با توجه به اینکه ژانر ترس، در چند دهه ی اخیر میان سینماگران هنری هواداران زیادی نداشته است ولی در بیست سال گذشته و مخصوصاً از وقتی که تهیه کنندگان و نویسندگان غربی برای سرمایه گذاری و خیال پردازی در این ژانر ارزش بالاتری را قائل شدند، این ژانر موفق شد هر روزه مخاطبان خود را بیشتر کند و سهم قابل توجه گیشه ها را از آن خود نماید.
در این میان، کشورهای شرق دور نظیر ژاپن و کره جنوبی هر کدام با نگرش مخصوص خود، حدوداً از سال2000 به طور جدی وارد فیلم سازی در این حوزه شده اند. هر چند برخلاف ژاپن که موفق شده با استفاده از نگاه آتئیستی خود به کلمه ترس، سینمای مخصوص خود را بنیان گذاری نماید و حتی شاخص هالیوود در ژانر وحشت باشد.
کره جنوبی با توجه به سابقه و تاریخ خود، توفیق محدود تری داشته است و تقریبا پس از جنگ دوم جهانی و رهایی از دست ژاپن و بعد از آن، استعمار توسط کشوری مثل آمریکا، اغلب فرهنگ خود را تسلیم آمریکا کرد و در حوزه های هنری به طور قابل توجهی به کپی از غرب و شیوه های آن پرداخت و با ترکیب بخش محدودی از سنت گذشته خود که از ژاپن آموخته بود، به همراه فرهنگ تازه ای که از غرب تقلید کرد، تا به حال موفق شده در ژانر وحشت فیلم هایی را بسازد که توجه منتقدان غربی را، نه به میزان فیلم های ژانر وحشت ژاپنی، بلکه در حد و اندازه سینمای تازه تاسیس مانند کره، به خود جلب نماید. قصد داریم در این مطلب شماری از این فیلم ها را که موفق شده اند با درون مایه های غربی به شهرت برسند را بررسی کنیم.
«شیون» (The Wailing) نام اثری می باشد که در ژانر ترسناک و معمایی، به کارگردانی «نا هانگ-جین» محصول سال۲۰۱۶ کره جنوبی.
ماجرای فیلم شیون در خصوص یک روستا است که تعدادی از ساکنان آن دچار جنون و مرگ شده اند. افراد این روستای به ظاهر آرام، به طور عجیبی به یکباره دچار جنون می شوند و اطرافیان خود را به قتل می رسانند. کاراکتر اصلی ماجرا که یک افسر پلیس به نام «جانگ-گو» می باشد، اول این مرگ ها را به خاطر خوردن قارچ سمی می داند، ولی با گذشت زمان همه چیز عوض می شود و حرف از نیروهای شیطانی به میان می آید. امکان دارد در ظاهر ماجرا فیلم شیون زیاد پیچیده نباشد، ولی با اضافه شدن کاراکترهای جدید که در واقع یک مرد ژاپنی مرموز، زنی با لباس های سفید، یک جن گیر و یک کشیش جوان می باشند، داستان پیچیده تر از قبل و در نتیجه مشخص می شود که مرد ژاپنی، شیطان واقعی این ماجرا است و مردم را به دام جنون و مرگ کشانده است.
فیلم شیون ماجرای حساب شده ای دارد و گرچه برای بیننده آشنا به سینما، فیلم هالیوودی جن گیر (محصول سال۱۹۷۳ به کارگردانی ویلیام فریدکین) را یادآور می شود ولی با توجه به نمایشنامه قابل ستایش آن موفق شده اثر خوب و تقریبا متمایزی را ارائه کند. در شیون، داستان در یک محیط روستایی و میان افرادی به وجود می آید که ظاهراً افراد ساده و دوست داشتنی می باشند اما در ادامه بیننده مشاهده می کند که زیر پوست زندگی معمولی افراد این روستا، گناهان زیادی پنهان شده است و شیطان به واسطه همین گناهان آن ها را شکار می کند… .
شیون، سومین سومین بلند سینمایی «نا هانگ جین» به حساب می آید، او قبل از این با تولید فیلم «تعقیب کننده» در سال2008 معروف شده بود و با فیلم معروف خود «دریای زرد»، مورد استقبال منتقدان در جشنواره فیلم کن سا۲۰۱۰ قرار گرفت. وی در حال حاضر با فیلم «شیون» در کنار دریافت نقدهای مثبت و جوایز گوناگون، موفق شده با فروش51 میلیون دلاری در گیشه، از لحاظ تجاری هم فیلم موفقی در کارنامه کاری خود داشته باشد.
قطار بوسان (Train to Busan) یک اثر ترسناک، درام و مهیج به کارگردانی «یان سنگ هو» و تولید سال۲۰۱۶ کره جنوبی می باشد.
ماجرای فیلم در رابطه با یک پدر، اهل کره جنوبی به اسم «سئوک وو» می باشد که به واسطه مشغولیات کاری زیاد از همسر خود جدا می شود و برای ترمیم ارتباط خود با دختر کوچکش «سو آن» بر این تصمیم می شود که به مناسبت تولد دختر به عنوان هدیه، وی را برای دیدن مادرش به بوسان ببرد. ماجرای اصلی از جایی آغاز می شود که زن جوانی زخمی و خونآلود، به صورت پنهانی وارد یکی از واگن ها در ایستگاه قطار می شود و در آن جا پنهان می شود، این زن که تبدیل به یک زامبی شده، تمام قطار را آلوده می کند و موجب منتقل شدن ویروس به مسافران دیگر می شود.
در واقع این اثر به نوعی مانند اغلب فیلم ها و مجموعه های زامبی محور، ورژن محدودی از قیامت به نمایش گذاشته می شود که در آن هر کس برای نجات خود تلاش می کند اما در این ماجرا، در نتیجه افرادی که خود خواهانه عمل می کنند و به سایرین اهمیت نمی دهند، با مرگی پوچ و وحشتناک مواجه می شوند.
این دید کارگردان به نگهداری ارزش انسانیت، حتی هنگامی که همه مرزهای زندگی روزانه از بین رفته، قابل تامل می باشد به خصوص که در آخر نجات سوآن به عنوان فرزند مردی که کمپانی او مقصر واقعی در به وجود آمدن این ویروس می باشد، نشان از این جریان دارد که همه فداکاری های سئوک وو جواب می دهد و نسل وی در آخر نجات پیدا می کند و به نوعی سالم می شود.
فیلم «قطار بوسان» به عنوان نخستین اثر بین المللی کارگردان جوانش موفق شده است به غیر از دریافت نظر مثبت منتقدان، در گیشه هم فروش قابل ملاحظه ای برابر۹۹ میلیون دلار را داشته باشد و جزو پرفروش ترین فیلم های ژانر ترسناک در کره شود.
«من شیطان را دیدم» (I Saw the Devil) اثری در ژانر ترسناک می باشد که روان شناسانه و جنایی است به کارگردانی «کیم جی وون» محصول سال2010 کره جنوبی.
ماجرای فیلم در یک شب برفی و با صحبت کردن یک زوج عاشق، آغاز می شود اما بر خلاف انتظار بیننده، این شب برفی و ظاهراً رمانتیک به خوبی و خوشی پایان نمی یابد. سو هیون، افسر پلیس جوانی که در شروع این فیلم مشغول صحبت کردن با همسر باردار خود بود، در آن شب همسر خود را به طور وحشتناکی توسط یک قاتل جانی به اسم کیونگ چول از دست می دهد. سو هیون پس از آن شب آزار دهنده تصمیم می گیرد خودش به تنهایی وارد کار شود و از این قاتل جانی به صورتی کاملاً جدید، انتقام بگیرد.
«من شیطان را دیدم»، فیلم نامه خیلی خوبی دارد و بیننده را برای پیدا کردن جزئیات و سرنجام کاراکترها تا انتهای فیلم به دنبال خود می کشد، هر چند کارگردان هم در این فیلم موفق شده تا بیننده را با استفاده از تعریف تازه ای که از مجرم و گناهکار ارائه میدهد، واقعا بترساند و حس بسیار بدی را در بیننده ایجاد کند اما با این تفاسیر گرچه چنین اثری در کره جنوبی خیلی مخصوص و متمایز است؛ ولی در واقعیت «من شیطان را دیدم» درست تقلیدی از مفاهیم بیشتر فیلم های ژانر وحشت هالیوودی می باشد.
در فیلم «من شیطان را دیدم» سو هیون (با بازی لی بیونگ هان) که نقش یک افسر پلیس زخم خورده را بازی می کند، به هیچ عنوان مانند یک فرد عادی رفتار نمی کند، این کاراکتر اول به عنوان یک افسر پلیس وظیفه شناس به بیننده نشان داده می شود که قرار است که به امنیت کشورش اهمیت بدهد اما پس از اتفاق بدی که برایش می افتد جان افراد دیگر برایش اهمیتی ندارد، تا جایی که به خاطر یک انتقام گیری به سبک خودش از قاتل همسرش، جان افراد دیگر را به خطر می اندازد و دیگر به آسیبهای وارده از سوی این قاتل روانی به مردم هیچ اهمیتی نمی دهد.
وی به همین خاطر، با وجود این که قادر است قاتل همسرش را بازداشت کند، با او بازی می کند تا در واقع به قولی که به همسرش داده بود، عمل نماید و بدترین شکنجه ای که می تواند را به این قاتل جانی بدهد!
انتخاب شخصیت ها در فیلم من شیطان را دیدم، به طور کامل حساب شده به نظر می آید. بهره مندی از هنرپیشه ای مانند لی بیونگ هان که پیش از این در فیلم هالیوودی «جی ای جو ظهور کبرا» ایفای نقش کرده است، کاملا اصولی به نظر می آید و به فروش فیلم در گیشه کره و بیرون از این کشور هم کمک نموده است. پس از ایفای نقش این بازیگر در من شیطان را دیدم، حجم زیاد پیشنهادهای هالیوودی به طرف لی بیونگ، روانه شد و وی اغلب این پیشنهادات را قبول کرد و به عنوان یک هنرپیشه کره ای که به هالیوود وارد شده است، شناخته شد و به همین دلیل هم تعجبی ندارد که چرا نتفلیکس برای جریان سریال «آقای آفتاب» که در کره تولید شد، از لی بیونگ به عنوان بازیگر نقش یک سرباز کره ای-آمریکایی که به کره برگشته، استفاده نموده است.
چویی مین سیک، بازیگر کاراکتر قاتل «من شیطان را دیدم» هم که پیش از این به واسطه ایفای نقش در فیلم شناخته شده «پیر پسر» در سبک جنایی معروف شده بود، به نوعی برای بیننده یادآور ترس و احساس بدی است که از فیلم پیشین خود به همراه دارد و به احساس وحشت در «من شیطان را دیدم»، کمک می کند.
چویی مین سیک هم در سال2018 در یک اثر هالیوودی به نام «لوسی»، برابر اسکارلت جوهانسن، یک شخصیت به شدت ترسناک چینی را بازی کرد.
«من شیطان را دیدم»، به لحاظ فروش در گیشه هم فیلم موفقی بوده است و موفق شده با بودجه شش میلیون دلاری، رقمی در حدود سیزده میلیون دلار بفروشد.
قتل هولناک مهرداد نیویورک؛ پروندهای که ایران را شوکه کرد در روزهای اخیر، خبر قتل…
گلوریا هاردی یکی از بازیگران جوان و بااستعداد ایرانی-فرانسوی است که در طی چند سال…
مهسا طهماسبی یکی از بازیگران جوان و پر استعداد سینما و تلویزیون ایران است که…
مقدمهای بر سینمای معاصر ایران سینمای ایران در سالهای اخیر تحولات زیادی را تجربه کرده…
حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به اهداف نظامی اسرائیل، بار دیگر موضوعاتی را در حوزه…
مارتین مول یکی از هنرمندان چندوجهی و تاثیرگذار در عرصه کمدی و هنرهای نمایشی است.…