#


ساخت صحنه های زنده و قابل لمس

ساخت
2 می 2017 بدون نظر 1823 بازدید

ساخت صحنه های زنده و قابل لمس

ساخت صحنه های زنده و قابل لمس وپیوندهای جسورانه توسط اشتروهایم

تاثیر این شیوه در ساخت هیجان ومحیط مناسب برای فیلم امری است که شاید توصیف لغوی نتواند ان را به خوبی نمایش عینی توضیح دهد. شیوه ی کار اشتروهایم را می توان به عبارت پیوندهای جسورانه یا کار دوربینهای متحرک یا تنظیم نور هنرمندانه وصف کرد. هنر او در ساختن و پرداختن هزاران ریزه کاری ماهرانه است که از روی حساب کنار هم چیده می شوند و بتدریج گرداگرد صحنه و ادمها هاله ای از واقعیت پدید می اورند و صحنه را زنده و قابل لمس می سازند.

روشنترین نمونه تاثیر این شیوه را می توان در یکی از فیلمهای تقریبا فراموش شده ی فون اشتروهام یعنی “ملکه کلی” 1928 مشاهده کرد. وی این فیلم را برای گلوریا سوانسون کار گردانی کرد. فون اشتروهایم فیلمبرداری را به عادت مالوف خود که اهسته و پر خرج ودقیق بود شروع کرده بوده که ناگاه اغاز شدن دوره ی فیلم ناطق کار او را متوقف ساخت.
تهیه کننده ی صلاح در ان دید که کار را متوقف کند و مقدار فیلمی که برداشته شده بود تا انجا که می توانست باطل سازد. در نتیجه فون اشتروهایم که کارگردانی برکنار شد و کارگردان دیگری را اوردند تا چند صحنه اخر فیلم را بسازد.

انسان

در اینجا انسان می تواند حدس بزند که درست درچه موقعی کار به دست دیگری سپرده شد. بازیگران و دکورها همان بود که اشتروهایم تهیه کرده بود، ولی ناگهان فشار کاهش یافت. در نتیجه نیرو و شدت و باریک بینی در پروراندن ادمهای فیلم یکسره از میان رفته است و فیلم ناگهان سقوط می کند و به ابتذال می گراید.
در مدت چهر سال فاصله “طمع” و “ملکه کلی” فون اشتروهایم فقط دو فیلم دیگر ساخت یکی “بیوه خندان” 1925 ودیگری “مادرش عروسی” 1928 .فون اشتروهایم در میان تهیه کنندگان به عنوان یک کارگردان سختگیر و خرج تراش معروف شده بود واین دو صفت در دوره ای که تولید فراوان و صرفه جویی شعار کارخانه ها بود صفاتی نابخشودنی بودند.

ازین گذشته بسیاری از کارخانهن های او مثلا میگساریهای “بیوه خندان” و روابط جنسی نامشروع “ملکه کلی” و “مادرش عروسی” برای هالیوود که هر روز بیشتر گرفتار قیدهای اخلاقی می شد، هم خیلی صریح و هم خیلی پیچیده بود. فون اشتروهایم ناگهان دریافت که کار پیدا کردن برایش غیر ممکن است. با این حال با امید فراوان ده سال تمام به کوشش خود ادامه داد.

سناریو

در این مدت از خود سناریو می نوشت و به تهیه کنندگان ارائه می داد و پیشنهاد می کرد که انها را کارگردانی کند فقط یکاستودیو حاضر شدکاری به او بدهد وان هم بیش از تمام شدن فیلم دبه کرد. فیلم “راه رفتن در برادوی” 1932 چنان مثله شد که قابل شناختن نبود .

سرانجام اشتروهایم دلسرد شد و به بازیگری پرداخت. و به اروپا بازگشت چند نقشی که وی از ان هنگام تا کنون در فیلمهای امریکایی بازی کرده است نقش “رومل” در فیلم “پنج گور در قاره” 1943 ونقش ماکس کارگردان سابق در یاداوری می کند که چه استعدادی را از دست داده ایم. فون اشتروهایم هنرمندی واقعی ولی حساس و تندخو بود. هالیوود هنرمندان عادی تر را ترجیح می داد.

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *