سینما

فیلم رستوران ارزان قیمت 1982

مروری بر فیلم رستوران ارزان­ قیمت  1982

خلاصه­ ی داستان

کریسمس سال 1959، بیلی (تیموتی دالی) از دانشگاه به زادگاهش برمی­گردد تا در مراسم عروسی دوست­اش ادی (استیون گاتنبرگ) ساقدوش­اش باشد.

او با رفقای 20 و خورده­ای سال­اش دیداری تازه می­کند که هنوز کار و باری برای خود دست و پا نکرده­اند و در پاتوق­شان، کافه/ رستوران ارزان قیمت محلی، علاف­اند و تک­تک­شان فشار زندگی را بر روی دوش­های خود حس می­کنند: ادی احساس می­کند که هنوز برای ازدواج آمادگی ندارد و در خانه­ی پدر و مادرش زندگی می­کند; بیلی که هنوز به تحصیلات­اش در دانشگاه ادامه می­دهد، نمی­تواند فکر نامزد خود را از ذهن­اش خارج کند; شروی (دانیل اشترن) کمرش زیر بار زندگی زناشویی بی­روح­اش خم شده; و بوگی آرایشگر (میکی رورک، تلفیقی از شخصیت­های جیمز دین و وارن بیتی در شامپو) روح یک شاعر را دارد و مشکلات یک قمارباز کهنه­کار را. نفر پنجمی نیز آن­ها را کامل می­کند: فنویک (کوین بیکن) که ترک تحصیل کرده و نامتعارف­ترین شخصیت داستان است.

 

نویسنده­ی فیلم­نامه و کارگردان: بری لوینسون. بازیگران: استیو گاتنبرگ (ادی)، دانبل اشترن (شروی)، میکی رورک (بوگی)، کوین بیکن (فنویک)، تیموتی دالی (بیلی)، الن بارکین (بت)، پل وایزر (مادل)، کاترین راولینگ (باربارا)، مایکل تاکر (بیگل). تهیه­کننده: جری واینتراب/ محصول کمپانی مترو گلدوین مه­یر. مدت: 110 دقیقه. بودجه: 5میلیون دلار. فروش: 14/1میلیون دلار.

 

 

 


نامزدهای اسکار:

  • بهترین فیلم­نامه: بری لوینسون

سایر برندگان اسکار سال 1982:

  • بهترین فیلم: گاندی.
  • بهترین کارگردان: ریچارد آتن­بورو (گاندی).
  • بهترین بازیگر مرد: بن کینگزلی (گاندی).
  • بهترین بازیگر زن: مریل استریپ (انتخاب سوفی).
  • بهترین بازیگر مرد نقش دوم: لویی گاست جونیور (افسر و آقا).
  • بهترین بازیگر زن نقش دوم: جسیکا لنگ (توتسی).

 

شام آخر

شخصیت­های جوان رستوران هنوز در خانه­های پدر و مادرشان در بالتیمور زندگی می­کنند و روزگار خود را در خانه و بیرون از آن به علّافی می­گذرانند. تنها عشق­شان به ساعات آخرشب در رستوران ارزان­قیمت ملی است که شاید با آدم جدیدی آشنا شوند و باز جوک­هایی بار هم کنند. نخستین فیلم بری لوینسون، محدوده­های این ژانر خیلی آمریکایی را فراتر از مرزهای شناخته شده­اش بوده و با شخصیت­پردازی­های عالی، بازی­های فوق­العاده­ای از بازیگران آتیه­دارش گرفته است. شخصیت­های ماجرا چنان آشنا می­زنند که احساس می­کنید آن­ها را تمام عمر می­شناخته­اید. تک­تک آن­ها بسیار پیچیده­تر از آن­چیزی هستند که در بدو امر به نظر می­رسد و نبوغ فیلم­ساز در همین نکته نهفته است. بری لوینسون، وودی آلِن باتیمور است. او که عاشق زادگاهش است، برای تعریف کردن داستان­اش، نیازی به فرمول و کلیشه نداشته است.

 

 

بازیگران

  • استیون گاتنبرگ: با ظرافت تمام نقش یک «بچه ننه» را ایفا کرد. نقش­آفرینی چشم­گیری که در هیچ یک از فیلم­های بدنه­ی اصلی­اش از نمی­تونم جلوی نواختن موسیقی را بگیرم (1980) و پلیس آکادمی (1984 و سه دنباله­اش) گرفته تا پیله (1985) تکرار نشد.
  • تیموتی دالی: نقش بیلیِ دانشجو برایش آغازگر آینده­ی خوشی در عالم سینما نبود. پس از او غالباً در سریال­های تلویزیونی از جمله در ملکه (1993) و توفان قرن (1999) رویت شد و در چند فیلم سینمایی از جمله شاهد اعدام (1994) و در رینگ بوکس (2003).
  • کوین بیکن: در نقش فنویک هنرنمایی فوق­العاده اثرگذاری داشت. او از جمله در این فیلم­ها ظاهر شده: بی­خیال (Footloose، 1984)، جیوه (Quick Silver، 1986)، بچه­دار شده (1988)، قانون جنایی (1989)، جی.اف.کی (1991)، چند آدم خوب (1992) و آپولو 13 (1995).
  • میکی رورک: در نقش بوگی، احساس برانگیزترین شخصیت فیلم است. رورک در اوایل کار بازیگری بود که ارزش پیگیری داشت و فیلم­های ماندگاری هم بازی کرد: گرمای تن (1981)، پاپ گرینویچ ویلج (1984)، سال اژدها (1985)، 5/9 هفته، مگس نوشگاه (Barfly، 1987)، روزی روزگاری در مکزیک (2003) و شهر گناه (2005).

ولی زندگی حرفه­ای­اش در میانه­ی راه دچار سکته شد و در کشور خودش دیگر طرفدار چندانی ندارد ولی در اروپا کماکان عده­ای کشته- مرده، خبرهایش را دنبال می­کنند. او لابه­لای تک و توک فیلم­هایی که در این ده- پانزده سال اخیر بازی کرده، دوباره به رینگ بوکس بازگشته و از شکل افتادن چهره­اش نیز گویا به خاطر ضربات سهمگین مشت رقباست!

  • الن بارکین: در نقش بت، همسر حساس و بی­خبر از همه­جا، قلب شما را به درد می­آورد. او پس از این هنرنمایی ده سالی در صحنه حضور داشت و به خصوص در این فیلم­ها رویت شد: بخشش­های مهربانانه (1983)، دانیل، The Big Easy (هر دو در 1987)، دریای عشق (1989) و در غرب (1993).

خلق را تقلیدشان بر باد داد

اسکاچ و میلک (1998)، دنسر: تگزاس، پاپ 81 (1998)، همه­جا سیاه و سفید و قرمز (1997)، میستیک پیتزا (1998)، یادآوری (1982).

جملات به­یاد ماندنی

«این روزها ساختن فیلم درباره­ی آدم­ها بیش از پیش دشوار می­شود. این­گونه فیلم­ها حالت موجوداتی در خطر انقراض را پیدا کرده­اند. حالا می­گویند همه­چیز باید ساده باشد و راحت هضم شود. در بین فیلم­هایی که در حال حاضر به نمایش در می­آیند چند تا فیلم می­شناسند که پیرنگ­های فرعی داشته باشند؟»

بری لوینسون

«راست­اش را بخواهید; هالیوود دوران غریبی را پشت سر می­گذارد. وقتی هیئت مدیره­ی شرکت­های سینمایی، مضمون فیلم­هایی را پیشنهاد می­کنند که دیگر نمی­توان از دیدگاه و نگرش خاص فیلمساز حرفی به میان آورد. حالا همه­چیز تبدیل به کالا شده. فیلم­هایی مثل روز استقلال (1996) را که اصلا با عقل جور در نمی­آیند، توجیه می­کنیم و می­گوییم: “نامعقول ولی در عین حال سرگرم­کننده است.” خب این حرف را در مورد فیلم­های بیلی وایلدر هم می­زنید؟ آن­ها هم “نامعقول” و در عین حال “سرگرم­کننده” بودند؟»

بری لوینسون

 

کارگردان

بری لوینسون تمام صحنه­های مربوط به رستوران را آخر گرفت تا بازیگرها ابتدا حسابی با هم آشنا و صمیمی شوند. این نخستین فیلم بلند این کارگردان بود و باهمین فیلم ثابت کرد که استاد بازی گرفتن­های طبیعی از بازیگرهاست. رستوران ارزان­قیمت، نخستین قسمت از «سه گانه­ی بالتیموری» لوینسون است که با Tin Men (1987) و آوالون (1990) کامل شد. در بین آثار خاص او که معمولاً بسیار خوب هم تحویل گرفته شده­اند، باید به این­ها اشاره کرد: طبیعی (1984)، صبح­بخیر ویتنام (1987) رین­من (1988) و دم سگو بجنبون (1997). لوینسون با سریال تلویزیونی­اش قتل عمد که در نیمه­ی دهه­ی 1990 پخش شد، دوباره به خاطرات دوران کودکی­اش در بالتیمور تف زد.

 

نظر منتقدها

پیتر رینر (انجمن ملی منتقدان فیلم): «اندک­اند فیلم­هایی که در آن­ها رفاقت این­قدر ملموس و مثل اینجا واقعی به نظر برسد. پس از پایان فیلم، عنوان­بندی می­آید و چند دقیقه­ای موسیقی می­شنویم و حرف­های پرشور شخصیت­های اصلی را که یکدیگر را دست می­اندازند و می­گویند و می­خندند. در جلسه­ی نمایشی که من شرکت داشتم هیچ­کس برنخاست و از سالن بیرون نرفت.»

جنت مسلین (نیویورک تایمز): «تر و تازه و با بازی­های خوب; فیلم­های پرشور آمریکایی که توسط کارگردان­های جدید و جسورانه و با تکیه بر ایمان و اعتقاد راسخ آن­ها ساخته شده­اند، “نوع” های در حال زوالی هستند. این فیلم بی­عیب و نقص نیست ولی حتی همین یکدست نبودن­اش، جزیی از جذابیت­اش است.»

 

 

 

شروی که فروشنده است و تنها عضو متأهل گروه، خونسردی­اش را از دست می­دهد و از زندگی زناشویی سرد و بی­روح خود پرده بر­می­دارد. تنها چیزی که برای شروی اهمیت دارد، صفحه­های موسیقی­اش هستند. در صحنه­ای دردآور از فیلم، همسرش بت را به چالش می­طلبد و بی­خبری او را از دنیای موسیقی به رخ­اش می­کشد. شروی از بت می­خواهد که با پرسیدن اینکه پشت صفحه­ای که در دست دارد، چه نوشته شده، او را تست بزند.

  • بت: چرا؟
  • شروی: 1958، Speciality Records. می­بینی تو از این سوال­ها از من نمی­کنی، می­کنی؟
  • بت: نه، نمی­کنم چون اصلا برام اهمیتی نداره که پشت یه­ صفحه چی ­نوشته شده.

شروی از خشم دیوانه می­شود و به بت می­گوید که صفحه­ها تمام زندگی خاطرات او را تشکیل می­دهند و تمامی جنبه­ها و زوایای یک صفحه برای­ او اهمیت دارد و به عنوان مثال از بت می­پرسد که آیا یادش هست که در نخستین شب آشنایی­شان در سال 1955 در مهمانی خانه­ی خواهر مادل چه قطعه­ای نواخته می­شده؟ بت یادش نیست ولی شروی خوب یادش است: وقتی از در خانه وارد شدم «حیف نیست» از گرامافون پخش می­شد. . .

از من بپرس 3

Recent Posts

پیش بینی های اسکار 2025

پیش بینی اسکار ۲۰۲۵: نود و هفتمین مراسم اسکار در تاریخ ۲ مارس ۲۰۲۵ (۱۲…

9 ماه ago

قتل هولناک مهرداد نیویورک

قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پرونده‌ای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…

9 ماه ago

بیوگرافی گلوریا هاردی: بازیگر ایرانی-فرانسوی و حضور در «جوکر»

گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…

9 ماه ago

مهسا طهماسبی: بیوگرافی، آثار هنری و حضور در فصل دوم بانوان جوکر ۲

مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…

9 ماه ago

نگاهی به فیلم «کیک محبوب من»

مقدمه‌ای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سال‌های اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…

10 ماه ago

اظهارات نوید محمدزاده درباره حمله موشکی ایران به اسرائیل: واکنش‌ها و پیامدها

حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…

10 ماه ago