عصر سینما
سینما در سال های آغازین
عصر سینما و عصر پیش از آن
تاریخ سینما با نوعی انفجار آغاز نشد . هیچ حادثه مشخصی را نمی توانیم نام ببریم که قاطعانه میان عصر سینما و عصر پیش از آن تمایز به وجود آورد . برای مثال ، اختراع کینه توسکوپ به دست ادیسون و ثبت آن در 1891 ، با اولین نمایش فیلم توسط برادران لومیر برای تماشاگرانی که پول پرداخته بودند ، هیچ کدام چنین تمایزی پدید نمی آورد .
پیدایش سینما همچون پیوستاری است که با آزمایش ها و ابزارهای اولیه ای آغاز می شود که هدفشان نمایش تصاویر به صورت متوالی بود ابزارهایی مانند فانتاسماگوریا که در سال 1798 به دست ایتین گاسپار روبرتسن ساخته شد ، یا پانتومیم لومینو که امیل رینو آن را در سال 1892 ابداع کرد .
چنین وسایلی نه تنها ظهور دستگاهی مانند سینما را در دهه 1890 شامل می شوند ، بلکه نمونه های آغازین تصویر سازی الکترونیکی را نیز در بر می گیرند .
نخستین تجربه ها در زمینه ارسال تصویر بوسیله ابزاری شبیه تلویزیون در حقیقت قدمتی به اندازه سینما دارد : آدریانو دوپایوا نخستین بررسی هایش را در این زمینه در 1880 منتشر کرد ، و ژرژ رینو ظاهرا در سال 1909 برای نخستین بار عملا به ارسال تصویر پرداخت .
در عین حال ، برخی فنون متعلق به عصر پیش از سینما ، در سال های 1900 تا1905 همچنان به کار گرفته می شد . برای مثال ، هنگامی که سینما داشت موقعیت خود را در قلمرو آموزش و سرگرمی به عنوان یک رسانه همگانی جدید تثبیت می کرد دستگاه نمایش اسلاید که جلوه هایی از حرکت را در خود داشت ، مدتها در کنار دستگاه نمایش فیلم مورد استفاده قرار می گرفت .
بنابراین فانوس خیال و فیلم و تلویزیون به سه قلمرو جداگانه ، و در نتیجه به سه حوزه پژوهشی مختلف ، تعلق ندارند ، بلکه هرکدام بخشی از یک فرایند تکاملی واحد را تشکیل می دهند .
با وجود این ، می توان آنها را از یکدیگر تمیز داد ، و تمایز آنها نه تنها از نظر فن آوری و شیوۀ نمایش ، بلکه از نظر تاریخی نیز مشهود است . فانوس خیال در آغاز قرن 20 به تدریج جای خود را به سینما می دهد ، حال آنکه تلویزیون تازه در نیمه دوم این قرن سربرمی آورد .
در این زنجیره ، چیزی که به سینما تمایز می بخشد ، از یک سو بنیاد فن آورانه آن است ، و از سوی دیگر کاربرد گسترده آن به عنوان ابزاری برای سرگرمی مردم در ابعاد گسترده . ( منظور از بنیاد فن آورانه سینما همان نمایش تصاویر ثابت به صورت زنجیر وار و ایجاد توهم حرکت در تماشاگر است ) .
پائولو چرچی یوسای
دیدگاهتان را بنویسید