دوری نیامدهایم و برای خیلی از جوانهایی که میخواهند خود را از زیر سایهی سنگین بزرگترها خلاص کنند، در هنوز هم بر همان پاشنه میچرخد.
خلاصه داستان
بنجامین براداک (داستین هافمن) که تازه فارغالتحصیل شده، بیآنکه بداند چه کار میخواهد توی زندگی انجام دهد، به خانهاش در حومههای مرفه لسآنجلس برمیگردد. در حالی که تابستان را بدون برنامه میگذراند توسط همسر شریک حقوقی پدرش، خانم رابینسون (آن بنکرافت) اغوا میشود. اوضاع وقتی پیچیدهتر میشود که والدین از همه جا بیخبرش، قرار ملاقاتی بین او و دختر رابینسونها، اِلن (کاترین راس) ترتیب میدهند.
خانم رابینسون به بنجامین هشدار میدهد که دخترش را نبیند و رابطه را قبل از جدی شدن قطع کند وگرنه خودش میداند. بنجامین خیلی سعی میکند اِلن را از خود براند ولی وقتی اِلن اشکاش درمیآید، بنجامین خلع سلاح شده و یک دل نه صد دل عاشقاش میشود. اما این موقعیت را چطور میتواند به مادر او توضیح دهد؟ سپس قبل از آنکه از دست بنجامین کاری ساخته باشد، خانم رابینسون با ورسیون خودش از این ماجرا –که اصلا به نفع بنجامین نیست- اوضاع را به شدت علیه او تغییر میدهد. اِلن که به شدت به هم ریخته، با دل آشوبی به بنجامین پشت میکند و دوباره به سراغ نامزد سابقاش کارل (برایان آدری) میرود. اما بنجامین نیز بیکار نمینشیند و به امید به دست آوردن اِلن، خودش را به آب و آتش میزند تا عشقاش را بازیابد.
بازیگران
داستین هافمن: از اینکه نقش را از آن خود کرده، هاج و واج مانده بود چون شخصیت اصلی در کتاب یک مرد موبور آنگلوساکسون پروتستان است. کارنامهی سینمایی هافمن چنان پربار است که مثل پیشینهی سینمایی شمایلهایی چون دونیرو و پاچینو، حالت تاریخچهی کوتاهی از سینمای معاصر آمریکا را دارد. در بین بهترین فیلمهایش به اینها برمیخوریم: کابوی نیمهشب (1969)، بزرگمرد کوچک (1970)، پاپیون (1973)، لنی (1974)، همه مردان رئیس جمهور و ماراتن من (هر دو در 1976)، کریمر علیه کریمر (برندهی اسکار بهترین بازیگر، 1979)، توتسی (1982)، رینمن (برندهی اسکار بهترین بازیگر،1988)، دیک تریسی (1990)، شیوع (Outbreak، 1995) و دُم سگو بجنبون (1997).
آن بنکرافت:
در موقع بازی در فارغالتحصیل 36 ساله، یعنی فقط 6 سال مسنتر از داستین هافمن بود. با چهرهپردازی او را مسنتر و درهم شکستهتر جا زدند و با این حال، به قول راجر ایبرت، او تنها شخصیتی است که از فیلم فراتر میرود: «حوصلهاش از زندگیاش سررفته و روانداختناش به بنجامین بیشتر از روی عطوفت است و یا نومیدی. او تنها شخصیت فیلم است که زبان تند و تیزی دارد، رک و راست است، شوخ است و معلوم است چه میخواهد. او تنها شخصیت فیلم است که دلتان میخواهد با او گفتگویی داشته باشید.» معروفترین کار آن بنکرافت، از اولین نقشهایش هم هست: نقش آنی سالیوان که در اجرای صحنهای و بعد در ورسیون سینمایی معجزهگر (1962) بازی کرد. سپس در کدو خور (1964) ظاهر شد و در سال 1975 در زندانی خیابان دوم. آخرین فیلم مهماش مرد فیلنما (1980) بود ولی بزرگترین فیلم زندگیاش در واقع، ازدواج با مل بروکس از کار درآمد که تا آخر عمر کنار یکدیگر ماندند.
کاترین راس: از بوچ کسیدی و ساندس کید (1969) و همسران ستپفورد (1975) گذشته، فارغالتحصیل در واقع قلهی اورست زندگی حرفهای اوست که همیشه کار کرده ولی تریبا هیچ وقت نقش درست نصیباش نشده. او با سام الیوتِ بازیگر ازدواج کرده و از نویسندههای معتبر کتابهای کودکان است.
پشت صحنه
- لارسن ترمن، تهیهکنندهی تازهکار، هزار دلار قرض گرفت و به چارلز وب نویسندهی فارغالتحصیل (چاپ 1962) داد تا کتاباش را در اختیار دیگران نگذارد.
- نقش متصدی هتلی که بنجامین اتاقی در آن رزرو میکند، توسط باک هنری، نویسندهی فیلمنامه ایفا شده.
موسیقی
حذف موسیقی سایمون و گارفانکل، حکم این را دارد که سر از تن کسی قطع کنید. ترانهها حالت چشماندازهای ذهن شخصیتها را دارد و یکی از آنها به خصوص، Mrs.Robinson تا ابد یک کلاسیک باقی خواهد ماند. وقتی جودی ماجیو، یکی از بازیگران افسانهای بیسبال آمریکا، این خط از این ترانه را شنید که میگوید: «کجا رفتی جودی ماجیو؟» خیلی به آن آدم بیجنبه برخورد و مدتها طول کشید که به آن بابا توضیح دادند که غرض، بیاحترامی به وی نبوده است.
قرار بود چی بشه، چی شد
ابتدا قرار بود رابرت ردفورد در نقش بنجامین، دوریس دی در نقش خانم رابینسون، رونالد ریگان در نقش پدر بنجامین و کندیس برگن در نقش اِلن بازی داشته باشند. ردفورد بلافاصله کنار گذاشته شد چون نیکولز معتقد بود که زیادی خوشتیپ و از خود مطمئن است.
نظر منتقدها
بازلی کراوتر (نیویورک تایمز): «از پرستون استورجس و کمدیهای فوقالعادهاش به این سو، فارغالتحصیل یکی از جدیترین کمدیهای هالیوودی است که به هجو آداب و رسوم اجتماعی میپردازد.»
باران شدیدی میبارد ولی بنجامین و اِلن آنقدر شیفتهی یکدیگر شدهاند که قرار اتومبیلسواری خود را لغو نکردهاند. بنجامین اتومبیلاش مقابل خانهی رابینسونها نگه میدارد ولی به جای اِلن این خانم رابینسون است که در را به رویش باز میکند و از او میخواهد که دیگر به سراغ دخترش نیاید اگرنه زندگی را برایش جهنم خواهد کرد.
کارگردان
مایک نیکولز که با نام اصلی مایکل ایگور پشکوفسکی در برلین به دنیا آمده، دربارهی یکی از مضامین احتمالی فارغالتحصیل اظهار داشته: «شاید این فیلم دربارهی مرد جوانی باشد که با دیوانگی راه خود را در زندگی پیدا میکند.» این مفهومی بود که به مشخصهی فیلمهای مایک نیکولز تبدیل خواهد شد. همکاری مایک نیکولز با اِلن می باعث شد نوعی کمدی مدرن خلق کنند و به شهرت برسند. این دو به کمدیهای دههی 1950 نوعی شوخطبعی هوشمندانه بخشیدند و سوژهی خنده مردم را تغییر دادند.
نیکولز قبل از کارگردانی اسکاریِ فارغالتحصیل فقط یک نمایشنامه کارگردانی (ورسیونِ تئاتری پابرهنه در پارک) و یک فیلم ساخته بود: چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد (1966). کاترین راس تعریف میکند که چطور نیکولز قبل از شروع فیلمبرداری سه هفته تمام با بازیگرها تمرین کرد تا برای بازی در جلوی دوربین کاملا آماده باشند. به گفتهی هافمن: «او همان کاری را انجام داد که یک هنرمند انجام میدهد. نقاشی میکرد.
همین طور که جلو میرفت، مسیری را که باید برود، “حس” میکرد.» نیکولز پس از ویرجینیا وولف و فارغالتحصیل فیلمهای درخشانی چون کچ22 (1970)، معرفت جسم (1971)، سیلکوود (1982)، دختر کارمند (1988)، کارت پستالهایی از لبه پرتگاه (1990)، رنگهای اصلی (1998) و مینیسریال فرشتهها در آمریکا (2003) را ساخته است.
دیدگاهتان را بنویسید