به گزارش از من بپرس، جون کرافورد هنرپیشه معروف آمریکایی، یکی از سه زن قدرتمند هالیودد در دوران کلاسیک و بازیگر فیلم هایی همچون جانی گیتار، بر بی بی جین چه گذشت؟ و کیلدرد پیرس در ماه مارس سال 1904 به دنیا آمد.
نام اصلی او لوسیل فی لوسیور بود و در شهر سن آنتونیوی ایالت تگزاس به دنیا آمد. کرافورد پیش از آنکه در سینما به فعالیت بپردازد در برادوی بر روی صحنه می رفت.
او با سخت کوشی توانست از مرتبه یک بازیگر نقش های مکمل به مقام یک ستاره دست پیدا کند. همین سخت کوشی بود که او را در میان غول های بازیگری مانند گرتا گاربو، نورما شیرر، بت دیویس، کارول لمبارد، مارلین دیتریش و اینگرید برگمن به عنوان یکی از سه زن قدرتمند هالیوود شناساند.
دو تن دیگر بت دیویس و آیدا لوپینو بودند.
جون کرافورد که در دو دوره صامت و ناطق بازی کرده بود در دهه سی در یکی از مشهورترین فیلم های آن دوران بازی کرد. این فیلم گراند هتل نام داشت. یکی از فیلم های محبوب بیلی وایلدر که در فیلم آپارتمان به آن ارجاع می دهد.
کرافورد در این فیلم در کنار گرتا گاربو و چند تن از خاندان باریمور ایفای نقش کرد؛ اما این آن چیزی نبود که او در پی اش بود.
او ددر فیلم بعدی به نام لتی لیون در نقشی به همین نام توانست نقش اول را به دست بیاورد و در کنار رابرت مونتگمری قرار بگیرد. این فیلم را کلارنس براون معروف کارگردانی کرد و فروش خوب آن کرافورد را در مقام ستاره زن تثبیت کرد.
در همان سال او بخت این را به دست آورد که با لویس مایلستون همکاری کند. مایلستون که دو سال قبل با در جبهه غرب خبری نیست سینماها را به لرزه درآورده بود؛ کرافورد را در فیلم باران هدایت کرد.
بعد از آن به همراه گری کوپر در امروز زنده ایم با هوارد هاکس حرفه ای همکاری کرد. این فیلم یک عاشقانه به سبک هاکس بود که در بین فیلم های او، اثری درخشان محسوب نمی شود.
اما بیشترین همکاری کرافورد در این دوره کاری با کلارنس بود. آنها در چند فیلم دیگر مانند در بند، سادی مک کی و محبوبه پر شرو شور با یکدیگر کار کردند. در در بند کرافورد با کلارگ گیبل، سلطان هالیوود همبازی بود.
کرافورد با وی اس واندایک کارگردانی که به وودی یک برداشتی معروف بود نیز کار کرد.
واندایک کرافورد را در چند فیلم از جمله دور از دیگران، من خوب زندگی کردم، عشق گریزان، هدایت کرد. در اولی کرافورد باز با گیبل و رابرت مونتگمری هم بازی شد. مثلثی که اکنون غبطه برانگیز به نظر می رسد.
در فیلم زنان کرافورد این بار در یک مثلث زنانه تکرارنشدنی بازی کرد. او در این فیلم با نورما شیرر و رزالیند راسل هم بازی شد.
در این دوران کم کم مسیر بازیگری کرافورد در سراشیبی قرار گرفت و فیلم های او با شکست های تجاری مواجه می شدند. در این دوران او با کارگدان شاخصی نیز همکاری نکرد و نقش هایش تکرار فیلم های گذشته اش بود.
در سال 1945 بود که ستاره اقبال جون کرافورد دوباره طلوع کرد. مایکل کورتیز که سه سال پیش با کازابلانکا یکی از بزرگترین عاشقانه های تاریخ سینما را رقم زده بود، این بار در یک فیلم نوآر کرافورد را به بازی گرفت. فیلم نامه این فیلم اقتباسی از یکی از داستان های جیمز ام کین بود. در همین سال غرامت مضاعف نیز بر اساس داستانی از کین ساخته شد.
کرافورد به خاطر بازی در این فیلم توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را به دست بیاورد. فیلم در گیشه نیز بسیار موفق بود و به این ترتیب کرافورد بازگشتی درخشان بر پرده داشت.
با این فیلم سیل پیشنهاد برای بازی در فیلم های نوآر به کرافورد روانه شد. سرسخت ها گریه نمی کنند و ترس ناگهانی از شاخص ترین این فیلم ها هستند.
در سرسخت ها گریه نمی کنند، کرافورد نقش زنی را بازی می کند که بعد از مرگ فرزند کوچکش شوهرش را رها می کند. او با تلاش بسیار در صنعت مد به موفقیت می رسد. نقشی مناسب کرافورد که بازی اش در آن به شدت به چشم می آید. سخت بشود تصور کرد هنگامی که کرافورد شوهرش را می گذارد و می رود، کسی با او هم ذات پنداری نکند.
دیگر فیلم نوآری که کرافورد بازی کرد، ترس ناگهانی بود که در آن با جک پالانس . گلوریا گراهام هم بازی شد. این فیلم که بیشتر زمان آن در سکوت و تعقیب و گریز می گذرد، محمل خوبی برای بروز بازی فیزیکی کرافورد بود. چهره ترس خورده او که در کسری از ثانیه از ترس به خشم مبدل می شود، انتخابی مناسب برای این نوآر به شمار می رود.
بازی در این فیلم کرافورد را برنده جایزه لورل کرد. همچنین وی با این فیلم نامزد اسکار و گلدن گلوب شد که آنها را به دست نیاورد.
اما شاید معروف ترین و جاودانه ترین نقش کرافورد، بازی در نقش ویه نا در فیلم جانی گیتار باشد. او در این وسترن نامتعارف نیکلاس ری زنی سرسخت است که در دل بیابان کافه اش را با چنگ و دندان نگه داشته است، با هفت تیری بر کمر و غم عشقی در دل.
جالب اینجاست که کرافورد در هر دو حالت به شدت باورپذیر بازی می کند. چه هنگامی که با لباس وسترنرها به صورت ناگهانی برمیگردد و هفت تیر می کشد و گروه دشمنانش را تهدید می کند و چه هنگامی که با لباس بلند سفید به جانی گیتار اظهار عشق می کند.
نکته مهمی که درباره این فیلم لازم به گفتن است اینکه این فیلم ممکن است چند پاره به نظر برسد. برای مثال از عنوان فیلم برمی آید که جانی نقش اصلی باشد و فیلم بر او تمرکز کند، اما بیشتر کرافورد است که در فیلم حضور دارد.
بخش اعظم این ماجرا به خاطر مسائلی است که در پشت صحنه این فیلم اتفاق افتاده است.
در کتاب جانی گیتار که پرویز دوایی آن را ترجمه کرده به طور مفصل به این داستان پرد اخته شده است. ماجرا از این قرار است که نقش زن مقابل کرافورد را مرسدس مک کمبریج بازی می کند. بازیگری که اورسن ولز او را بزرگ ترین بازگر زن رادیو خوانده است.
هنگامی که مک کمبریج در صحنه درگیری در کلبه، تک گویی اش را به بهترین شکل اجرا می کند، تمام گروه برای او دست می زنند.
اما شب که به محل استراحت باز می گردند می بینند که کرافورد تمام لباس های مک کمبریج را بیرون ریخته است. او از نیکلاس ری می خواهد به هر طریقی که شده نقشش را برجسته تر کند تا در مقابل مک کمبریج دیده شود.
ری به ناچار می پذیرد. به همین دلیل است که نقش جانی در فیلم کوتاه شده به نظر می رسد. در اینجا با قدرت و حسادت جون کرافورد به عینه مواجه می شویم. زنی که در هر حالت خواهان ایستادن بر بلندترین قله ها بود.
بر بی بی جین چه گذشت، فیلم نوآری تمام زنانه به کارگردانی رابرت آلدریچ است. در این فیلم کرافورد با بت دیویس هم بازی است. آنها نقش دو خواهر میان سال را بازی می کنند که نسبت به یکدیگر احساسی مرکب از عشق و نفرت دارند.
نقش بی بی جین را بت دیویس بازی می کند و بیشتر زمان فیلم مخاطب فکر می کند اوست که مقصر فلج شدن خواهرش بلانش با بازی جون کرافورد بوده است. به نظر بازی کرافورد است که این ظن را در تماشاگر تقویت می کند. تنها در پایان فیلم است که ماجرا باز می شود و می فهمیم که این بلانش بوده که به خاطر حسادت نسبت به موفقیت خواهرش، بی بی جین در بازیگری ماشین او را دستکاری کرده تا او را بکشد، اما خودش قربانی شده است.
شاید شما نیز تصدیق کنید که این داستان به شدت یادآور ماجرای بین کرافورد و مرسدس مک کمبریج بر سر فیلم جانی گیتار است که در بالا گفته شد.
بر بی بی جین چه گذشت؟ در پنج رشته نامزد اسکار شد که تنها موفق شد جایزه بهترین طراحی صحنه را به دست بیاورد.
بت دیویس از دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن بازماند. در حالی که بده بستان بین او و کرافورد در این فیلم که در بیشتر زمان دو ساعت و سیزده دقیقه ای آن همین دو شخصیت حضور دارند، باعث شده هیچ وقت فیلم از نفس نیفتد. شاید فروش 10 میلیون دلاری فیلم در سال 1962 به همین دلیل باشد.
کرافورد بعد از این فیلم در چند اثر از ژانر وحشت ظاهر شد که هیچ کدام مانند بی بی جین موفق از آب در نیامدند. آخرین نقش آفرینی او در سینما مربوط به سال 1970 می شود.
کرافورد از دهه پنجاه میلادی در کنار سینما، به بازی در تلویزیون نیز مشغول بود. وی فعالیتش در این زمینه پنج سال بعد از آخرین فیلم سینمایی اش ادامه داد.
در سال 1981 فیلمی ساخته شد به نام عزیزترین مامان که در آن فی داناوی نقش جون کرافورد را بازی می کرد.
این فیلم داستان بدرفتاری کرافورد را با یکی از فرزندخواندگانش روایت می کند. این فیلم اقتباسی است از کتابی نوشته کریستینا کرافورد، فرزند جون کرافورد که در آن مادرش را به خشونت رفتاری با بچه هایش متهم کرده است. بسیاری از مورخان و منتقدان حقایق این فلیم را مخدوش دانسته و به آن ایرادات جدی وارد کرده اند.
شاید یک دلیل وجود چنین حرف هایی درباره کرافورد مسائلی مانند ماجرای جانی گیتار و شخصیت مقتدر او باشد که در فیلم هایش بازنمایی شده است.
کرافورد چهار بار ازدواج کرد که اولین آنها با داگلاس فربنکس پسر بود و آخرین با آلفرد استیل، مدیر عامل پپسی کولا.
سرانجام جون کرافورد که در لیست بزرگترین ستارگان کلاسیک دنیای سینما رتبه دهم را در اختیار دارد، در سن 73 سالگی و در 10 ماه می سال 1977 درگذشت.
قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پروندهای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…
گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…
مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…
مقدمهای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سالهای اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…
حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…
مارتین مول یکی از هنرمندان چندوجهی و تاثیرگذار در عرصه کمدی و هنرهای نمایشی است.…