در این دوره تنها عناصر صوری سینمای آمریکا متحول نشدند ، موضوع آن نیز دستخوش تغییر گردید. استودیوها به ساختن فیلم های مستند و سفرنامه ای و دیگر انواع فیلم غیر داستانی همچنان ادامه دادند ، اما محبوبیت فیلم داستانی رفته رفته چنان افزایش یافت که استودیوها بخش اعظم توان خود را صرف تولید این فیلم کردند.
در سال 1907 ، کمدی ها 70 درصد فیلم های داستانی را تشکیل نمی دادند ، شاید به این دلیل که ایجاد رابطه میان نماهای مختلف فیلم کمدی ، که عمدتا مبتنی بر تعقیب و گریز بود ، آسانتر صورت می پذیرفت. اما پیدایش روش هایی تازه برای ایجاد تداوم زمانی _ مکانی ، رشد ژانر های دیگر را نیز ممکن ساخت.
صاحبان سینما آگاهانه می کوشیدند با گنجاندن موضوع های مختلف ، مانند کمدی و ملودرام و وسترن و مستند ، در برنامه خود مشتریان بیشتری جلب کنند.
استودیوها نیز تولیدات خود را چنان طراحی می کردند که نیاز به تنوع را به خوبی پاسخ گویند. مثلا ویتاگراف در 1911 هر هفته یک فیلم نظامی ، یک وسترن ، یک کمدی ، و یک فیلم اصلی که اغلب فیلمی تاریخی بود به بازرا عرضه می کرد.
تماشاگران نیکل اُدئون ها ( مانند تماشاگران دریایی ) چنان به فیلم های وسترن عشق می ورزیدند و تولید فیلم وسترن آن قدر زیاد بود که نویسندگان سینمایی از کثرت آنها شکوه داشتند و سقوط قریب الوقوع این ژانر را پیش بینی می کردند.
فیلم های مربوط به جنگ داخلی آمریکا نیز محبوبیت بسیار داشتند ، بویژه در پنجاهمین سالگرد این جنگ ، که در دوره انتقال واقع شد. از سال 1911 ، کمدی ها دیگر بخش اعظم فیلم های داستانی را تشکیل نمی دادند ، اما باز هم تعدادشان چشمگیر بود.
استودیوها در پاسخ به ضدیتی که علیه کمدی های بزن و بکوب « عامیانه » پدید آمده بود ، ساختن کمدی های موقعیت را آغاز کردند.و در این نوع کمدی ماجراهی چند شخصیت معین در محیط خانوادگی به تصویر کشیده می شد.
هر استودیویی مجموعه دنباله دار خاص خود را می ساخت ، مثلا مجموعه آقا و خانم جونز به بایو گراف تعلق داشت ؛ مجموعه جان بانی به ویتاگراف ؛ و مجموعه ماکس لندر به پاته. در سال 1912 ، مک سنت با اختصاص دادن استودیو های کیستون به تولید کمدی بزن و بشکن ، این گونه را احیا کرد. فیلم های سنگین نیز ساخته می شد ، البته تعدادشان بسیار زیاد نبود ، اما چندان هم کم نبود. این فیلم ها اغلب از آثار ادبی و حماسه های مذهبی و نمایشنامه های تارخی اقتباس می شدند.
درام ها و ملودرام های معاصر ، که طیف وسیعی از شخصی ها و زمینه ها را در بر می گرفتند بخش مهمی از تولیدات استودیوها را به خود اختصاص می دادند. اهمیت این فیلم ها صرفا به خاطر تعداد زیادشان نبود ، بلککه استفاده آنها از عناصر صوریی که در بالا شرح آن رفت نیز به آنها اهمیت می بخشید.
درام های معاصر در مقایسه با گونه های دیگر ، در عرصه روایتگری منسجم و ساختن و پرداختن شخصیت های باور کردنی و دارای ویژگی های فردی ، استحکام بیشتری داشتند ؛ و این همه را از رهگذر تدوین و بازیگری و میان _ نوشتار های مناسب کسب می کردند.
سازندگان این فیلم ها اغلب از قالب های روایی و نیز از شخصیت های آثار مقبول و معتبر ، مانند نمایش های « واقع گرا » و ادبیات « واقع گرا » بهره می گرفتند ؛ حال آنکه در دوره قبل نمایش هایی که در فانوس های جادو و واریته ها رواج داشتند ، منبع الهام بودند. تقلید از آثاری که در بالا آوردیم تا حدی به این دلیل بود که صنعت سینما می خواست تماشاگران وسیعتری را به خود جلب کند و منتقدان سینما را تسلی بدهد و از این رهگذر به عنوان یک رسانه توده ای معتبر به درون فرهنگ طبقه متوسط راه یابد.
ساختن فیلم های سنگین مقتبس از آثار ادبی و حماسه های مذهبی و تارخی نیز هماهنگ با همین خط مشی بود. به تعبیر دیگر ، هدف این بود که فرهنگ متعالی را در میان تماشاگران نیکل ادئون ها رواج دهند ، زیرا کثرت سینماهای دائمی و عشق دیوانه وار به تماشای فیلم ، سرد مداران فرهنگ را از تأثیر مخرب این رسانه جدید نگران ساخته بود.
برگرفته از کتاب تاریخ تحلیلی سینمای جهان
قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پروندهای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…
گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…
مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…
مقدمهای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سالهای اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…
حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…
مارتین مول یکی از هنرمندان چندوجهی و تاثیرگذار در عرصه کمدی و هنرهای نمایشی است.…