جنگ جهانی در سپتامبر سال 1939 آغاز شد . اولین تاثیر آن در سینمای انگلستان این بود که دولت تمامی سینماها را موقتاً تعطیل کرد و با اکراه حاضر به بازگشایی آنها شد . تاثیر بعدی جنگ ، این بود که با افزایش حملات آنان ، هالیوود بازار پر سود خود را در اروپا از دست داد .
سینماهای ملی تکامل یافتند ، اگر چه در کشورهای اشغال شده ، تحت سانسور و کنترل شدید اشغال گران قرار داشتند . یک تاریخ نویس فرانسوی در این مورد گفته است که دوران اشغال فرانسه برای سینمای این کشوربسیار مفید بود زیرا هر گاه مردم مجبور به انتخاب بین یک فیلم فرانسوی و یک فیلم آلمانی می شدند ، ترجیح می دادند به تماشای فیلم فرانسوی بروند .
کشورهای درگیر جنگ موقعیت متفاوتی داشتند . هم بریتانیا و هم آلمان صنعت سینمای خود را وقف جنگ کردند و در سال 1941 شوروی که مجبور به ترک استودیوهای مسکو و لنین گراد و انتقال تولید به آسیای میانه شد و به نسبت کمتری امریکا فیلمسازان بسیاری از جمله جان فورد به خدمت جنگ درآمدند از آنها تبعیت کردند . مستند و فیلم اخبار و اهمیت و گاه نیز محبوبیت دست یافتند .
بسیاری از فیلم های کوتاهی که توسط وزارت اطلاعات بریتانیا تهیه می شدند ، بی ارزش تر از آن بودند که با استقبال گرم مردم مواجه شوند ، بی ارزش تر از آن بودند که با استقبال گرم مردم مواجه شوند ، ولی به بریتانیا گوش ده ( 1994 ) همفری جنینگز و استوارت مک آلیستر مورد تحسین مردم قرار گرفت و سال بعد فیلم بلند پیروزی صحرا اثر روی بولتینگ فروش زیادی داشت .
تاثیر جنگ بر فیلم های بلند جالب توجه بود . برخلاف جنگ اول جهانی ، در بیشتر کشورهای متخاصم تلاش در جهت تهییج مردم و ایجاد نفرت نسبت به دشمن نبود و بیشتر به ایجاد حس وحدت ملی و همکاری در برابر یک خطر خارجی تاکید می شد .
و در شوروی این امر به معنای ترک ارزش های تلاش در جهت استقرار سوسیالیسم ( و در نتیجه جستجوی بدبینانه دشمنان واقعی یا فرضی سوسیالیسم ) و اتحاد در جهت دفاع از کشور بود . در فیلم های بریتانیایی که درباره مردان حاضر در صحنۀ جنگ بود و برنادیده گرفتن تفاوت درجه و مقام تأکید می شد .
فیلم هایی که دربارۀ جنگ شهرها بود ، از جایگاهی مشابه برخوردار بود و با گرایشاتی زنانه تر همان ارزش ها را به شیوه ای خانوادگی بیان می کردند . در آمریکا که از خط مقدم جنگ دورتر بود ، بیشتر فیلم های بلند از ارزش های دوران جنگ متأثر نبودند ( به جز ستایش نامۀ ویلیام وایلر) از انگلستان در فیلم خانم مینیور ولی پس از جنگ خلیج مروارید تعدادی فیلم جنگی براساس کلیشه های سابق هالیوود ساخته شد .
یک نمونۀ جالب در این زمینه نیروی هوایی ( 1943 ) هاوارد هاکس است . در این فیلم یک ناوگان بمب افکن شامل مردانی با سوابق و نژادهای مختلف به یک واحد جنگی متحد بدل می شود . تنها چند فیلم خوب دیگر در این ژانر ترکیبی و بداهه وار ساخته شد که از آن میان می توان به هدف برمه اثر رائول والش و آنها قابل چشم پوشی هستند اثر فورد ( هر دو محصول 1945 ) اشاره کرد ، ولی عنوان بهترین فیلم جنگی آمریکا داستان جی . آی جو ( باز هم محصول 1945 ) اثر ویلیام ولمن است که از هر گونه نخبه گرایی یا قهرمان پروری اجتناب کرده و در عوض به ترسیم چهره ای واقع گرا و دموکراتیک از حرفه سربازی می پردازد .
برگرفته از سوسیالیسم ، فاشیسم و دموکراسی ، جفری ناول _ اسمیت
قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پروندهای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…
گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…
مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…
مقدمهای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سالهای اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…
حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…
مارتین مول یکی از هنرمندان چندوجهی و تاثیرگذار در عرصه کمدی و هنرهای نمایشی است.…