وارثهای (کاترین هپبورن) مقادیری خل و چل و احمق، ولی به شدت تو دلبرو، همراه سگش جورج و بچه یوزپلنگی به نام بیبی، و عمه ثروتمندی که یک میلیون دلاری دارایی دارد، شیفته و دیوانهی دیرینهشناسی عینکی (کری گرانت) میشود که تمام وجودش، تعارف و رودربایستی است و به تازگی هم تکه استخوانی گیرش آمده که با آن میتواند سکلت دایناسور عزیزش را کامل کند. دیوید که نامزد هم کرده و قرار است فردا صبح ازدواج کند، ضمنا، روی یک میلیون دلاری حساب میکند که میتواند از عمهی وارثه برای کار تحقیقاش بگیرد، اما همه چیز خلاف نقشه پیش میرود دیرینهشناس نمی تواند وارثه را سر عقل بیاورد. جورج (سگ مربوطه) که ذکر و فکرش، یک تکه استخوان است، استخوان دندهی دایناسور را میدزدد؛ و دیرینهشناس و وارثه به بیشههای کانکتیکات میزنند تا سگ، و استخوان و بچه یوزپلنگ را که قلادهاش رها شده، پیدا کنند. دیرینهشناس، استخوان را مییابد و با یافتن استخوان، تازه، سوزان دیوانه را کشف میکند و، خود را سراز پا نشناخته، عاشق و شیدای سوزان مییابد و رهایی یافته از تمامی قید و بندهای گذشته.
تهیه کننده و کارگردان: هاوارد هاکس. فیلمنامه : دادلی نیکولز، هاگاروایلد. بازیگران: کاترین هپیورن (سوزان)، کری گرانت (دیوید)، چارلز راگلز (میجور اپلگیت)، والتر کتلت (اسلوکام)، میرابسن (عمه)، استا (جورج)، مدت: 102 دقیقه. بودجه: 1 میلیون دلار، فروش 8/10 میلیون دلار.
برندگان اسکار سال 1938
«ببین، سوزان، مسئله این نیست که ازت خوشم نیاد، چون راستش در لحظات آرامش، به طرز غریبی به طرفت کشیده میشم؛ ولی مشکل اینجا است که اصلا لحظات آرامشی وجود نداشته!» این را با جوش و خروش، دیوید (کری گرانت)، دیرینهشناس بیحالی میگوید که در برابر بیرحم و بی انصاف طبیعت، یعنی جنس مخالف، مستأصل و تسلیم است. در این مورد، آن نیروی بیرحم و بیانصاف، سوزان (کاترین هپبورن) است که با باز کردن درهای عشقی پرشور در برابر او، دیوید را به دیوانگی میکشاند. شما در حالی میتوانید از این فیلم، بهترین کمدی اسکرویال تاریخ سینما، لذت ببرید که تعقل را بگذارید کنار؛ چون در اینجا وارد دنیای ابسوردی میشوید که مثل همانطور که دوست دارید، ویلیام شکسپیر، هیچ عقل و منطقی پشتش نخوابیده است.
کاترین هپبورن: توی زندان، سوزان برای آرام کردن دیوید میگوید که پلیس به محض آن که بفهمد ما که هستیم آزامان خواهد کرد؛ و دیوید جواب میدهد که اتفاقاً اگر بفهمد واقعاً که هستی، در اینجا را با بتن آرمه محکم خواهند کرد. کاترین هپیورن، با وجود هنرنمایی درخشان کمیکش، ضد گیشه تلقی شد و قراردادش را هم با کمپانی آر.کی.او لغو کردند. ولی او با جانسختی به کارش ادامه داد و به یکی از محبوب ترین ستارگان تاریخ سینمای آمریکا تبدیل شد. چهار اسکار گرفت و هشت بار نامزد این جایزه شد. او هرگز ازدواج نکرد ولی پیوند عاطفیاش با جان فورد و به خصوص، اسپنسر تریسی، از معروفترین حکایتهای عاشقانه هالیوودی است. (برای فیلموگرافیاش به قایق آفریکن کوئین مراجعه شود.)
کری گرانت: دیوید، شخصیت دست و پا چلفتی کری گرانت در بزرگ کردن بیبی، مینالد که آخر چطور ممکن است این همه بدبختی سر یک نفر بیاید؟! و اتفاقا، کری گرانت، استاد ایفای نقش همین مردهای ظاهرا ناشی بود و چه خندهای هم از تماشاگرش میگرفت. شخصیت هپبورن هم به همان اندازه، احمق، ولی خب، حقه باز هم هست. گرانت و هپبورن در داستان فیلادلفیا نیز باز به هم افتادند و شاهکار کمدی دیگر آفریدند. گرانت نوری بود که بهترین کمدیهای تاریخ سینما را روشن کرده است. (برای فیلموگرافیاش به شمال از شمالغربی رجوع شود.)
هاکس دربارهی کارگردانی
«بازیگری، حرفهای کودکانه اس؛ وانمود میکنید کس دیگری هستید و در همان حال، دستمزد را به خاطر خودتان میگیرید.»
«یک بار جمعیتی برای گرفتن امضا دنبالم افتادند؛ بهشان گفتم: مثل همین جهنمی که مرا درش گرفتار کردهاید.»
«همه میخواهند کری گرانت باشند، حتی من هم میخوام کری گرانت باشم.»
کری گرانت
پالین کیل (نیویورکر): «احتمالا، معادل آمریکایی و قرن بیستمی کمدیهای قرن 17 و 18 انگلیسی و فرانسوی.»
فرانکاس، نوجنت (نیویورک تایمز):«فارس»ای که فقط صدای جیغجیغ کاترین هپبورن در آن به گوش میرسد و شوخیهایی حساب شده. در بزرگ کردن بیبی، نقش کاترین هپبورن قرار بوده او را از نفس افتاده، بیعقل و به شدت خستهکننده نشان دهد. هپبورن موفق هم شده و ما میتوانیم ن قدر بیرحم باشیم که آن را صرفاً پای بازیاش نگذاریم.»
وقتی با «فیلمی هاوارد هاکسی» روبروئید، یعنی فیلمی است که حالا در هر ژانری ساخته شده، خیلی مردانه (حتی با داشتن قهرمانی زن) است و خیلی هوشمندانه، هاکس مردها و به خصوص، زنهای قوی را دوست داشت. از سوی دیگر،، پیتر باگدائوویچ در گفتگوی طولانیاش با هاکمن، از او پرسید که فکر نمیکند نورپردازی بزرگ کردن بیبی، با در نظر داشتن کمدی بودنش، قدری زیادی تیره داشت؟ که هاکس پاسخ داد که «بی شک، فیلم لایهی تیره و تاری دارد» و خب، این ما را حوالت میدهد به این حکایت که شاید هاکس موقع ساختن فیلم، به یک تراژدی واقعی فکر میکرده که در همان ایام رخ داد و الهام بخش ساختن بزرگ کردن بیبی شد. موقه فیلمبرداری نری اسکاتلند (1936)، کاترین هپبورن و جانو فورد، کارگردان فیلم، عاشق یکدیگر شدند. شخصیت قوی هپبورن و شیطنتهایش با شخصیت فورد که فردی بسیار جدی بود، اصلا نمی خواند. ولی فورد برای رسیدن به او نزدیک بود خانوادهاش را از هم فرو پاشید. هاکس در هر ژانری که سفارش گرفت، فیلم ساخت و بهترین نمونههای ان ژانر را هم ساخت، از مادر همهی فیلمهای گنگستری صورت زخمی (1932) تا کمدی اسکرویال قرن بیستم (1934) که از کارول لمبارد یک ستاره ساخت. از دیگر فیلمهایش: تنها فرشتهها بال دارند (1939)، منشی محبوباش (1940)، ک بازسازی صفحه اول بود ولی این بار با شخصیت اصلی زن، داشتن و نداشتن (1944) نخستین فیلم لورن باکال؛ خواب بزرگ (1946)، رودخانه سرخ (1948)، حقهبازی میمون بازی(1952)، آقایان موطلاییها را ترجیح میدهند (1953)، ریوبرارو (1959) و تنها فیلم اسکاریاش، سرگرد بورک (1941). خود هاکس، سرانجام در 1974 اسکاری افتخاری دریافت کرد.
بزرگ کردن بیبی، یک کمدی اسکروبال است. یعنی نوعی کمدی که در دهه 1930 در سینمای آمریکا معمول بود و اصل و اساسش را دیالوگ تشکیل میداد که مثل مسلسل ادا میشد. در این جا یکی از دهها نمونه دیالوگهای فوق العاده این فیلم را میآوریم. صحنهای است که عمه خانم پولدار سوزان (کاترین هپبورن)، در مورد پیشینه و اسم و رسم شخصیت کری گرانت، از او سؤال میکند:
عمه خانم: این دیوید دیگه کیه؟
سوزان: اوه، یکی از دوستای مارک نه .
عمه خانم:همه اون چیزی که دربارهاش میدونی، همینه؟
سوزان: نه، میدونم که میخواهم باهاش ازدواج کنم. البته اون خودش نمیدونه، ولی من میدونم.
عمه خانم: ببین، اگه به خاطر پول میخوای باهاش ازدواج کنی، از همین حالا بهت بگم که اشتباه میکنی. یه آدم خل و چل دیگه تو خانواده نمیخوام. خودمون به اندازه کافی خل و چل داریم خب، کی میخوای باهاش ازدواج کنی؟ اسمش چیه؟
سوزان:آها، اسمش بون (استخوان) ئه.
عمه خانم:بونز (استخوانها).
سوزان:نه، یه دونه «بون» (استخوان)
عمه خانم:برام مهم نیست، یه دونه استخونه یا دوتا، به هر حال، اسم مسخریه.
عمه خانم: حالا چکار میکنه؟
سوزان: شکارچی یه .
عمه خانم:شکار؟ چی شکار میکنه؟
سوزان: نه گمونم، حیوون
قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پروندهای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…
گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…
مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…
مقدمهای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سالهای اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…
حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…
مارتین مول یکی از هنرمندان چندوجهی و تاثیرگذار در عرصه کمدی و هنرهای نمایشی است.…