در 6 ام شهریور 1335 در روستای دژ کوه ( سوق ) کهگیلویه و بویر احمد ، به دنیا آمد . مادرش را ماه کنیز و پدرش را علی پناه صدا می زدند . حسین پناهی ابتدا بازیگری را با بازی در سریال تلویزیونی محله بهداشت شروع کرد . با شروع پخش نمایش « دو مرغابی در مه » که همه کاره اش خودش بود از بازیگری گرفته تا نویسندگی و کارگردانی ، به دل بیننده گان نشست و شناخته شد . و با پخش نمایش ها و آثار دیگرش مخاطبان و طرف داران خاص خودش را پیدا کرد .
حسین متاسفانه یا خوش بختانه دارای جثه لاغری بود ، و به اقتضای همین لاغری و چند ویژگی دیگر مانند : شیوه بیان و حرف زدن خاص او ، خلوص و سادگی بیش از حدش ، طنز بودن و شوخ طبعی او با چاشنی تلخی های زندگی اش و همین چهره کودکانه و مظلوم او ، سبب شده بودند که وی نقش های خاصی را انتخاب و بازی کند و او را تبدیل به چهره ای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کند .
وی به شعر و شاعری نیز علاقه ای بی بدیل داشت . در واقع می توانیم بگوییم حسین پناهی بیش از این که بازیگر باشد ، شاعر بود . همین ذوق و طبع او بود که باعث شد وی اولین مجموعه شعری خود را در سال 1376 منتشر کند ( مجموعه شعر ” من و نازی ” ) . کم کم حس شاعری در سر تا سر وجودش نفوذ کرده بود و شعر جزئی از زندگی و بدن او شده بود . همین مجموعه ” من و نازی ” تا به حال حدود بیست بار مجددا چاپ شده است و هم چنین به بیش از شش زبان مختلف دنیا ترجمه و برگشته است .
” حرمت نگه دار ! دلم !
گلم !
که این اشک خون بهای عمر ِ رفته ی من است !
میراثِ من
نه به قیدِ قرعه ، نه به حکم عرف !
یک جا سند زدم همه را به حرمتِ چشمانت … ”
” خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای یاد
یادی برای سنگ
سنگی برای گور …
این بود زندگی !!! ”
” هرکجا میروم ظلم می بینم و همه می گویند : ” نگران نباش خدا جای حق نشسته است . ”
خدایا می شود از جای حق بلند شوی تا حق سرجایش بنشیند ”
” ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ … !!!
ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ می شود … !
ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ می شود … !
ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ می شود … !
ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ می شود … !
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪ ﺗﺮ می شود … !!!
ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ می شود … !!!
ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ می شوند …!!!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ
ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ های شان ﺷﺮﻭﻉ می شود … !
ﺭﺍﺳﺘﯽ ، ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﻮ … !
ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ ، ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ می برﺩ … !
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭ ﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ … !
ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ می گوید
ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ می ریزد … !!!
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻣﻦ می مانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ
ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند … !!!
من می مانم و خدا …
با احساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند …
چرا … ؟؟؟ ”
سر انجام در 14 ام مرداد 1383 با 48 سال سن به دلیل سکته قلبی دار فانی را وداع گفت و طبق وصیت اش در قبرستانی واقع در استان کهگیلویه و بویر احمد ، شهرستان سوق ، محل دفن مادرش ، خاکسپاری و تشییع شده است .
قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پروندهای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…
گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…
مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…
مقدمهای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سالهای اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…
حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…
مارتین مول یکی از هنرمندان چندوجهی و تاثیرگذار در عرصه کمدی و هنرهای نمایشی است.…