به مایلز بنل(کوین مک کارتی)، دکتری که درشهرکوچک سانتامیرا مطب دارد، با تعدادی بیمار سرو کار پیدا می کند که شکوه دارند همسران وعزیزانشان آنی نیستند که بودند وگویی دیگر حس وعاطفه ای در وجودشان باقی نمانده است. مایلز موقع شام با محبوب قدیمی اش، بکی( دینا ویتر)، پیامی از دوست اش جک (کینگ دو نووان) وهمسرش تدی(کارولین جونز) دریافت می کند که به وی خبر می دهند که غلاف عجیبی را در خانه شان یافته اند؛ موجودی شبیه غلاف لوبیا که زنده به نظر نمی رسد وانگشت ودست وپایی هم ندارد. همان شب، مایلز سرزده به خانه دوست اش بی، می رود و صورت تکثیر شده اورادر زیرزمین خانه اش کشف می کند. او یکی را از آنجاخارج می کند و دوباره به دوستانش می پیوندد و به این نتیجه می رسد که، شاید با نوعی تهدیداز
ازسوی موجودات فضایی روبرو هستند. آنها باید این خبررا به مردم خارج ازشهر و به دنیا برسانند. ولی برای جک وتدی دیگر دیر شده است: آنهابه خواب می روند و اجازه می دهندکه غلاف ها ذهن شان رادرخود بپوشاند. مایز وبکی سعی می کنند فرارکنند ولی همه شهردنبال آنها هستند.آن دو به تپه های اطراف پناه می برند وحالا مایلز فقط باید دعاکند که بکی آن قدراستقامت دارد تا در انتظار رسیدن کمک، خود را بیدار نگه دارد. قلمرویی غیرقابل تصورازرعب و وحشت تبدیل می کند. و آن هم فقط به این خاطر که همه این کارها در روز روشن و در بین آدم هایی مثل من وشما انجام می دهد.
کارگردان: دان سیگل،تهیه کننده:والترونگر. فیلمنامه:دانالد مین ویرینگ،براساس کتاب جک فینی.بازیگران:کوین مک کارتی(دکتر مایلزبنل).دینا ننتر(بکی)،لری گیتس(دکتردن کافمن)،کینگ دونووان(جک)،کارولین
جونز(تدی)،جین ویلز(پرستار سلی)، سام پکین پا(چارلی) مدت 80دقیقه بودجه 417هزاردلار.
بهترین فیلم دور دنیا درهشتادروز،بهترین کارگردان:جورج استیونس(غول)،بهترین بازیگر مرد: پول براینر(سلطان
ومن)،بهترین بازیگر زن:اینگرید برگمان(آناستازیا)،بهترین بازیگر نقش دوم مرد:آنتونی کوئین(شورزندگی ).
صدای مرموز وشبح گونه روانکاوی به گوش می رسدکه می گوید:«سنتامیرا مثل شهرهای دیگربود. بامردمی که فقط مشکل ودردسر داشتند(…) عشق. میل وآرزو. جاه طلبی. ایمان واعتقاد … بدون آنها زندگی، خیلی راحت تراست. باور کن .» خیر، این جملاتی ازیک آگهی تجاری نیست. این دکترخوب سعی دارد دوست اش، مایلز را ترغیب کندکه چشم اش را روی آن غلافی که می خواهد ذهن اش رابپوشاند، ببندد.
این یکی ازلحظات آرام ودرعین حال،رعب آور یکی ازکوبنده ترین تریلرهای پارانویایی تاریخ سینماست؛ فیلمی که باهزینه ای اندک ساخته شد و با این وجود توانست همه نت هایش را درست بزند. ربایندگان جسم، آشکارا، نمونه بارز یک فیلم دهه 1950 ای است؛ فیلمی که دراوج جنگ سرد وسینمای پروپاگاند آن زمان که علیه بی اعتنایی علیه «تهدیدسرخ ها» هشدار می داد ساخته شد. ولی آنچه این اثر را به یک کلاسیک تبدیل کرده این است که توانسته بسیار فراتر از پیام آن دوره و زمانه اش برود و مثل همان غلافی که صحبت اش رفت، زندگی و دنیای خود را به وجود آورده است. دان سیگل تقریبا بدون هیچ جلوه ویژه ای، یک شهرک آرام ومعمولی حومه ای را
کوین مک کارتی:زندگی حرفه ای نسبتا کوتاه کوین مک کارتی به عنوان بازیگر نقش های اصلی، پس از چندی به تیپ سازی وایفای نقش های فرعی در بیش از صد فیلم منجر شد.(او به خصوص در نقش کوتاه اش در بازسازی تهاجم ربایندگان در 1978،بسیار به یادماندنی است). کوین مک کارتی،برادر مری مک کارتی نویسنده ویوجین، نامزد ریاست جمهوری بود. او به خاطر مرگ یک دستفروش در1951، جایزه اسکار هم شد. بیشتر فیلم های او در ژانر سینمای وحشت/ علمی/خیالی بودند وبخش اعظم شان فراموش شدنی. ولی تعدادی ازآنها بسیار مورد استقبال قرار گرفتند، ازجمله: پیرانا( 1978)، زوزه(1981) و برزخ: فیلم( 1983).
دینا وینتر:شیکی وخوش پوشی انگلیسی دینا وینتر، انتخاب عجیبی است بای طرف عشقی یک پزشک شهرستانی که خب، این علاوه می کند به عجیب وغریب بودن خود فیلم. درمیانه ی فرارآنها با پای پیاده، وینتر بیشتر شبیه یک شاهزاده خانم است تا یک زن معمولی شهرک نشین. وینترتحت قرارداد یکی از کمپانی های کوچک هالیوودی بود و تعداد زیادی فیلم های رده-ب بازی کرد وفقط چند تایی فیلم بازی کرده که برای سینما دوستان آشنا می زنند: فهرست آدرین مسنجر(1963) و فرودگاه(1969) دوتا از آنها هستند.نقش های فرعی را تعدادی از بازیگران کمابیش معروف دهه 1950 تشکیل می دهند: امکان دارد کارولین جونز را بازشناسید که بیشتر به خاطر سریال خانواده آدمز شهرت دارد.ریچارد دیکان در برنامه تلویزیونی دیک وان دایک شرکت می کرد و سام پکین پا هم که در اینجا در نقش یک پارکبان ظاهر شده!
کارگردان:فکر می کنم خیلی ها هیچ احساسی نسبت به مسائل فرهنگی ندارند؛ یعنی اصولا” نه احساس دردی دارند ونه غمی می خورند.می خواستم به همین موضوع بپردازم وهیچ روش بهتری هم جز ساختن این فیلم خاص به نظرم نمی رسید.» دان سیگل با داستان های سرراست وغیر استعاری، راحت تربود؛ حکایت هایی در باب قهرمان هایی تک افتاده و درتنگنا، که مستأصلانه با دشواری های زندگی معاصر آمریکایی در گیرند. فیلم هایش لایه های پیچیده ندارند و بدون تکلیف، حرف شان را می زنند وخیلی روان شخصیت ها را به بیننده معرفی می کنند.
به عنوان مثال، به صحنه ای توجه کنیدکه مایلز و بکی با عجله خودرا به خانه دوست نویسنده شان، جک می رسانند.که تازه صورت تکثیر شده ی خودرا روی میز بیلیاردش پیدا کرده. این لحظه ای است عجیب و باورنکردنی، اما فقط باچند خط دیالوگ، همه روابط، واضح و واقعی به نظر می رسند.سیگل حتی موفق می شود لا به لای دالوگ ها، طنز وشوخی هم بدمد. سبک بی پیرایه و ساده اش، همان چیزی است که کلینت ایستوود جوان را( که به اتفاق چند فیلم کار کردند) تحت تأثیر قرارداد.
کارهای مشترک شان از جمله عبارت بود:از بلوف کوگان(1968)،دوقاطر برای خواهر سارا(1970)، فریب خورده(1971)، هری خبیث(1972) وفرار از آلکاتراز(1979).سیگل با سایر قلدرهای هالیوودی هم خوب کارکرد: با استیومک کوئین در دوزخ برای قهرمانان است(1962)، لی ماروین در آدمکش ها( 1964)، چارلز برانسون در تلفن(1977)، و جان ویندر آخرین فیلم اش تیرانداز(19769.به همه این ها، نفرین شده، فیلمی با شرکت بت میدلر را نیز اضافه کنید که معلوم نیست سیگل آن را برای چه ساخت. مفتضانه بودن فیلم، البته خوشبختانه به شهرت او به عنوان کارگردانی پرقدرت و ماهر که می توانست به بودجه ای اندک، برای بهترین، روان ترین وهیجان انگیزترین فیلم ها را بسازد، لطمه ای نزد
سام پکین پا به عنوان«کارگردان دیالوگ ها» در فیلم کار کرد ونقش کوتاهی نیزبرعهده داشت.
والتر ونگر، تهیه کننده فیلم، تازه از زندان آزاد شده بود؛ او به خاطرتیراندازی و مجروح کردن فردی که مزاحم
همسر بازیگرش(جون بنت)شده بود، مدتی زندانی بود.
هجوم ربایندگان جسم در1978 توسط فیلیپ کافمن بازسازی شد. فیلمنامه را دابلیو. آر. ریشتر نوشته بود وفیلم هم با این شعار به نمایش در آمد: « دیگرازاین پس چشم به هم نخواهید گذاشت» . دانلد ساترلند و بروک آدامز نقش های اصلی را بر عهده داشتند وبازیگران فیلم اصلی و خود دان سیگل در نقش یک راننده تاکسی، وکوین مک کارتی در نقش« مردی فراری در بزرگراه»، حضوری کوتاه در فیلم داشتند.
ازنقش های کوتاه و به یاد ماندنی دیگر، لئونارد نیموی است در هیبت دکتر کینز؛ مردی که به طور مشکوکی معقول ومنطقی به نظر می رسد. و همین طور رابرت دووال در نقش یک کشیش. دکور داستان از شهرک سانتامیرا به سن فرانسیسکوی بزرگ منتقل شده که به خاطر فرقه های مشکوک اش شهرت دارد و بنابراین با مضمون فیلم هم کاملا می خواند. پالین کیل، منتقدر نیویورکر،یکی از طرفداران پروپا قرص فیلم بود. او نوشت:« ورسیون بازسازی شده ی تهاجم ربایندگان جسم، یکی از بامزه ترین فیلم هایی است که از کری وآرواره ها به این طرف، دیده ام.»
خلق را تقلیدشان بر باد داد
دهکده نفرین شده ها(1960).
نظر منتقدها
آندرو ساریس(ویلچ ویس):« یکی از معدود کلاسیک های واقعی علمی/ تخیلی.»
ورایتی:« یک اثر غیر متعارف وهیجان انگیز علمی/ تخیلی.» مایلز وبکی، پس از فرار از دست شهری کامل از آدم های«تسخیر شده»، در تونلی زیر یک تپه مخفی می شوند. آنها تلاش دارند تا خود رابیدار، یا به عبارتی دیگر انسان نگه دارند ومستأصلانه امیدوارند نجات پیدا کنند. صدای قطعه اپرای زیبایی به گوش می رسد. آیا آدم هایی واقعی در همان نزدیکی هستند؟ در حالی که مایلز در جستجوی یافتن مبدأ صداست، بکی که دارد از خستگی از حال می رود، دنبال اش می رود. مایلز فقط مزرعه ای متعلق به آدم های تکثیر و مسخ شده را می یابد و رادیویی که با صدای بلند موسیقی پخش می کند. برمی گردد و بکی را که از هوش رفته، می یابد. او را از زمین بلند می کند، می دود وسپس در گل ولای سقوط می کند. خم می شود تا شاید برای آخرین بار او را در آغوش کشد. ولی ناگهان با وحشت عقب می کشد. این صدای بکی است: « مایز، دست خودم نبود، خوابم برد»، یکی به یکی از آنها تبدیل شده. با صدایی ربات مانند و بی خیال، بکی از مابلز دعوت می کند به دنبال خالی از مشکل و دغدغه او قدم بگذارد. مایلز سرباز می زند وبنابراین، بکی فریاد می زند تا دیگران را خبر کند مایلز مجبور می شود برای نجات زندگی اش، بدود و با این حال هنوز در فکر این است تا دنیا را به گونه ای، نجات
قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پروندهای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…
گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…
مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…
مقدمهای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سالهای اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…
حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…
مارتین مول یکی از هنرمندان چندوجهی و تاثیرگذار در عرصه کمدی و هنرهای نمایشی است.…