جدیدترین اتهامات وارده بر علیه حمید فرخ نژاد
اتهاماتی که جدیدا به آقای فرخ نژاد وارد می شود
به تازگی نام حمید فرخ نژاد به خاطر تنشی که میان او و علی علیزاده، کارشناس شبکه فارسی زبان با اتهاماتی که به یکدیگر وارد کردند و می کنند بر سر زبان ها افتاده است.
روزنامه کیهان نوشت: حمید فرخ نژاد که از جمله هنرمندان پر طرفداری است که مدعی نگرانی برای دغدغه های اقتصادی مردم است، در یک برنامه اینترنتی صحبت های قابل تأملی را به زبان آورد. او در قسمتی از این برنامه، دو تابعیتی بودن خود را تأیید نمود و بیان داشت: من موفق شده ام برای خود و خانواده ام در آمریکا اقامت دریافت کنم و هم اکنون همسر و پسرم در آمریکا زندگی می کنند. اقامتی که من موفق به دریافت آن شدم از نوع اقامتی می باشد که به نخبگان و هنرمندان می دهند که این گرین کارت، شامل اقامت و اجازه فعالیت در آن کشور می باشد.
فرخ نژاد تأکید کرد: هر شش ماه یک بار به محل اقامت همسر و فرزندم می روم تا گرین کارتم را باطل نکنند. او با اشاره به این که پسرش در بهترین مدرسه غیرانتفاعی تهران درس می خوانده، افزود: با این وجود پسرم علاقه ای به رفتن به مدرسه نداشت.
هم اکنون پسرم در خارج از کشور به ادامه تحصیل مشغول است و به به درس خواندن خیلی علاقه مند شده است. وی عنوان کرد: در حال حاضر شرایط دشواری را سپری می کنم، من برای ده هزار دلاری که به صورت ماهانه برای همسر و فرزندم می فرستم، با شرایط سختی مواجه هستم! باید بگوییم که این مبلغ خیلی بالاتر از درآمد متوسط شهروندان آمریکایی است.
خبرگزاری فارس هم در مطلبی نوشت:
اخیراً علی علیزاده، فعال سیاسی نسبت به حرف های حمید فرخ نژاد از وضعیت و شرایط اقتصادی و اجتماعی واکنش نشان داد و این بازیگر سینمای ایران را به دخالت نکردن در مسائلی که در مورد آن فهم و شناختی ندارد، دعوت کرد. اختلاف فرخ نژاد و علیزاده به مشاجرات پینگ پنگی تبدیل گردید و در نتیجه، این حمید فرخ نژاد بود که رسانه ای را پیدا کرد تا همه حرف هایش را در آن پخش کند؛ یک گفت و گوی تصویری در حدود ۱۵۰ دقیقه ای که این هنرمند پر طرفدار سینمای ایران، هم از زیر و بم و بالا و پایین زندگی خود گفت و هم هر چه خواست به نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور ایراد گرفت.
شامگاه شنبه چهاردهم مهر ماه گفت و گوی ویدئویی وی در یکی از شبکه های اینترنتی منتشر شد؛ گفت و گویی که از همان شروع، زمان طولانی آن جذاب به نظر می آمد؛ به این دلیل که کمتر برنامه گفت و گو محوری پیدا می شود که حدود ۱۵۰دقیقه به طول بیانجامد.
بازیگر سینمای ایران در این گفت و گو به غیر از زندگینامه فردی حرف هایی را به زبان آورد که در ادامه، مختصری از این گفت و گوی طولانی را برای شما تعریف می کنیم.
چهل سال است که چراغ ها را خاموش کرده اند و مرتب می گویند ساکت باش!
حمید فرخ نژاد در این برنامه عنوان کرد: هر اتفاقی که در ایران می افتد، فقط می گویند ساکت باشید و حرفی به میان نیاورید. چهل سال است که در این کشور تمام چراغ ها را خاموش کرده اند و فقط می گویند در موقعیت حساس حال حاضر چیزی نگویید. مطبوعات هم ساکت شده اند و هیچ چیزی نمی گویند.
اصولاً از پولشویی در فیلم ها خیلی دیر با خبر می شوم
او در مورد حضور بر سر پروژه هایی که در آن پولشویی می شود، بیان کرد: در صورتی که اطلاع پیدا کنم در یک پروژه پولشویی انجام می گیرد، از بازی در آن خودداری خواهم کرد؛ ولی این مسئله جزء مواردی است که خیلی دیر از آن با خبر می شوم و زمانی هم با خبر می شوم که دیگر ساخت پروژه به پایان رسیده است.
برخی از حرف های حمید فرخ نژاد از چند زاویه قابل تحلیل است.
اول اینکه حمید فرخ نژاد عنوان می کند چهل سال است در کشورمان فقط می گویند: ساکت باش و در مورد موضوعات مختلف حرفی نزن. معلوم نیست چه کسی به او گفته ساکت باش و حرفی نزن. افرادی نظیر فرخ نژاد و خیلی از کسانی که خود را در شمار نخبگان این کشور قلمداد می کنند، در سال هایی که از انقلاب گذشته، هر چه دل شان خواسته است به زبان آورده اند یا در صفحات اجتماعی و رسانه های طرفدارشان گفته اند. چگونه می شود در کشوری که چهل سال است می گویند ساکت باش، وی به این راحتی و شیوایی و با ظاهری آراسته جلوی دوربین می نشیند و هر چیزی که دلش می خواهد، می گوید؟ آیا باید باور کنیم آن کشوری که به او اجازه حرف زدن نمی دهد، ایران است؟!
اگر چند سال است که فعالان حوزه هنر که کمترین سر رشته، تخصص و تجربه را در حوزه های غیر مرتبط با هنر دارند، هر آنچه خواسته اند، در صفحه های مجازی خود گذاشته اند. به خاطر نمی آوریم آنان حتی به خاطر مصالح کشور و هر آنچه خودشان «موقعیت حساس حال حاضر» است، زبان به دهان گرفته باشند یا انتقاد خود را با مصلحت اندیشی بیان کرده باشند.
دوم اینکه ـ این بازیگر پر طرفدار سینمای ایران عنوان کرده است که دو تابعیتی است و موفق به گرفتن گرین کارت آمریکا شده است. از این بازیگر محترم سینما باید سوال کرد: در اغلب پست های کوتاه و بلندی که در صفحه اجتماعی خود در طول این سال ها خیلی راحت گذاشته اید، همیشه گفته اید که درد مردم را می فهمید. چگونه می شود درد مردم را متوجه شد و تابعیت یک کشور دیگر را هم داشت؟ وی که همواره دغدغه کسانی را دارد که به نان شب خود محتاج هستند، چطور می شود که در عمل فقط به فکر خود، فرزند و خانواده اش است؟ آیا می شود با شکم سیر که در طول یک ماه بیش از ده هزار دلار درآمد دارد، دغدغه گرسنگان را داشت؟
سوم اینکه ـ فرخ نژاد گفته است زمانی که پسرش در ایران بوده در بهترین و گران ترین مدرسه تهران مشغول درس خواندن بوده است؛ ولی علاقه ای به درس خواندن نداشته است. وی اگر مقداری به دور و اطراف خود نگاه کند و کمی پرس و جو کند، متوجه می شود که خیلی از دانشمندان، نخبگان و استادان دانشگاه های کشورمان که در واقع هیچ یک از آن ها بازیگر سینمای ایران نبودند، همگی از اقشار کم درآمد این جامعه بوده اند که با تلاش و کمک خداوند به چنین موقعیتی رسیده اند.
او که دلواپس مردم می باشد، چگونه می شود پز درس خواندن پسر خود در بهترین مدرسه تهران را می دهد و در کنار آن، سیستم آموزشی ایران را معیوب قلمداد کند؟ در همین کشوری که فرخ نژاد، از شهروندان آن محسوب می شود، انسان های سخت کوش و پرتلاشی وجود دارند که حتی یک دفتر برای نوشتن مشق های خود ندارند. آیا وی با فرستادن ده هزار دلار برای همسر و پسرش که در مدرسه غربی درس می خواند، چیزی در مورد آن ها می داند؟
چهارم اینکه ـ این آقای بازیگر عنوان می کند که هر ماه ده هزار دلار برای خانواده اش به خارج از کشور می فرستد. وی حتما اطلاع دارد که ده هزار دلار چقدر پول می شود؟! اگر ده هزار دلار را با دلار قیمت پانزده هزار تومانی آن محاسبه نماییم، چیزی حدود ۱۵۰میلیون تومان در ماه می شود. یعنی خانواده شما در ماه۱۵۰ میلیون تومان در جای دیگر دنیا خرج روی دست شما می گذارد. پس جالب است که به آمار زیر نگاهی بیندازید:
در سال ۲۰۱۲هر خانواده آمریکایی سالانه به طور میانگین۵۰ هزار دلار درآمد داشته است. این آمار در سال ۲۰۱۶، سالانه هفتاد هزار دلار بوده است. این میانگین برای کسانی می باشد که از اقشار پر درآمد آمریکا محسوب می شوند. یعنی هر آمریکایی به طور متوسط بین چهار تا شش هزار دلار درآمد ماهانه دارد.
این در صورتی است که بازیگر پر دغدغه سینمای ایران (بر اساس گفته های خودش) هر ماه مبلغ ده هزار دلار برای خانواده خود می فرستد. این حرف های او این معنی را می دهد که خانواده وی در سال حدود۱۲۰ هزار دلار هزینه می کند. این رقم خیلی بالا حتی در منطقه اعیان نشینی مانند «بورلی هیلز» که بیشتر متمولین ایرانی از نوع یهودی در آن زندگی می کنند، خیلی زیاد است و فقط برای کسانی است که می خواهند شاهانه زندگی کنند.
اکنون و از خلال بیانات این بازیگر دغدغه مند سینمای ایران که همیشه از شرایط اقتصادی کشور گله مند است و ناله های پیاپی دارد، می توان متوجه شد که علت این همه دغدغه اش چه دلیلی دارد. نکند یک وقت مسیر تردد او به کشور دیگر این بازیگر بسته شود. خدا نکند که او در تأمین ده هزار دلاری ماهانه خود، شرمنده زن و بچه اش شود!
دیدگاهتان را بنویسید