#


علت ساخت فیلم “زن پاریسی”توسط چاپلین

چاپلین
1 می 2017 بدون نظر 2147 بازدید

علت ساخت فیلم “زن پاریسی”توسط چاپلین

علت ساخت فیلم “زن پاریسی”توسط چاپلین

یکی از عواملی که چاپلین را به ساختن “زن پاریسی” برانگیخت این بوده است که وی میخواست یک کمدی را بدون کاراکتر ولگرد معروف کارگردانی کند، و عامل دیگر این بود که چاپلین با دادن نقش اول با ادنا پوروایانس از سالها پیش در فیلمهای او بازی می کرد اورا ستاره ی مشهوری سازد ودینی را که از او به گردن داشت ادا کند.

خود چاپلین نیز لحظه ای در این فیلم ظاهر می شود اما چنان تغییر قیافه داده است که غیر قابل تشخیص است و نقش یک باربر راه اهن فرانسوی را بازی می کند که هنگام حرف زدن سرودست خود را به طرز عجیبی تکان می دهد. خود چاپلین نام دوم این فیلم را “نمایش سرنوشت” گذاشته بود؛ .با انکه به سبک طنز امیزی ان را پرورانده است با این حال معتقد بود که اثری عمیق ودارای جنبه های اجتماعی است.

قهرمانان واراذل

مقدمه ای که پیش از شروع فیلم روی پرده ظاهر می شد، چنین بود :بشریت نه از قهرمانان واراذل بلکه از مردان و زنان تشکیل شده است. و همه عواطف انان را چه خوب و چه بد، خدا بدانها داده است. کورکورانه مرتکب گناه می شوند وبی خردان انها را محکوم می کنند.

اما خردمندان به حالشان رحمت می اورند. طرح داستان این فیلم می توانست موضوع یک تراژدی اشک الود بشود، ولی طرز برداشت چاپلین ان فیلم را به یک کمدی طنز امیز مبدل ساخت. ماری سن کلر “ادنا پوروایانس “دختری است از یک دهکده ی کوچک فرانسه که گرفتار عشق بدفرجامی میشود و به پاریس می گریزد. یکسال بعد ماری در محافل اشرافی برای خود جایی باز کرده است و معشوقه ی مردی خوش ادا وزن باز شده است که در هنگام فراغت برای خود ساکسوفون می زند.

نقش این مرد را ادولف منجو بازی می کند. یک روز ماری بر حسب تصادف نامزد سابقش را می بیند که اکنون نقاشی تهیدست است. ماری او را برای کشیدن تصویر خود اجیر می کند؛ عشق قدیمی انها دوباره زنده می شود واو را وادار می کند که ان مرد زنباز را ترک گوید. ولی بر اثر شنیدن مکالمه ای یقین می کند که ماری هرگز این کار را نخواهد کرد.

خودکشی

نقاش جوان خودکشی می کند و درست در همین هنگام ماری در می یابد که عاشقش می خواهد بازن دیگری ازدواج کند. ماری سرخورده وبیکس به دهکده اش باز می گردد .تا با مادر نامزد مرده اش زندگی کند.
چاپلین با کارگردانی زیرکانه و پر صنایع خود از ین داستان تنگ مایه فیلمی کمدی پدید اورد که برای ان عده از کارگردانان امریکایی که هنوز از فیلمهای بی سروته و عاری از ذوق دومیل گرده بر می داشتند سرمشق تازه ای شد. فیلم او سبک داشت یعنی مثلا یک صحنه مخالف اخلاق یا مغایر عفت را نه به صراحت و وضوح بلکه به ایما و اشاره نشان می داد.
نوع روابط منجو و دختر را بدین ترتیب نشان می دهد که هنگامی که منجو وارد اپارتمان دختر می شود یک راست سرگیجه او می رود و یکی از دستمالهای خود را از توی ان گنجه بر می دارد. چاپلین بارها نشان می دهد که بیشتر میل دارد صحنه های جنسی را به کمک کنایه واستعاره نشان دهد، نه با نمایش حقیقت واقع .مثلا یک رقاصه ی نیمه عریان لباس خود را از تن بیرون می اورد. اما هنگامی که اخرین حجاب از روی تن برهنه او می افتد دوربین پایین می اید و فقط پاهای رقصان او را نشان می دهد.

چاپلین

فیلم خود را از صحنه ها و حوادث کوچک ریشخند امیزپر کرده بود. مثلا در صحنه ای دختر که از دست منجو خسمناک شده گردن بند الماس را از پنجره بیرون می اندازد .منجو که از قهر و خشم دختر خنده اش گرفته به دمیدن توی ساکسوفون خود می پردازد. سپس دختر که می بیند ولگردی در خیابان گردنبند را برداشته خشم خود را فراموش می کند و برای پس گرفتن گردن بند از ولگرد سراسیمه بیرون می دود. پایان طنز امیز این فیلم ارزش خاصی داشت که در فیلمهای ان زمان کمتر دیده می شد. چاپلین تمام این داستان مصیبت بار را چنان بدور می اندازد که تماشاگران در شگفت می شوند.
دختر اکنون به ده خود بازگشته است برگاری پر از علفی سوار است در همین هنگام اتفاقا منجو سوار بر اتومبیل شکاری خود از کنار او می گذرد. دوستش که در کنار او نشسته است از او می پرسد “راستی سرنوشت ماری سن کلر چه شد؟”منجو فقط شانه هایشرا به بالا می اندازد وگاری واتومبیل هر کدام به راه خودمی روند.

فیلم “زن پاریسی”

ممکن نیست بتوان تصور کرد که فیلم “زن پاریسی” امروز چگونه به نظر می رسد. چاپلین صلاح خود را درین می داند که به هیچ و چه اجازه دهد که این فیلم دیگری که در اختیار دارد امروز احیاء گردد یا حتی به وسیله انجمنهای سینمایی یا فیلمخانه نگهداری شود.

اما فیلمهای که در پیشرفت فن فیلمبرداری موثر بوده اند غالبا وقتی که امروز مورد مطالعه قرار می گیرند بطرز عجیبی خلاف انتظار از کار در می ایند .انتازگی و بداعتی که انها را جالب وگیرا می ساخت اکنون از انها دور شده است. فوت و فنهای سینمایی که در انها به کار رفته بارها در فیلمهای بعدی تکرار شده است. و شیوه ی کار انها که زمانی بدیع وجسورانه بوده اکنون در شمار بدیهات فن کارگردانی در امده است.
این موضوع ممکن است در فیلم چاپلین نیز کاملا صادق باشد. در سال 1923 هنگانی که گذشتن قطار راه اهن از جلوی “ماری” به وسیله تاباندن نور چراغ قطار بر روی صوت او نشان داده شد تماشاگران به شدت تحت تاثیر قرار گرفتند.امروز این قبیل کارها عادی و مبتذل شده است اما همین نو اوریها همین اگاهی از توانایی دوربین برای نشان دادن وقایع و حوادث به کنایه و اشاره فیلم “زن پاریسی” را در زمان خود چنان الهام بخش ساخته بود.

چندتن از دستیاران چاپلین در هنگام تهیه این فیلم یعنی مونتابل هاری دابادی داراست ،وادی سودرلند بعدها کارگردان شدند وفیلمهایی از همین نوع ساختند همین روش ایما و اشاره را که چاپلین پدید اورده بود. به کار بردند. بسیاری از دیگران نیز از چاپلین پیروی کردند که مهمتراز همه ارنست لوبیج بود. یعنی همان کس که سابقا در استودیو های المان داستانهای تاریخی را روی پرده می اورد.

برگرفته از تاریخ سینما ، نویسنده:ارتور نایت ، ترجمه:نجف دریا بندری

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *