#


پرویز پرستویی؛ بازیگر تکرار نشدنی سینما و تلویزیون ایران

22 اکتبر 2018 بدون نظر 2071 بازدید

پرویز پرستویی؛ بازیگر تکرار نشدنی سینما و تلویزیون ایران

موارد جالبی در مورد پرویز پرستویی؛ بازیگر محبوبی که تکراری شدنی نیست

پرویز پرستویی یکی از هنرمندان نسل گذشته سینمای ایران است. نسلی که از هیچ فردی تقلید نمی ‌کرد و حرفه بازیگری در ایران را چند پله فراتر برد.

وی زمانی مرد هزار چهره سینمای ایران به حساب می آمد ولی در حال حاضر حرف هایی در مورد تکراری شدن نقش‌ ها و استایل ایشان به گوش می رسد.

آیا واقعاً پرستویی تکراری شده است؟

عنوان شده که پرویز پرستویی دیگر تکراری شده و دیگر حتی زبان، بدن و حرکات چشم و ابروی او را همه مردم ایران به خوبی می شناسند. در حال حاضر چنین انتقادی در مورد ستاره ای مطرح شده است که در حدود بیست سال قبل اتفاقاً به دلیل تکراری نبودن نقش‌ های متنوعی که بازی می‌ کرد، سر زبان ‌ها افتاده بود ولی آیا این پرویز پرستویی است که تکراری شده یا برعکس، فیلم ‌های سینمای ایران دیگر تنوع قدیم را ندارند و مشخص است که موجب می‌ شوند که هر بازیگری در آن ها تکراری به نظر بیاید؟

می توان این را به خاطر آورد که در اواخر عمر مرحوم خسرو شکیبایی هم درست همین انتقاد در مورد وی هم مطرح شده بود و عنوان می ‌شد که این هنرپیشه از یک زمانی به بعد اغلب در حال تکرار شدن است. علیرضا خمسه که زمانی یکی از هنرمندان واقعا پرطرفدار سینمای ایران در کارهای طنز بود هم از اواسط دهه هفتاد به این طرف مورد چنین انتقادی قرار گرفت. این انتقاد را حتی در خصوص اکبر عبدی که او هم یک کمدین معروف و عالی محسوب می شد به دفعات مطرح کرده ‌اند؛ ولی آیا مقصر تکراری شدن یک بازیگر خود او می باشد یا نداشتن تنوع در فیلم ‌های سینمای یک کشور و سماجت فیلم سازان بی ‌استعداد در تکرار نمایشنامه های جواب پس داده و موفق مقصر واقعی است؟

پاسخ این سوال هر چیزی که باشد، نباید در آن شک کرد که چنین هنرمندان و ستاره هایی حتی اگر تکراری هم شده باشند، از هیچ فردی به غیر از خودشان تقلید نکرده ‌اند و نخواهند کرد و علاوه بر این، تاکنون هم به واسطه همه انتقادهایی که بر علیه آن ها مطرح شده است، محبوبیت خیلی زیادی در بین مخاطبان دارند. مردم هنوز هم عبدی و خمسه را دوست دارند، حتی اگر زمانی که از در سالن سینما خارج می شوند، گله داشته باشند که این ها همان عبدی و خمسه همیشگی بودند و هنوز هم وقتی پرستویی بغض می‌ کند، خون مردم به جوش می ‌آید؛ حتی اگر از تکراری شدن این فیگور و شرایط راضی نباشند.

باید عنوان نمود چیزهایی که شماری از فیلم سازان سینمای ایران به کلیشه تبدیل کرده ‌اند، فقط تکنیک‌ های بازیگری بازیگران نیست. آن ها ماجراها و شرایط دراماتیک را هم کلیشه ای کرده ‌اند و گرنه عادت کردن به چهره، لحن، تن صدا، فیزیک و همه قابلیت ‌های دیگر یک هنرمند، وی را هیچ وقت تکراری نخواهد کرد.

حتی ادامه ‌دار بودن برخی از عوامل شخصیتی هر هنرمند در نقش ‌های گوناگون هم تا این اندازه نمی ‌تواند او را تکراری نماید که مردم از آن خسته شوند.

ولی در سینمایی که بعد از موفقیت یک فیلم در اکران، موجی کثیری از تقلیدهای نامناسب در پی آن به وجود می آیند، تعجبی ندارد چیزهایی که از کاراکتر دلشاد در فیلم «جیب‌ برها به بهشت نمی ‌روند» به مدت ۲۷سال تکرار شود تا اگر خود خمسه آن ها را بازی نکند یا٢٢ سال بعد از ساخت «آدم ‌برفی» هنوز بخواهند که با زن‌ پوشی بازیگران مرد توجه بیننده را جلب نمایند، حتی اگر شخص اکبر عبدی این نقش‌ ها را بازی نکند و بعد از سال‌ های زیاد، پرستویی در قالب اصلی«مردان تهران قدیم» و «کهنه ‌سربازی یکه و تنها» دوباره تکرار شود و این که خمسه هنوز هم کاراکتر جیب ‌برها یا آدم ‌های رند را اجرا کند، به تنهایی قادر نیست موجب تکراری شدن وی شود، مگر این که شخصیت جیب ‌بر،۲۷ سال بدون ارتقاء خلاقانه در سینمای ایران تکرار شود.

اینکه یک هنرمند در قالب کاراکترهای دو شخصیتی یا افرادی که دورنمای اجتماعی دارند برود، به تنهایی موجب تکراری شدن وی نخواهد شد مگر این که عباس خاکپور بعد از۲۲سال از تولید «آدم ‌برفی» هنوز هم زیر قلم نمایش نامه ‌نویسان ایران به شیوه ای معمولی و دم ‌دستی تکرار شود.

نه دلنشین بودن کهنه سربازها هیچ وقت برای سینما از میان خواهد رفت، نه لمپن ‌های قدیمی؛ مگر این که بعد از موفقیت فیلم ‌هایی مانند «آژانس شیشه‌ ای»، «مرد عوضی»، «مارمولک» و… شمار بسیاری تقلید سطحی از هر یک از نمایه ‌های جذاب این فیلم ‌ها صورت بگیرد.

حاج ‌کاظم؛ بچه‌ محل قیصر

پرویز پرستویی اصالتاً آذری زبان است ولی در یکی از روستاهای استان همدان متولد شده و در محله خزانه تهران زندگی کرده است. محل تولد، زندگی و پرورش این هنرمند در کیفیت کاراکترهایش که وی ایفای نقش کرده خیلی موثر بوده ‌اند.

پرویز پرستویی یک برادر هم به‌ نام بهروز داشت که در سال۶۵ در منطقه جنگی شلمچه به شهادت رسید. بهروز خیلی دوست داشت که پس از پایان جنگ گواهینامه پایه ‌یک بگیرد تا بتواند راننده ترانزیت شود و اکنون می توان دید که نه ‌تنها چهره یک رزمنده ساده و بامرام از برادر پرویز پرستویی به نقش ‌های او هم سرایت کرده، بلکه حتی به دفعات طرفداران این ستاره تصویر او را پشت فرمان کامیون مشاهده کرده اند.

بزرگ شدن در یکی از محله های جنوب شهر تهران و جمع کردن روغن های سوخته مکانیکی ها از جوی‌ های فاضلاب محله جهت فروش به مکان های بازیافت در سن پایین، پرویز پرستویی را در یک فضای دیگر نسبت به بیشتر بازیگران کنونی سینمای ایران پرورش داد.

معمولاً در نسلی از هنرپیشه ها که پرستویی متعلق به آن دوره است، چنین فضاهایی برای پیدا کردن و پرورش بازیگران بیشتر به چشم می ‌خورد؛ ولی سینمای کشور که از دهه هفتاد به بعد به تدریج به سمت فضاهای مجلسی رفت و نسبت خانوادگی هنرپیشه های تازه ‌وارد با دست اندرکاران دیگر سینما در آن به وفور یافت شد؛ دیگر افرادی مثل پرستویی را هم کمتر به خودش دید.

پرویز پرستویی در سنین جوانی به عنوان منشی دادگستری مشغول به کار بود و حضور در چنین جایگاهی موجب به ‌وجود آمدن تجربه اجتماعی خوبی برای او شد. بیوک میرزایی تعریف کرده است که یک مرتبه برای احوالپرسی از پرویز پرستویی به محل کار او رفته و در همان جا تحت تأثیر داد‌خواهی یکی از مراجعین زن قرار گرفته است. ولی پرویز به او عنوان کرده که گول ظاهر را نخور، این خانم دروغ می ‌گوید؛ و چند دقیقه بعد که این خانم که قصد داشت با دادن رشوه کارش را راه بیندازد، خود میرزایی هم متوجه شد که حرف های پرستویی درست بوده است.

تجربه این شغلی برای یک بازیگر می ‌تواند خیلی مثمر ثمر باشد. رسیدن به این مقام و درجه از انسان ‌شناسی در بازی‌ های پرستویی واقعاً نمود داشت و تأثیرگذار بود. این قابلیت تشخیص تفاوت افرادی که در دنیای واقعی نقش بازی می ‌کنند از افرادی که حتی هر چند که بلد نیستند حرف‌ خود را درست بزنند اما حق با آن هاست به پرستویی و انتخاب نقش‌ هایش خیلی کمک کرد.

نخستین بازیگری چشمگیر پرویز پرستویی «لیلی با من است» بود که در آن فردی به اسم صادق مشکینی، با وجود ترس از خط‌ مقدم جبهه، تظاهر می ‌کند که یک رزمنده توانمند و نترس است. به صورتی دیگر صادق مشکینی برای اطرافیان خود فیلم بازی می ‌کند و این شخصیت را خود پرستویی در محل کارش در دادگستری به خوبی شناخته بود.

در فیلم «آژانس شیشه ‌ای» هم حاج کاظم با توجه به این که حق با او می باشد، در عمل کارهایی انجام می دهد که وی را در مظان یک‌ سری تهمت هایی قرار می ‌دهد. این شرایط درست برعکس فیلم «لیلی با من است» محسوب می شود و سکوت یک فرد محکوم شده که در واقع حرف درستی می ‌زند، تنها از رهگذر شناخت چنین انسان هایی در دنیای واقعی تا این اندازه می ‌تواند ظریف از آب در بیاید.

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *