قسمت اول: در فیلم هری پاتر ویادگاران مرگ قدرت والدمورت بیش از پیش افزایش یافته. او حالا کنترل وزارت جادو و مدرسه هاگوارتز را در اختیار گرفته. هری پاتر، رون و هرمیون تصمیم می گیرند کار نیمه تمام دامبلدور را به اتمام برسانند .
به همین خاطر، برای نابودی “دراک لرد”، خود را به زمین و زمان می زنند تا هرچه زودتر “هورکراکس ها ” (جان پیچ های ولدمورت )را نابود کنند. دراین بحبوحه، به وجود سه ابژه ی قدرتمند در دنیای جادوگری پی می برند.
قسمت دوم: هری، رون و هرمیون در ادامه ی تلاش خویش برای نابودی “دراک لرد”، دنبال باقی “جان پیچ های ولدمورت” می گردند. این ها ابژه هایی جادویی هستند که لرد، نامیرایی اش را مدیون آنهاست. اما در حالی که “ادگاران جادویی مرگ “کشف، و ولدمورت از ماموریت آنها باخبر گردیده، نبردی سهمگین آغاز می شو
هری پاتر و یادگاران مرگ ۲۰١۰ و ۲۰١١
کارگردان: دیوید ییتس. فیلمنامه استیو کلاوز؛ بر اساس رمان جی.کی.رولینگ. مدیر فیلمبرداری: ادواردو سرا. موسیقی: الکساندر دپلا. تدوین: مارک دی.
بازیگران: دانیل ردکلیف (هری پاتر)، روپرت گرینت (رون)، اما واتسون (هرمیون)، رالف فاینس (لردولدمورت)، بیل نایی (کشیش روفوس) ریچارد گریفیث (ورنن)، هری ملینگ (دادلی)، جولی والترز (مالی)، فیوناشو (پتونیا( )، آلن ریکمن ( پروفسور سوروس) ، هلنابونهم کارتر (لاتریکس)، تیومتی اسپال (ورمتیل).
قسمت اول: ١۴٦ دقیقه، بودجه: ١٥۰میلیون دلار. فروش: ٩٥٥میلیون دلار. قسمت دوم: ١٣۰دقیقه. بودجه:١۲٥ میلیون دلار. فروش: ٣۲٨/١میلیارد دلار.
فروش هری پاترها در دنیا:
١( هری پاتر و سنگ جادوگر )۲۰۰١ : (٩۷٥میلیون دلار.
۲ ( هری پاتر و تالار اسرار ) ۲۰۰۲( : ٨۷٩میلیون دلار.
٣ ( هری پاتر و زندانی آزکابان )۲۰۰۴ :(۷٩۷میلیون دلار.
۴ ( هری پاتر و جام آتش )٢۰۰٥ (: ٨٩۷میلیون دلار.
٥ ( هری پاتر و محفل ققنوس )۲۰۰۷ (: ٩۴۰میلیون دلار.
٦ ( هری پاتر و شاهزاده دور گه )۲۰۰٩ (: ٩٣٥میلیون دلار.
۷ (هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت اول )۲۰١۰ (: ٩٥٦میلیون دلار.
٨ ( هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت دوم )۲۰١١ :(یک میلیارد و ٣۲٨ میلیون دلار.
هری پاتر و یادگاران مرگ، حس و حالی را که مجموعه فیلم های هری پاتر باید از همان ابتدا می داشتند، به درستی ضبط کرده: جسورانه و خشن است و احساسی و سینمایی! قسمت های ١ و۲ گام بلندی در پختگی این مجموع برداشته و هری پاتر ها را از قالب تنگ یک فانتزی کودکانه خلاص، و روی عنصر نومیدی و استیصال، و به خصوص مرگ، که در کتاب هفتم، نقشی محوری دارند، تاکید مرده اند.
بعد از مرگ دامبلدور، مدیر هاگوارتز، و قدرت گرفتن ولدمورت که به وزارت جادو رسیده و به طور خستگی ناپذیر در تعقیب سه قهرمان ماجراست، دنیای جادوگری در معرض فروپاشی قرار دارد. هری و دوستانش سعی می کنند با یافتن و نابود کرده ” جان پیچ ” ها (صندوقچه هایی که ولدمورت، تکه هایی از جان خود را برای رسیدن به جاودانگی در آنها گذاشته)دنیایشان را نجات دهند، ولی نمی دانند از کجا و چطور کارشان را شروع کنند.
قسمت اول، سفر نومیدانه سه قهرمان ماجرا را توصیف کرده و بیشتر به بلاتکلیفی عاطفی شخصیت ها پرداخته تا به صحنه های اکشن و از این رو، ضرباهنگ کندتری هم دارد.
قسمت دوم درست از همان جا که قسمت اول تمام شد، داستان را پی می گیرد: ولدمورت (رالف فاینس) حالا پرقدرت ترین چوب جادو را در اختیار دارد و می خواهد به هدفی که پانزده سال در سر داشته، دست یابد. او حالا توانایی اش را دارد تا هری پاتر را بکشد. قسمت دوم حالتی حماسی دارد و پر از صحنه های اکشن است و بر خلاف واهمه ای که طرفداران هری پاتر داشتند، خیلی هم خوب پایان می گیرد!
دنیای سینما و تلویزیون شد. دیگر خواهران و برادرانش هم در کارهای هنری فعالیت دارند )برادرش، جوزف در شکسپیر عاشق بازی کرد و خواهرش مارتا نیز کارگردان معتبری است(. رالف، بازیگری شکسپیری، جزو ده بازیگری است که در سال های اخیر در برادوی در نقش هملت روی صحنه رفته و به خاطرش جایزه امی هم برده.
او ضمنادر دو فیلم اسکاری دهه ١٩٩۰، فهرست شیندلر )١٩٩٣( و بیمار انگلیسی )١٩٩٦( بازی هایی فراموش نشدنی ارائه داد. فاینس، علاوه بر هری پاترهای چهارم به بعد،ازجمله، درفیلم ها ظاهرشده:
مسابقه تلویزیونی )١٩٩۴(، انتقام جویان )١٩٩۸(، پایان رابطه )١٩٩٩(، اژدهای سرخ )٢۰۰٢(، پیشخدمته ای در منهتن )٢۰۰٢(، باغبان وفادار )٢۰۰٥(، کنتس سفید )٢۰۰٥(، در بروژ )٢۰۰۸(، مهلکه )٢۰۰۸(، خواننده کتاب )٢۰۰٩( و برخورد تایتان ها )٢۰١۰ (.د.
ماجرای زندگی جوان »جو « رولینگ، معروف به جی.کی.رولینگ )متولد ١٩٦٥(، نویسنده سری کتاب های هری پاتر، نمونه بارز یک »داستان پریان « است؛ از همان ها که قهرمان فقیر ماجرا آخرش به ثروت فراوانی دست می یابد:
در١٩٩۰، خانم رولینگ ٢٥ساله، که از شوهرش جدا شده و با کمک هزینه دولت همراه با بچه کوچک اش دراسکاتلند زندگی می کرد، در قطاری از منچستر عازم لندن بود که داستان هری پاتر به ذهن اش رسید.
در ١٩٩٥،رولینگ، هری پاتر و سنگ جادوگر را به پایان برد و آن را دراختیار کارگزاری گذاشت و کارگزار،کتاب را به ١٢ناشر انگلیسی معرفی کرد که هر ١٢تا آن را رد کردند.
یک سال بعد، سرانجام نشر آن موقع نه چندان معروف »بلومزبری « با منت و ١٥۰۰ پوند پیش پرداخت، حاضرشد کتاب را در ١۰۰۰نسخه چاپ کند که ٥۰۰ تا از آنها در کتابفروشی ها پخش شد. )امروزه هریک از این نسخه ها، بین١٦تا ٢٥ هزار پوند قیمت دارند(.
اما همان سال، کتاب رولینگ در مناقصه ی چاپ »اولین کتاب « در امریکا، برنده ١۰٥ هزار دلار شد و پس از آن بود که رولینگ و هری پاترهایش، جهان را تسخیر کردند؛
و خب، کتابی که ابتدا مشتری نداشت، قسمت چهارم اش )هری پاتر و جام آتش(، به طور همزمان در بریتانیا و آمریکا منتشر شد و در همان ۴۸ساعت اول، فقط در آمریکا، دو میلیون نسخه فروخت
آخرین قسمت اش، یادگاران مرگ، در همان روز اول انتشار در آمریکا و بریتانیا، ١١میلیون نسخه … مجموعه کتاب های هری پاتر که در این ده سال اخیر در دنیا، ۴۰۰میلیون نسخه فروش داشته اند، در حال حاضر محصولی است بین المللی به ارزش ١٥میلیارد دلار، و خانم رولینگ هم که اواخر دهه ١٩۸۰ پولی در بساط نداشت، همین بهار گذشته، ثروت اش، یک میلیارد دلار تخمین زده شد: پولدارترین زن بریتانیایی بعد از ملکه الیزابت.
قرار بود چی بشه چی شد
برای ایفای نقش »ریون کلاو«، کیت وینسلت در نظر گرفته شد و حتی در این زمینه با کارگزارش هم تماس گرفتند ولی کارگزار مربوطه، حتی قبل از آن که وینسلت را در جریان بگذارد، این پیشنهاد با این استدلال رد کرد که »وینسلت دوست ندارد باز یکی دیگر از ده ها و صدها بازیگر انگلیسی باشد که همگی نقشی کوتاه یا بلنددر سری فیلم های هری پاتر برعهده داشته اند« . درنتیجه، نقش به کلی مک دانلد تعلق گرفت.
دیوید ییتس، در١٩٦٣ در جزیره سنت هلن )بریتانیا ( به دنیا آمد و در مدرسه سینما تلویزیون »بیکنسفیلد« تحصیل کرد و از سال ١٩۸۸ وارد کار فیلمسازی شد. ییتس تا سال٢۰۰۷ تعداد قابل توجهی فیلم کوتاه، سریال و فیلم تلویزیونی ساخت؛ سپس با هری پاتر و محفل ققنوس )٢۰۰۷( نخستین فیلم سینمایی خود را کارگردانی کرد.
ییتس، روی هم چهار قسمت از هری پاترهای آخر را کارگردانی کرده که به زعم » هری پاتردوستان«، بهترین قسمت هایش نیز هستند. آخرین کار ییتس، فیلمی است به نام سن نازر )٢۰١٢( .
پیتر تراورس –رولینگ استوتز: »فیلمی که حالت یک ” پیش پرده ی ١۴٦ دقیقه ای ” فیلم اصلی را دارد که قرار است سال دیگر به نمایش درآید، در واقع چیزی نیست مگر یک کلاهبرداری تمام عیار. «
سوفی میر –سایت اند ساوند:» هری )و کارگردان فیلم(، در قسمت دوم باید خود را از تله مرگبار)و کسالت بار( ی که در قسمت اول تدارک دیده اند، خلاص کنند.«
راجر ایبرتپ: »هری پاترها عمری طولانی دارند و حالا حالاها همین دوروبرها خواهند بود. پایان امیدبخشی که برای این مجموعه در نظر گرفته اند، بسیار به کار این پرمنفعت ترین فیلم تاریخ سینما خواهد آمد. منظورم این است که راه را باز می گذارد برای دنباله ای بعدی. البته می دانم که خانم رولینگ منکرش شده، ولی از من گفتن« …
آن هروندی )واشنگتن پست(: »این پایانی است روی هم رفته مطلوب برای مجموعه فیلم هایی که برای مخاطب اش ارزش قائل بود. به همین خاطر، فیلم های هری پاتر جای تشکر و ستایش دارند؛ زانو زدن در مقابل شان، اختیاری است«.
یکی از صحنه های فراموش نشدنی قسمت اول هری پاتر یادگاران مرگ،بی شک پایان آن است. دراین قسمت، در حال و هوایی تیره و تار، و در پس زمینه ای از دریاچه و کوه هایی که پیرامونش را گرفته و جزیره ای در آن میان، در دل تاریکی، مکعب های سنگی و چند تکه ی مقبره دامبلدور، به کناری می روند و لرد ولدمورت، با آن چهره ی از شکل افتاده که مرگ را تداعی می کند، در افق تصویر نمایان می شود. با کنار رفتن سنگ های مقبره، جسد دامبلدور، با همان شکل و شمایلی که از او می شناسیم، خفته در گورش پدیدار می شود.
دستانش به رسم مسیحیان، روی سینه اش قرار دارند و دوربین که نزدیک تر می شود، عصای جادویی اش را در دستانش می بینیم؛ همان پرقدرت ترین عصای دنیای جادوگری که حالا می رود در دستان ولدمورت قرار گیرد.
ولدمورت، عصا را از دستان دامبلدور بیرون می کشد و در حالی که سر از پا نمی شناسد، آن را با حرکتی ناگهانی رو به آسمان نشانه می رود؛ آسپان شب، به صاعقه ی عظیمی روشن نی شود: لرد ولدمورت سرانجام به سلاحی مجهز است که از میان برداشتن هری پاتر را برایش امکان پذیر خواهد کرد…
* * *
در صحنه فراموش نشدنی، قسمت دوم: یاس و نومیدی وجود هری را فراگرفته. لحظاتی پیش، باخانواده خود، که جان اش را فدای او کرده اند، ملاقاتی معحزه آسا داشته. به او گفته اند که لحظه محتوم، لحظه ی مرگ، فرا رسیده. و هری پرسیده آیا دردی هم دارد و طول هم می کشد؟ و پاسخ شنیده: »سریع تر از به خواب رفتن«…
از سوی دیگر، لرد ولدمورت با اعوان و انصارش در وعده گاه شان در جنگل، انتظارش را می کشد. هری دیر کرده ولی سرانجام از راه می رسد. لرد، ابر چوب دست جادویی اش را به سوی او نشانه می رود. هری از خود دفاعی نمی کند، فقط چشم اش را می بندد. لرد می گوید:» به آغوش مرگ بیا… آواکاداورا «! و شلیک می کند. نوری سفید و کورکننده فضای جنگل را می پوشاند … هری چشم باز می کند و خود را در مکانی غریب، غرقه در نوری سفید باز می یابد.
از جا برمی خیزد و چندگامی پیش تر نرفته که پروفسور دامبلدور را می بیند که به سویش می آید. هری می پرسد اینجا کجاست و پاسخ می شنود: »خودت چه فکر می کنی؟ « هری می گوید: »خیلی شبیه ایستگاه قطار “کینگز کراس” )در مرکز لندن ( به نظر نی رسد، … با این تفاوت که تمیز تر است،… ضمن آن که از قطار در آن خبری نیست…«
قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پروندهای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…
گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…
مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…
مقدمهای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سالهای اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…
حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…
مارتین مول یکی از هنرمندان چندوجهی و تاثیرگذار در عرصه کمدی و هنرهای نمایشی است.…