فیلم های موزیکال و کمدی در رأس فیلم های آلمانی ای قرار داشتند که برای بازارهای بین المللی ساخته می شدند ، محصولات عظیمی چون رقص های کنگره ( 1931 ) ، ستاره سازانی چون سه نفر از پمپ بنزین ( 1930 ) ، کمدیهای اسکروبال هم چون عزیمت ، تصویر یک سره متفاوتی از دهۀ 1920 سینمای آلمان به نمایش می گذارند .
حتی پیش از سیطرۀ نازیسم در 1933 نیز تغییر مسیر سینمای آلمان از سینمایی هنری / پر اعتبار به سرگرمی ساز کاملاً آغاز شده بود و دلیل آن بیش از آن که ناشی از فشارهای سیاسی باشد به الزامات اقتصادی و تغییرات تکنولوژیک برمی گشت .
در عین حال مهاجرت دست اندرکاران به هالیوود ، که با ارنست لوبیچ در 1921 آغاز شد و سپس مورنائو ، دوپون و لنی از پی او رفتند ؛ در سال 28_1927 سرعت گرفت و انگیزه آنان دست کم تا سال 1933 به همان اندازه که سیاسی بود شخصی و حرفه ای نیز بود .
در زمان به قدرت رسیدن هیتلر انسان را برابر گونه ای تناقض قرار می دهد : اگر شکوفایی استعدادها در دوره خلاق جمهوری وایمار آشکار گردید ناگریز باید افول سینمایش را نیز همزمان با از هم پاشیدن جمهوری وایمار تحت فشارهای ناسیونالیستی و فاشیستی شاهد باشیم .
اما حقیقت غیر از این است ، زیرا اگر افولی در کار بود ، دلیل آن گریز استعدادها به مرغزارهای غنی تر هالیوود بود . اگر از دیگر سوء موفقیت اقتصادی را شاخص شکوفایی بدانیم ، تنها طی افت و خیزهای سیاسی اواخر جمهوری بود که صنعت سینمای آلمان به تجارتی پرسود دست یافت .
در سایر نقاط اروپا نیز روزهای خوش سینمای هنری نوآور به سرآمده بود . آن چه که درباره سینمای آلمان قابل توجه است آن است که چنین دوره ای درست در دل صنعتی کاسب کار که به تبع ماهیتش باید از چنین سینمایی حمایت کند ؛ چه طولانی دوام یافت .
در دورۀ کوتاهی پس از 1910 ، کشورهای اسکاندیناوی با وجود جمعیت کم ( کمتر از 5/2 میلیون نفر در دانمارک در 1901 ، حدود 5 میلیون نفر در سوئد در 1900 ) و نقش حاشیه ای آنها در نظام اقتصادی غرب ، نقش عمده ای در تکامل اولیه سینما بازی کردند .
تأثیرگذاری آنها در دو مرحله متمرکز بود : نخستین مرحله در دانمارک در دوره چهار ساله 13_1910 که طی آن شاهد موفقیت بین المللی شرکت فیلمسازی نوردیسک هستیم ؛ و مرحله دوم در سوئد بین 1917 تا 1923 .
سینمای صامت اسکاندیناوی نه تنها به فرهنگ شکوفای بومی محدود نماند بلکه با زمینه وسیع تر اروپایی در هم آمیخت .
برای حدود ده سال هویت زیبایی شناختی فیلم های دانمارکی و سوئدی باهویت فیلم های روسی و آلمانی پیوندی نزدیک داشت و هرکدام با دیگری نسبتی همزیستانه پیدا کرد ؛ یعنی به واسطه راهبردهای توزیع مکمل و تبادل کارگردانان و تجربه های فنی با هم پیوند داشتند .
درون این شبکه همکاری سایر کشورهای اروپای شمالی نقشی حاشیه ای داشتند . فنلاند که از جنبه زبانی سینمایی مستقل داشت تا سال 1917 عمدتاً در حاشیه روسیه تزاری مطرح می شد . ایسلند _تا 1918 بخشی از دانمارک بود _ تازه در سال 1906 شاهد گشایش نخستین سالن سینما بود
صاحب آن « آلفردلیند » بعدها کارگردان شد . نروژ تنها 17 عنوان فیلم داستانی تولید کرد : از نخستین فیلم آن مخاطرات ماهیگیری ساخته شده در 1908 تا 1918 .
برگرفته از سبک اسکاندیناوی ، نوشته پائولوپرچی یوسای
قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پروندهای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…
گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…
مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…
مقدمهای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سالهای اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…
حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…
مارتین مول یکی از هنرمندان چندوجهی و تاثیرگذار در عرصه کمدی و هنرهای نمایشی است.…