#


اولین فیلم دوبله شده به فارسی

اولین فیلم دوبله به فارسی و ابوالقاسم تفضلی
14 ژانویه 2017 بدون نظر 2991 بازدید

اولین فیلم دوبله شده به فارسی

اولین فیلم دوبله شده به فارسی به روایت دکترابوالقاسم تفضلی

اولین فیلم دوبله شده به فارسی ، ای کاش خداوند دیده‌‌ای به آدمی می‌ داد که می‌توانست لااقل سر فصل‌های تغییر مسیر زندگانیش را در کتاب سرنوش از پیش نوشته‌اش بخواند. شاید هم خداوند خیر و مصلحت را در آن دانسته که بندگانش راچشم بسته به راهی که خود می‌داند براند. راهی که پیچ و خم و مقصد و پایانش را فقط او می‌داند و او می‌داند.

ظاهراً حافظ هم این چنین می‌اندیشیده:

گر رنج پیشت آید و گر راحت ای حکیم نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند
به هر حال پروردگار چنین خواسته بود و در لوح تقدیرم چنین نوشته شده بود که با یک آشنایی ساده، باری دیگر مسیر زندگانیم تغییر یابد. در بین محصلینی که از ایران آمده بودیم، جوان خونگرمی بود به نام «ابراهیم کوشان» که برای ادامه تحصیلات دبیرستانی به ترکیه آمده بود و جزو گروهی بود که بیشتر با یکدیگر دوستی داشتیم.

در یکی از دیدارهایمان گفت برادری به نام «اسماعیل» دارد که سالها قبل از شروع جنگ برای تحصیل به آلمان رفته و در جریان جنگ هم مدتی در برلن به‌عنوان گوینده فارسی رادیو برلن کار می‌کرده و حالا چند روزی است که به استانبول آمده و وقتی وصف تو را برایش گفتم علاقه‌مند شده است با تو آشنا شود.

مخلص که از دوران جوانی هر انسان را یک کتاب زنده و آموزنده می‌دانستم و می‌دانم و پیوسته در پی آشنایی‌های جدید هستم تا شاید مطلبی تازه بیاموزم، از پیشنهاد «ابراهیم کوشان» استقبال کردم و قرار گذاشتم که در یکی از قهوه خانه‌های نزدیک آپارتمان برادرش با او دیدار کنیم. در همان اولین دیدار با «دکتر کوشان» او را مردی جذاب و با تجربه و قابل اعتماد یافتم.

ظاهرا او هم متقابلاً آثار و صفاتی از این قبیل به اضافه زودباوری و بی‌تجربگی در مخلص دیده بود که یک دوستی پابرجا و استوار بین ما برقرار شد. در یکی از روزهای یکشنبه که با جمع دوستان به گردش رفته بودیم، «دکتر کوشان» مرا به کناری کشید و گفت: حالا که ساعت دروس دکترای تو از هفته‌ای چند ساعت تجاوز نمی‌کند، بهتر است به صورت دسته جمعی کار سازنده‌ای انجام دهیم.

به او گفتم: برای هر کاری سرمایه‌ای لازم است و هیچکدام از ما سرمایه‌ای نداریم. با وجود این پیشنهاد «دکتر کوشان» همچنان فکر مرا مشغول می‌داشت و در جلسات دیدارمان درباره آن صحبت می‌کردیم. در آن زمان فیلم‌های آمریکایی و آلمانی و فرانسوی را به زبان ترکی دوبله کرده و در سینماها نشان می‌دادند.

یکی از سرگرمی‌های ما هم رفتن به سینما بود. ضمن گفتگوهایی که درباره پیدا کردن یک کار گروهی داشتیم «دکتر کوشان» گفت: چه خوبست که گروه ما برای اولین بار فیلمی را به زبان فارسی دوبله کند. به او گفتم که: فکر و پیشنهاد بسیار خوبی است اما پول خرید فیلم و اجاره کردن استودیو و پرداخت هزینه‌های دوبلاژ را از کجا بیاوریم؟ دکتر جواب داد: آن را هم پیدا می‌کنیم خواستن توانستن است یک شب که برای صرف شام در منزل «حسن پیرایش» دعوت داشتم با یکی از بازرگانان ایرانی که کار عمده‌اش صادرات فرش به آلمان بود آشنا شدم.

نامش «عزیز طالبی» بود و ضمن صحبت‌های متفرقه وقتی فهمید که به تحصیل در رشته دکتری حقوق مشغولم اظهار داشت که: من احتیاج به یک منشی دارم که هم فارسی بداند و هم آلمانی تا بتواند مکاتبات مرا با مشتری‌هایم در آلمان انجام دهد. گفتم که: شاید در بین دوستانم بتوانم چنین کسی را پیدا کنم.

روز بعد به اتفاق «دکتر کوشان» به تجارتخانه عزیز طالبی رفتیم وبه او پیشنهاد کردیم که ما برای مدتی کارهای شما را انجام خواهیم داد و حقوقی هم نمی‌خواهیم. اگر از کار ما راضی بودید از شما تقاضایی خواهیم داشت که امیدواریم قبول کنید.
او هم قبول کرد و از فردای آن روز «دکتر کوشان» مکاتبات آلمانی او را انجام می‌داد و من نامه‌های فارسی را می‌نوشتم این همکاری حدود دو ماه ادامه یافت و وقتی احساس کردیم که طالبی از کار ما راضی است به او پیشنهاد کردیم اعتباری در اختیار ما بگذارد تا برای اولین بار یک فیلم خارجی را به فارسی دوبله کنیم.

«طالبی» که از دوبلاژ فیلم چیزی نمی‌دانست جواب داد که من با «حسن پیرایش» مشورت می‌کنم و به شما جواب خواهم داد. دو روز بعد گفت که من حاضرن به‌طور مقطوع فقط 25 هزار لیره برای انجام نقشه شما در اختیارتان بگذارم (در آن زمان هر لیره 18 ريال بود) اگر توانستید با همین اعتبار کارتان را انجام دهید در غیر این صورت انتظار نداشته باشید که زائد براین پولی به شما بپردازم. البته حدس زدیم که این پول را «حسن پیرایش» در اختیار طالبی گذاشته اما برای ما فرقی نمی‌کرد.

با حسابهایی که کردیم به این نتیجه رسیدیم که مبلغ پیشنهادی برای شروع کار ما کافی است. اولین کاری که می‌باید انجام دهیم خرید فیلمی بود که برای مردم ایران جالب باشد.

پس از مراجعه به چند نمایندگی فیلم‌های خارجی بالاخره یک فیلم فرانسوی به نام PREMIER RENDEZ VOUS یعنی «اولین دیدار» را انتخاب کردیم که آرتیست زن آن «دانیل داریو» و مرد آن «لویی ژوردن» بود و این دو نفر در آن زمان مشهورترین آرتیست‌های فرانسه به شمار می‌آمدند. «دکتر کوشان» پیشنهاد کرد حالا که ما به کار دوبلاژ مشغول می‌شویم بهتر است دو فیلم را همزمان با هم دوبله کنیم. چون از نظر کار و صرف وقت و هزینه‌های عمومی برایمان ارزانتر تمام خواهد شد و با نمایش آنها درآمد بیشتری کسب خواهیم کرد.

اولین دیدار

مخلص تسلیم بودم و پس از مقداری گفتگو و چانه زدن وقتی که فروشنده مطلع شد که این فیلم‌ها را برای دوبلاژ و نمایش در ایران می‌خریم و تمام افراد گروه ما دانشجو هستیم موافقت کرد که یک فیلم درجه دوم فرانسوی دیگر هم مجاناً به ما بدهد. نام این فیلم پرسیوزا (PRECIOZA) بود یعنی «گرانبها» و قسمت اعظم متن فیلم شامل موزیک و آداب و رسوم کولی‌های اسپانیا بود که نیازی به دوبلاژ نداشت.

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *