بیوگرافی مصطفی زمانی
مصطفی زمانی ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۱در فریدونکنار، مازندران به دنیا آمد.
او ۳ برادر و ۱ خواهر دارد و خودش فرزند سوم خانواده است.پدر وی مازندرانی و مادرش گیلانی است.
او تا هفت سالگی در استان گیلان زندگی کرد و از آن پس در شهرستان فریدونکنار بزرگ شد.
از سال ۱۳۸۵ با بازی در سریال یوسف پیامبر به مردم معرفی شد.
از بچگی آرزوی بازیگری داشت ولی شرایط بزرگ شدن در شهرستان باعث پیشرفت کم او می شد.تا اینکه
با ورود به دانشگاه سعی کرد از تئاتر خود را به فضای بازیگری نزدیک کند او سپس از طریق یکی
از دوستانش آگهی نقش یوسف در روزنامه ها رو میبیند و از طریق همان دوست به کارگردان معرفی میشود و
درنهایت از بین ۳۰۰۰ نفر برای نقش یوسف پیامبر انتخاب میشود. ابتدا هیچ شانی برای خود قائل نبود و روز اول تست هول شده و دیالوگهایش را فراموش کرد. پیش از تست دوم کتاب یوسف در آینه تاریخ را خواند بعد از تست دوم قراردادی 6 ماهه امضا کرد. برای ایفای بهتر نقش به کلاسهای بازیگری سوارکاری و بدنسازی رفت به خاطر فشارهای حاکم بر فضای کار 2 بار انصراف داد. بازیگر نقش نوجوانی یوسف پسرعمه زمانی است و کتایون ریاحی را بهترین انتخاب برای نقش زلیخا میداند .
او پس بازی در سریال یوسف پیامبر در سال 1387 در سریال در چشم باد دیده شد.
فیلم سینمایی آل اولین تجربه سینمایی مصطفی زمانی بود. آل فیلمی به کارگردانی بهرام بهرامیان و ساخت سال 1388 است.
برای این بازیگر جوان که در 5 فیلم قصه پریا ، پریناز ، اینجا تاریک نیست ، سوت پایان و یک عاشقانه ساده ایفای نقش کرد سال 1389 یکی از پر کارترین سالهای کاری بود.
وی هماکنون در تهران زندگی میکند و مجرد است تحصیلات او کارشناس مدیریت صنعتی است.
میان بازیگران مرد محمدرضا فروتن را خیلی دوست دارد به نظر او هدیه تهرانی هنرپیشه تاثیرگذاری است بازی فروتن و تهرانی را در قرمز خیلی دوست دارد.
با محمدرضا فروتن در باشگاه بدنسازی آشنا شد .آرزوی بازی با مرحوم خسرو شکیبایی را داشت .بسیار احساساتی است . بازیگری را دوست دارد .امیدوار است بازی در نقش یوسف ویترین خوبی برای او باشد.طبق قرارداد تا پایان سریال حق بازی در هیچ فیلمی را نداشت.معتقد است محمدرضا گلزار حقش بوده که به چنین جایگاهی در سینما رسبده است. پارسا پیروزفر را بازیگری باسواد میداند . به نظر او حامد بهداد دوست داشتنی و عجیب است . علی دایی را نماد اراده و تلاش میداند.
چندی پیش او با انتشار پستی از اینستاگرام خداحافظی کرد.او در پستش اینگونه نوشت:
تصویر زبان اشاره است، به طرق مختلف سعی کردم در این مدت در حد توان در خدمتتان باشم،اما نتوانستم ارتباط مورد علاقه ام رو باشما برقرار کنم.
دلم میخواد به همتون بگم ثانیه ای هم هست بذارید واسه زندگی خودتون نه من،چه تعریف چه انتقاد وچه …،اما متاسفانه به زبان تصویر قادر به انجام این کار نشدم.
گفتگو با مصطفی زمانی به بهانه بازی در فیلم تیک آف
وقتی سراغ بازیگری آمدید، چه دورنمایی از هنر داشتید؟
آیا فکر می کردید در این حرفه ماندگار شوید؟
در گذشته بازیگری برایم جدی نبود. البته بچه که بودم، تقلید صدا می کردم یا در نمایش های مدرسه نقش هایی را به عهده می گرفتم، اما عاشق و شیفته بازیگری نبودم و قبل از انتخاب شدنم برای نقش یوسف (ع) اصلا بازیگری برایم جذاب نبود. ما در جایی از شمال زندگی می کردیم که خیلی از بازیگران آنجا می آمدند، اما من هیچ وقت نرفتم کنارشان عکس بگیرم. کلا نسبت به دنیای بازیگری بی تفاوت بودم.
بعد که در این حرفه تثبیت شدید، معمولا حساب شده نقش هایتان را انتخاب کردید، اما در آثاری مثل یک عاشقانه ساده هم بازی کردید که هیچ نتیجه مثبتی برای شما به همراه نداشت. چرا چنین نقش هایی را انتخاب کردید؟
هر کدام از این نقش ها فرصتی بود تا نقش یک عاشق، معتاد و خلافکار را تجربه کنم. هیچ وقت نمی خواستم در یک چهارچوب خاص بازی کنم.
همکاری با آقای عبدی پور، کارگردان فیلم تیک آف چگونه بود و چطور شد که نقش فائز را به شما پیشنهاد دادند؟
دستیار آقای عبدی پور، من را از قبل می شناخت و پیشنهاد بازی در نقش فائز هم از طرف او بود. وقتی فیلمنامه را خواندم، نقش و کلیت کار را خیلی دوست داشتم، اما تنها مشکل، صحبت کردن با لهجه جنوبی بود که آقای عبدی پور گفتند، تو می توانی و من هم به گفته ایشان اعتماد کردم و کار را شروع کردیم.
در بین آن چند جوانی که در پی از بین بردن عقده های زندگی شان هستند، شخصیت دیگری هم بود که دوست داشتید به جای فائز آن را بازی کنید؟
من فائز را دوست داشتم و از اول هم قرار بود همین نقش را بازی کنم.
فائز پسر تنها و سرخورده ای است که به آخر خطر رسیده. چطور به این نقش رسیدید و برای رسیدن به آن چقدر با آقای عبدی پور تعامل داشتید؟
همان طور که گفتم، بزرگ ترین مشکل من برای این نقش لهجه جنوبی اش بود که آن هم با توجه به این که خود احسان جنوبی است، تمام دیالوگ ها را با لهجه بوشهری با من تمرین کرد تا توانستم از پس آن برآیم، ضمن این که تمام مدتی که برای پیش تولید فیلم به جنوب رفتیم، غیر از یک روز، من با لهجه جنوبی حرف می زدم. لهجه جنوبی خیلی شیرین است و دوستش دارم؛ حتی الان هم با احسان جنوبی حرف می زنم.
ما به ازاهای بیرونی شخصیتی مانند فائز را از نزدیک دیده اید؟
به نظرم، ما به ازای بیرونی یک کاراکتر زمانی معنا پیدا می کند که در فیلمنامه چیزی نباشد، اما ما به ازای شخصیت فائز در فیلمنامه بود و زوایای این نقش بخوبی در متن ترسیم شده بود. فائز در لحظه زندگی می کرد و اساسا چیزی برای از دست دادن نداشت. او گذشته اش را پاک کرده بود و آینده هم اصلا برایش مهم نبود. به همین خاطر تمام تصمیماتش را در یک لحظه می گرفت.
پس جای دلسوزی داشت!
نه، اصلا. شخصیتی که آنقدر آزادانه تصمیم بگیرد و عمل کند، جای دلسوزی ندارد. کاری به خوب و بد بودن فائز ندارم، اما او در کارنامه من جزو شخصیت هایی است که دوستش دارم.
نحوه ارتباط و تعاملتان با بازیگران دیگر فیلم (پگاه آهنگرانی، رضا یزدانی و سوگل قلاتیان) چطور بود؟
با خانم آهنگرانی از قبل در چند کار همکاری داشتیم و بخوبی با هم آشنا بودیم، اما با خانم قلاتیان اولین کارمان بود و طبیعتا روزهای اول کمی این همکاری سخت بود. با رضا یزدانی و حمزه مقدم هم لهجه و دیالوگ ها را تمرین می کردم و کلا همکاری خوبی با هم داشتیم.
رضا یزدانی که از شما و کمک هایی که برای درآوردن شخصیت شیرزاد به او کردید، خیلی تعریف می کرد؟
رضا پسری خوب و بازیگوش و کودک درونش بشدت فعال است. ما هر شب دیالوگ ها را با هم تمرین می کردیم و وقتی سر صحنه می رفتیم، دیگر چیزی برای تمرین نبود و فقط اجرا داشتیم.
با توجه به این که شما بازیگری را از تلویزیون آغاز کردید، بازی در مدیوم های مختلف برایتان چه تفاوتی دارد؟
هیچ فرقی ندارد. من علاقه مند به بازی در شخصیت هایی هستم که عمرم را به هدر ندهد، اما به هر حال فضای سینما فضای آزاد و رهایی است و بازی در آن راحت تر است.
در حال حاضر، مشغول چه کاری هستید؟
الان مشغول بازی در سریال شهرزاد هستم و تا این سریال تمام نشود، اجازه کار در پروژه دیگری را ندارم.
آثار سینمایی:
1392 جامه دران
1392 خط ویژه
1391 قصه عشق پدرم
1391 آینه شمعدون
1391 برلین
1391 جیب بر خیابان جنوبی
1391 من همسرش هستم
1391 قصه عشق پدرم
1391 ملکه
1389 یک عاشقانه ساده
1389 سوت پایان
1389 پریناز
1389 اینجا تاریک نیست
1389 قصه پریا
1389بوی گندم
1388 کیفر
1388 بدرود بغداد
1388 آل
1387 در چشم باد
1386 یوسف پیامبر
دیدگاهتان را بنویسید