#


واژگان فیلمسازی و نقد سرچشمه همسانی صدا و تصویر

3 می 2017 بدون نظر 2199 بازدید

واژگان فیلمسازی و نقد سرچشمه همسانی صدا و تصویر

واژگان فیلمسازی و نقد سرچشمه ی همسانی صدا و تصویر

واژگان فیلمسازی و نقد با دسته ای مفاهیم گسترش یافت که از این همسانی صدا و تصویر سرچشمه گرفتند . آندره بازن منتقد فرانسوی فیلم در مقالۀ مشهورش در سال 1958 با طرح پرسشی و پاسخگویی بدان و پیوستگی سبک تأکید دارد .

او می پرسد : آیا سال های 1928 تا 1930 واقعاً شاهد پیدایش سینمایی جدید است ؟ بازن برای پاسخ گویی به این پرسش به سینمای صامت برمی گردد .

بنا به گفته ی وی در ایسن دوره دو سبک باهم وجود داشتند یکی مبتنی بر تدوین و دیگر متکی بر صحنه یا میزانسن . در دورۀ سینمای صامت ، اولی غلبه داشت ، ولی پس از باب شدن صدا در سینما ، دومی اهمیت بیشتری یافت .

این پافشاری بر پیوستگی درگذر از سینمای صامت به سینمای ناطق در بررسی های اخیر نیز تأیید می شود . صدا نوآوری سبکی را برانگیخت اما در محدوده ای تنگ . برای مثال فیلم های ناطق به داشتن نماهای بلند گرایش یافتند و ( برخلاف آنچه تاریخ نویسان پیشین عادت داشتند بگویند ) این فیلم ها بیش از فیلم های صامت حرکت دوربین داشتند .

حرکت دوربین از نمایی به نمای دیگر ، پن ،تراکینگ و توالی سریعتر صحنه ها ، کندی ضرب آهنگ ناشی از ادای کلام را جبران کرد . این ویژگی را نه فقط در فیلم های آمریکایی ، که در آثار آلمانی و فرانسوی دهه 1930 هم می توان دید .

با این همه در مجموع این تغییرها قواعد بنیادین داستان گویی واقع گرایانه را که از دورۀ سینمای صامت آمده بودند دستخوش دگرگونی نکرد .

تصویر پردازی موسیقیایی

تجربۀ تصویر پردازی موسیقیایی که تقریباً در دوره سینمای صامت به کمال رسید ، کمابیش به دورۀ سینمای ناطق پیوند خورد ، البته با یک تفاوت مهم : این تفاوت که مثلاً وقتی فیلم ارکستر یا خواننده ای را در صحنه ای نشان می دهد ، اینک موسیقی می توانست بخشی از دنیای داستان شود .

وانگهی فیلم ناطق توانست موسیقی را پیرو نه فقط تصویر ، که گفتگو هم بکند و آن را به زمینه ای ناب بکشاند . افزون برآن ، دستۀ بزرگ همراه با سازهای برنجی و کوبه ای که از جاز آمریکایی تقلید شده بود و در بسیاری از سینما های مجلل غرب محبوبیت داشت ، جای خود را به ارکستر سمفونیک داد که ابداع اروپاییان در سدۀ نوزدهم بود .

استودیوها اینک سازهای زهی و بادی را بیشتر می پسندید و هالیوود با آهنگسازان آموخته در زمینۀ موسیقی کلاسیک اروپایی ، همچون اریک کرنگلد و مکس استاینر ، قرار داد بست .

دیر زمانی باید می گذشت تا آن دستۀ بزرگ بار دیگر برای نواختن موسیقی فیل پذیرفته شود . طی این مدت خاطرۀ ارکستر سینما به همراهی پیانو نوازی رگتایم قالبی فیلم های بزن بکوب دورۀ صامت تبدیل شده بود .
هنر گفتگونویسی برای فیلم ، امری تازه بود و از تئاتر وارد شد .

بیش از پیش نمایشنامه نویسان توانمند به خدمت سینما درآمدند کلام نه تنها ارتباط گفتاری موجود در فیلمنامه را بهبود بخشید بلکه به بازیگر نیز این توانایی را داد که از آن برای نشان دادن شخصیتش کمک گیرد .

اوایل دهه 1930

در اوایل دهه 1930 ستارگان را با صدای شان همچون به اندازۀ چهره شان می شناختند. هالیوود طیف گسترده ای از سبک های حرف زدن را پدید آورد ؛ از گنگترهای صدا کلفت همچون جیمز کاگنی گرفته تا دو پهلو گویی می وست و جناس های بی معنای گروچومارکس این ویژگی ، در کشورهای دیگر که صداها را دوبله می کردند ، از دست می رفت .

دوبله به سیستم ستاره سازی ضربه زد . گفتگو نیز جلوه ای از ارتقا فرهنگی فیلم بود که در دوبله این ویژگی را نمی شد منتقل کرد .

بهترین حالت این مسأله را می توان در فیلم های آمریکایی دیدکه در دورۀ صامت گرایش اروپایی شدیدی داشتند ، ولی کلام آنها را واداشت که نمود واقع گرایانه تری از جامعۀ آمریکا به دست دهند . گفتگو به شخصیت ها و صحنه ها و رخدادهای کاملاً آمریکایی شکل داد .

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *