سبک اوفا سبکی دارای تجربه و بداهه کاری
سبک اوفا سبکی دارای تجربه و بداهه کاری
نظام تولید ابداعی پومر تا سال 1926 که او به آمریکا مهاجرت کرد به شکل نظام کارگردان _ سبک واحدی برقرار بود و به گروه او که بیشتر آنها از زمان دکلا _ بیوسکوپ با او کار می کردند ، آزادی فراوانی اعطا می کرد .
مزایای این سیاست کاملا مشهود هستند : آنها سبکی را بنیان نهادند که به نام سبک به اصطلاح اوفا شناخته شده است ، در این سبک آنها به تجربه و بداهه کاری تکنیکی و سبکی ، در تمام مراحل یک پروژه نظر داشتند .
این شیوۀ کار سبب گرایش وسیع آنها به کار استودیویی گردید که به زعم تحسین کنندگان اوفا « اتمسفریک » ( فضا سازانه ) و به زعم دیگران تنها « کلاستروفوبیک » ( فضا ترسانه ) بود .
اشکالاتی نیز وجود داشت :
اغلب به نظر می رسید که با توجه به سرایت مهارت و کمال گرایی گروه به تمام بخش ها ، پول و زمان در نظر گرفته نمی شد . علاوه بر این امتناع از تقسیم و کنترل کار در فراشدهای گوناگون تولید فیلم ، چنانکه در هالیوود مرسوم بود ، با سیاست استوار بر برنامه های نمایشی در تضاد بود .
با در نظر گفتن این نکته که صنعت فیلم آلمان از دیرباز پر محصول بود ، از معدودی از فیلم های پرهزینه تر اوفا کاملاً بهره برداری می شد و به همین سبب نظریۀتولید پومر با کسر درآمد روبرو شد ، چنان که از واگیری شرکت و توافق های بخش توزیع با شرکت های بزرگ آمریکایی ( قرار داد پاریوفی مِت ) برمی آید که نهایتاً برای اوفا که شرکتی تولید کننده بود و در سطحی صنعتی با محدودیت های تجارتی مواجه بود ، نابود کننده به حساب می آمد .
پی آمدهای زیبایی شناختی و سبکی نظریه پومر بسیار ناپایدار بودند : تکنیک های نو در زمینه جلوه های ویژه ( شبح ، فیلم های کامرشپیل ، حرمت ها و زاویه های دوربین ( واریته ، آخرین خنده ) و طراحی دکور کاملا مرتبط با سبک و دورنمایه فیلم ( مثلا در نیبلونگن ) .
این دستاورد ها سبب اعتبار حرفه ای کاگردانان و تکنسین های پومر شد و سبب شد که سینمای آلمان در دهۀ 1920 به گونه ای تناقض آمیز از نظر مالی شکست بخورد اما به قبلۀ فیلمسازان بدل شود.
( ستایش هیچکاک از مورنائو ، بونوئل از لانگ ، و نیز تأثیر بر جوزف فون استرنبرگ ، روبن مامولیان ، اوسن ولز و فیلم های نوآر هالیوود در دهۀ 1940 ) علاوه بر رقابت با آمریکایی ها در دهۀ 1920 ، سینمای آلمان در جبهۀ دیگری نیز نبرد می کرد : اوفا در عین حالی که در زمینه نمایش تفوق داشت تنها 18 درصد تولید ملی را در اختیار داشت .
شرکت های کوچک تری که محصولاتشان را از طریق اوفا پخش نمی کردند ، مثلاً املکا ، دویلیگ ، سودفیلم ، ترا و نرو کوشیدند تا از طریق عقد قرار داد با شرکت های آمریکایی و انگلیسی شبکۀ توزیع خود را حفظ کنند و به این ترتیب بازار آلمان چند تکه تر شد که نهایتاً به نفع هالیوود بود .
اوفا
در مقام مجتمعی سرمایه داری ( کاپیتالیست ) هدف حملات منتقدان چپ بود و میان آنها بیشتر از همه نویسندگان مطبوعات لیبرال و سوسیال دموکرات به چشم می خوردند که از نظر فرهنگی نسبت به همتایان محافظه کارشان نظر مساعدتری به سینما داشتند اما به زعم آنها اوفا ابزاری بود در دست راست گرایان ناسیونالیست .
منتقدان فویلتون ( Feuilleton) نسبت به فیلم های عامه پسند نیز نظر منفی داشتند . فیلم های « هنری » را « کیچ » و فیلم های عامه پسند یا ژانر را Shcund می نامیدند و به این ترتیب نظریه هنر فیلمی را بیان کردند که در میانۀ دهۀ 1920 تنها چاپلین و در اواخر دهۀ 1920 تنها سینمای شوروی در آن تعریف می گنجیدند .
برگرفته از سبک اسکاندیناوی ، نوشته پائولوپرچی یوسای
نام و نام خانوادگی :
نام و نام خانوادگی
محل تولد
:تاریخ تولد
بیوگرافی
فیلم های سینمایی
سریال ها
دیدگاهتان را بنویسید