کارگردان و تهیهکننده: بیلی وایلدر. نویسندگان فیلمنامه: بیلی وایلدر، آی.ای.ال دایموند. بازیگران: مریلین مونرو (شوگر کین)، تونی کرنیس ]جو (جوزفین) جونیور[، جک لمون (جری،دفنه)، جورج رافت (استپس کلمبو)، جویی براون (آزگو فیلدینگ ام)، بورلی ویلیس (دولورس)، نهیما پرسف (بنا پارت)، جو شولی (سوئیت سو)، بیلی گری (بیگ پولیاکف)، جورج ای.استون (توث پیک چارلی)، دیو بَری (بیستاک)، باربارا درو (نلی). محصول: یونایتد آرتیستز. مدت: 120 دقیقه . بودجه: 5/3 میلیون دلار. فروش: 25 میلیون دلار.
سایر برندگان اسکار 1959:
کمدی در دههی 1950 دوران گذار خود را طی میکرد. در همان حال بیلی وایلدر به شدت دنبال تست زدن حد و حدودِ ممیزی بود و از این رو بعضیها داغشو دوست دارن پر از شوخیهای لفظی و بصری و اشارات دوپهلوست. از مریلین مونرو گذشته، قضایای لباس زنانه پوشیدن در سینما، البته، تازگی نداشت. ولی آنچه این فیلم را متمایز میکند و هنوز آن را تر و تازه نگهداشته، به میزان جدی گرفتن نقش توسط لمون و کرتیس و مایه گذاشتن حیرتانگیز آنها برمیگردد.
این دو برای زنده ماندن لباس زنانه تن کردهاند ولی به جز چند استثناء در تمامی صحنه ها نقشهای خود را باور کردهاند و برای آن که خلافاش را ثابت کنند، حتی چشمکی هم به تماشاگرا نمیزنند. آنچه به خصوص به دل میچسبد رابطهی خواهرانهی آنهاست با مونرو. نه خباثتی و نه بدجنسی و رقابتی. جالب است که این سه تن یکی از نخستین کسانیاند که شیپور فمینیسم را همراه با بامزهترین دیالوگهای تاریخ سینما، به صدا درمیآورند و آخرین خط دیالوگ این فیلم، بهترینشان هم هست. شما اگر تا به حال آن را نشنیدهاید، خب: ((هیچکس بیعیب و نقص نیست.))
رأی دهندههای اسکار را واقعا در این مورد باید کنار دیوار ردیف میکردند و چشمهایشان را میبستند و یک سیگار آخر و خلاص. آنها جنایت بزرگی در مورد این فیلم مرتکب شدند، به خصوص در قبال جک لمون و مونروی بیچاره که حتی نامزدش هم نکرده بودند.
خلاصه داستان
جو و جری (تونی کرتیس و جک لمون) یک جفت نوازندهی نگونبختِ اهل شیکاگو، آنقدر بدشانساند که به طور اتفاقی کشتار روز سنوالنتاین را از نزدیک میبینند، آنها که به همین خاطر از سوی مافیاییها و سردستهشان استپس کامبو (جورج رافت) تحت تعقیباند، فرار میکنند و در حالی که لباس زنانه پوشیدهاند خود را اعضای یک ارکستر زنانه جا میزنند و برای دو هفته برنامه به میامی / فلوریدا میروند.
هر دوی آنها شیفتهی خوانندهی ارکستر، شوگر کین (مریلین مونر) میشوند که به دنبال شوهری میلیونر میگردد و رفتهرفته به عنوان رفقای مسنتر و باتجربهترش، حکم مربی شوگر را پیدا میکنند. جو در یک نقش بازی دیگر، نزد شوگر میرود و وانمود میکند که کری گرانتیش میلیونر است و در همان حال جری هم وارث میلیونر خود آزگود فیلدینگ 3 (جویی. براون) و خوشبختی واهی خود را پیدا میکند. ولی وقتی مافیاییها برای شرکت در ((گردهماییِ)) سالانهشان به هتل آنها میآیند، جری و جو دوباره پا به فرار میگذارند. پس از تعقیب و گریز فراوان، همه چیز برای عشاق به خوبی و خوشی تمام میشود حتی برای جری و آزگود… با آنکه میدانند که خب، کامل نیستند!
صحنههای فلوریدا در هتل تاریخی ((دل کورونادو)) فیلمبرداری شد که معماری خاصاش الهامبخش فرانک بوم نویسندهی جادوگر آز شده بود.
بیلی وایدر تجربه ی بعضی ها داغشو دوس دارن را اینطور توصیف میکرد: ((میدانستم وسط زمین و هوایم و یک دیوانه توی هواپیماست.)) او اسم کسی را نبرد ولی معلوم بود که نام مریلین مونرو در صدر فهرستاش قرار میگیرد. نبوغ وایلدر در این بود که کاری میکرد که بیآن که بازیگر متوجه باشد، همان کاری را که او میخواست انجام میداد. یکی از لحظات مثال زدنی وقتی بود که مریلین مونرو سرِوقت به استودیو آمد ولی حاضر نبود از کارواناش بیرون بیاید.
وایلدر یواشکی از یکی از زنهای گروه خواست روی صحنه برود و ترانه ای را بخواند که قرار بود خود مونرو در فیلم اجرا کند. وقتی مونرو صدای آن زن را شنید بلافاصله از کارواناش بیرون پرید و رفت جلوی دوربین و خیلی خوب صحنهاش را بازی کرد. مونرو بعدا به خبرنگارها گفت: ((وایلدر یک Director (کارگردان) نیست، یک آدم Dictator (مستبد و دیکتاتور) است.)) وایلدر هم در واکنش گفت: ((شانس آوردم که تا قبل آلزایمر گرفتناش با او کار کردم.)) در انتهای فیلمبرداری، وایلدر تحلیل رفته و از پا افتاده بود ولی میدانست که کار در میآمد، با کمال میل حاضر بود ریسک کند!
بیلی وایلدر زندگی حرفهای بینظیرش را با کمدی جینجر راجرز، بزرگ و کوچک (1942) آغاز کرد. ولی دیری نگذشت که خود را در هر ژانری استاد نشان داد؛ از جمله در ژانر درام جنگی با پنج قبر تا قاهره (1943)، نوآور با غرامت مضاعف (1944)، فیلمهای ((پیامدار)) با آخر هفتهی از دست رفته (1945). او با سانست بلوار (1945) نیشاش را صنعت سینمای هالیوودی زد و با سابرینا (1954) و عشق در بعدازظهر (1957) – هر دو با شرکت اُدری هپبورن – دو کمدی رمانیتک فراموشنشدنی ساخت. آپارتمان (1960)، شیرینی شانسی (1966) و صفحه اول (1974) از جمله فیلمهای موفق و نیمهموفقاش هستند.
((من در این زمینه با دکتر روانکاوی صحبت کردم و آنها به من گفتند که چون سن و سالام بالا رفته و حسابی پولدار شدهام دیگر بهتر است با مریلین مونرو فیلمی کار نکنم.))
بیلی وایلدر
((فیلمسازی مقادیری به راه رفتن در یک اتاق تاریک شباهت دارد. بعضی به مبل و صندلی خود می خورند و میاقتند و بعضی دست و پاهایشان میشکند؛ ولی بعضی از ماها توی تاریکی بهتر از دیگران میبینیم.))
بیلی وایلدر
((گاهی فکر میکنم بهتر است با جوان مُردن، از پیری پرهیز کرد؛ ولی بعد فکر میکنم که خب این طوری تو زندگیات را کامل نمیکنی، میکنی؟ خودت را به طور کامل نمیشناسی.))
مریلین مونرو
((بدترین چیز دربارهی بازیگریام این است که مردم میخواهند آنها را بخندانم.))
جک لمون
نظر منتقدها
راجر ایبرت (شیکاگوسان تایمز): ((یکی از ماندگارترین گنجینههای تاریخ سینما، فیلمی الهامبخش که با دقت و استادی تمام شاخته شده است.))
ا.ه.ویلر (نیویورک تایمز): ((دو ساعت زمان برای پرداختن به یک جوک زیاد است. دیدن کرتیس و لمون با کفشهای پاشنهبلند این ور و آن ور میروند خیلی زود کسالتبار میشود و ادا درآوردنهای کرتیس، یک ستارهی معروف مرد، وحشتناک توی ذوق میزند.))
جری که هنوز به خاطر شبی که آزگود میلیونر گذرانده، شاد و شنگول است، وارد اتاق هتل میشود. ولی وقتی یک انگشتر الماس بزرگ را به جو نشان میدهد و اعلام میکند که به زودی ازدواج خواهد کرد، جو به شدت نگران میشود: ((قرار گذاشتهایم ژوئن ازدواج کنیم.)) جو سعی میکند او را مجاب کند که به دلایل واضح او نمیتواند با آزگود ازدواج کند. ولی جری حالتی تدافعی دارد و اصرار میورزد که آزگود زیاد هم برایش پیر نیست و تازه، او عادت دارد مدام با دخترهای جوان ازدواج کند. جو مجبور میشود یادآوری کند که او یک دختر نیست، یک مرد است و خب تازه برای چی یک مرد برود با یک مرد دیگر ازدواج کند؟ جری نگاه عاقلانه و سفیهی به جو میاندازد چون پاسخ به نظرش خیلی بدیهی میرسد: آتیه!
قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پروندهای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…
گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…
مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…
مقدمهای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سالهای اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…
حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…
مارتین مول یکی از هنرمندان چندوجهی و تاثیرگذار در عرصه کمدی و هنرهای نمایشی است.…